حجت الاسلام عالی: اولین علامت نفوذ شیطان؛ بی حالی نسبت به مسائل معنوی

کد خبر: 62507
اولین علامت مریضی روح و اینکه پای انسان در تور شیطان افتاده، بی حالی نسبت به مسائل معنوی است. اشک و سوز ندارد نسبت به نماز شب و زیارت بی حال است، کسی که همیشه بی حال و بی اشک است مریضی است و خطرناک است. کارهای معنوی غذای روح است و کسی که غالب اوقات زندگی بی اشتها به مسائل معنوی است باید خودش ار مداوا کند.

وارث: عزاداری دهه اول صفر با سخنرانی حجت الاسلام مسعود عالی در مسجد الزهراء (س) برگزار شد.

در ادامه متن سخنرانی حجت الاسلام عالی را می خوانید:

حجت الاسلام عالی:

لزوم درخواست عاقبت به خیری از خداوند

توصیه های اکید دین این است که در دعاها عاقبت به خیری را از خدا بخواهیم، خیلی مهم است که هنگامی که انسان می خواهد از دنیا برود عاقبت به خیری را با خود ببرد، بالاترین مساله عاقبت به خیری است. پیامبر صلی الله علیه و آله در خطبه ای که در آخر ماه شعبان خواندند نگاهشان به چهره ی امیرالمومنین علیه السلام افتاد و گریه کردند و فرمودند: می بینم محاسنت با خون فرق سرت رنگین خواهد شد. اولی سوالی که حضرت علی علیه السلام پرسید این بود: آیا دینم در آن زمان سالم خواهد بود؟ حضرت فرمود: بله. امیرالمومنین علیه السلام فرمود: پس جای شکر دارد.

یکی از علما تعریف می کند در مشهد بودم و دیدم سه نفر از بزرگان مشهد که هر سه الان از دنیا رفته اند هر کدام یک طرف نشسته اند، میرزا جواد تهرانی و آیت الله فلسفی و حسنعلی مروارید که همگی مجتهد و با تقوا بودند. من رفتم از هر سه نفر پرسیدم: اگر در حرم امام رضا علیه السلام فقط یک دعای مستجاب داشته باشیم چه دعایی بکنیم؟ هر سه نفر بلإتفاق و بدون هماهنگی قبلی گفتند: عاقبت بخیری

رفتم خدمت آیت الله گلپایگانی در قم و از ایشان پرسیدم و ایشان هم گفتند: عاقبت بخیری.

اگر 20 سال قبل از کربلا، کسی از شمر می پرسید: باورت می شود که از جلادان کربلا می شوی؟ می گفت: ابداً باور نمی کنم. چون 20 سال قبل از کربلا از سربازان امیرالمومنین علیه السلام در جنگ صفین بود و از مجروحین آن جنگ بود.

شیطان پله پله انسان را خراب می کند

انسان پله پله بد و خراب می شود، هیچ انسانی بد زاییده نمی شود. در قرآن داریم که مراقب خطوات شیطان باشید. خطوه گامهایی است کوچک و کوچک و آهسته. قرآن می فرماید مراقب گامهای شیطان باشید که پنهان و بی سر و صدا وارد زندگی تان می شود و پوچتان می کند.

اولین علامت مریضی روح و اینکه پای انسان در تور شیطان افتاده، بی حالی نسبت به مسائل معنوی است. اشک و سوز ندارد نسبت به نماز شب و زیارت بی حال است، کسی که همیشه بی حال و بی اشک است مریضی است و خطرناک است. کارهای معنوی غذای روح است و کسی که غالب اوقات زندگی بی اشتها به مسائل معنوی است باید خودش ار مداوا کند.

اگر به این روند ادامه بدهد و خودش را نجات ندهد دومین علامت نفوذ شیطان در ما ظاهر می شود که همان شک است نسبت به بعضی باورهای دینی و اگر در این مرحله هم خود را مداوا نکردیم کم کم بیماری و نفوذ شیطان بیشتر میشود که سومین علامت آن سوءظن است که از شک بدتر است و انسان بدبین و بدگمان می شود.

اگر باز هم مداوا نشویم باعث پیشرفت و نفوذ شیطان می شویم که بدترین و پیشرفته ترین مرحله ی نفوذ شیطان کفر است یعنی انسان همه چیز را تکذیب می کند. شاید در ظاهر در مقابل دیگران کفر خود را نشان ندهد اما در باطن پوک شده است و باوری ندارد.

باطن انسان همیشه پنهان کاری نمی کند بلکه در جایی انسان خود را بیرون می ریزد آن هم در موقع مرگ است و انسان خود را نگه نمی دارد چرا که دیگر عقل کار نمی کند و صفات انسان خود را نشان می دهد.

ملکوت حقیقی انسان در هنگام مرگ آشکار می گردد

خاطره ای که امام نقل می کردند را از آیت الله گلپایگانی شنیده بودند که آیت الله گلپایگانی می فرمود: در زمان جوانی که من در قم درس می خواندم ، دوستی داشتم که با من هم درس بود و بعد از چند سال او به شهر خود برگشت و ما هنوز هم با هم در ارتباط بودیم که خبر مریضی او را شنیدم که شاید دیگر از بستر مریضی بلند نشود، به دیدن او رفتم و دیدم رو به قبله است و کفر می گفت: ظلمی که خدا به من کرده است احدی به من نکرده است فرزندانم کوچک هستند و خدا دارد من را از این دنیا می برد. نعوذ بالله کار خدا را ظلم می دانست.

آیت الله بهادری می گفتند: من هر کسی را که دیدم در زندگی به جایی رسیده است از دعای پدر و مادرش بود و هر کسی را دیدم به جایی نرسید دعای پدر و مادر پشت سرش نبود.

دلگیری اندک مادر مانع از استحابت دعاست

استاد علم اصول آیت الله طباطبایی و آیت الله بهجت، آیت الله غروی اصفهانی1 معروف به کمپانی بود، مرجع تقلید در نجف، فیلسوف، فقیه و اهل ذکر بود. شخصی خدمت ایشان رسید و گفت روزی ام بسته شده حتی لب دریا هم می روم دریا خشک می شود، ختمی انجام داده ام که فایده نداشته. آقای اصفهانی از ایشان پرسید: حق الناس به گردنت نیست؟ پدر و مادر از تو راضی هستند؟ آن شخص گفت: حق الناسی به گردن ندارم و به والدین هم خدمت کرده ام، فقط یک بار مادرم با همسرم مشاجره کردند، وسط دعوا حس کردم مادرم ایراد می گیرد و تقصیر اوست، به او گفتم: مادر چرا این قدر غر می زنی و ایراد می گیری؟

در دعواهایی که هر دو طرف ذوی الحقوق هستند خیلی باید دقت کرد که مبادا یک طرف را در مقابل دیگری خراب کند و باید مدیریت کند حتی اگر یکی از آنها مقصر بود در هنگام تنهایی به او تذکر بده و در مقابل دیگری او را خرد نکن.

آن شخص در ادامه گفت: بعدا از مادرم عذرخواهی کردم و او سری تکان داد. آقای اصفهانی فرمود: معلوم است هنوز دلش گرفته است برو پای مادرت را ببوس و به زبان هم بیاور مادر غلط کردم، به زبان بیاور نه اینکه در دلت بگویی. آن شخص بعدها تعریف کرد که از مادرش عذرخواهی کرده و پایش را بوسیده و مادرش گفته: تو مرا در مقابل عروسم خراب کردی هنوز از تو دلگیر بودم و منتظر عذرخواهی درست و حسابی بودم.

یکی از دلایل عدم استجابت دعا/قطع شدن نسل، اثر شوم عاق والدین است

یکی از دلایلی که خدا خیر و مصلحت را از خدا می خواهد و تمام شرایط دعا هم فراهم است اما دعا مستجاب نمی شود این است که یک دلگیری در دل والدین وجود دارد که نمی گذارد دعا مستجاب شود. در جایی که پدر و مادر دلگیر باشند دعا بالا نمی رود چه برسد به اینکه نفرین کنند، ریشه فرد سوزانده می شود. دعای مشمول برای جوانی بود که پدرش او را نفرین کرد و او فلج شد و حضرت علی علیه السلام این دعا را یاد جوان دادند.

پدر و مادرها مراقب باشند نفرین نکنند به خصوص پدرها، چون مادرها عاطفی هستند از ته قلب نفرین نمی کنند انا نفرین پدر، انسان را بیچاره می کند.

حدود سی سال پیش خدمت آیت الله مولوی بودم، شخصی خدمت ایشان رسید و گفت: من عمرم دارد تمام می شود و صاحب فرزند نمی شوم. رفتم نزد شیخ نخودکی اصفهانی و از ایشان یک نسخه گرفتم برای بچه دار شدن و آن نسخه را اجرا کردم ولی باز هم صاحب فرزند نشدم. آیت الله مولوی ایشان را تسلّی دادند و گفتند: خداوند آن طرف برایتان چیزهایی قرار داده است که الان نمی دانید. وقتی آن بنده ی خدا رفت آقای مولوی به اطرافیان گفتند: این آقا نفرین پدرش پشت سر اوست، پدرش به او گفته ریشه ات کنده شود.

امام رضا علیه السلام در روایتی فرمود: یکی از آثار عاق والدین این است که نسل آرام آرام کم می شود تا اینکه قطع شود. حتی تربت سیدالشهدا علیه السلام -که دوای هر دردی است- را به افرادی که نفرین پدر و مادر پشت سرشان است افاقه نمی کند.

دستورالعملی ویژه برای اینکه والدین از عالم برزخ، انسان را دعا کنند

دستورالعمل برای پدرمادری که از دنیا رفته اند و در دورانی که بودند نتوانستیم رضایت شان را جلب کنیم و احیانأ عاق والدین شدیم این است که 40 هفته از ظهر 5 شنبه تا ظهر جمعه سر قبر آن ها فاتحه بفرستیم و قرآن تلاوت کنیم و پدرمادر از برزخ برایمان دعا می کنند حتی اگر در بدترین حالت عاق والدین باشد، به فرموده امام باقر علیه السلام عاق والدین برداشته می شود یعنی باید خیراتی به آنها در عالم برزخ برسانیم تا ما را دعا کنند. حال ببینید به پدر و مادری که زنده هستند انسان اگر خیری برساند چه برکاتی برایش حاصل می شود.

قرآن می فرماید :وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ لَا تَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَقُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ ثُمَّ تَوَلَّيْتُمْ إِلَّا قَلِيلًا مِنْكُمْ وَأَنْتُمْ مُعْرِضُونَ 2؛ و چون از فرزندان اسرائيل پيمان محكم گرفتيم كه جز خدا را نپرستيد و به پدر و مادر و خويشان و يتيمان و مستمندان احسان كنيد و با مردم [به زبان] خوش سخن بگوييد و نماز را به پا داريد و زكات را بدهيد آنگاه جز اندكى از شما [همگى] به حالت اعراض روى برتافتيد.

مرحوم شیخ طوسی در تفسیر تبیان می فرماید: اینکه خداوند بعد از پیمانش با بنی اسرائیل که می فرماید بنده باشید، و به پدر و مادر نیکی کنید منظور اینست که افضل اعمال در بندگی، احسان به پدر و مادر است.

دعایی که پیامبر(ص) به جوان محتضر آموخت

کتاب منازل الاخرة کهمحدث قمی آن را نوشته است،برای جوانان بسیار توصیه می شود که بخوانند. در این کتاب نوشته است یکی از اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله که جوان هم بود در موقع مرگشپیامبر صلی الله علیه و آله به او تلقین کردند که شهادتین را بگوید ولی دهان جوان قفل شده بود و نمی توانست بگوید و زنی در کنار آن جوان در حال گریه کردن بود که پیامبر صلی الله علیه و آلهمتوجه نسبت این دو نفر شد و از خانم پرسید شما مادرشان هستی؟ خانم گفت: بله من 6 سال است با پسرم قهرم. پیامبر صلی الله علیه و آلهفرمودند: الان دیگر این جوان وضع خوبی ندارد از او بگذرید. تا مادر گفت: از او گذشتم زبان جوان باز شد. پیامبر صلی الله علیه و آلهاز او پرسید چه می بینی؟ جوان گفت: سیاه بدبویی را می بینم. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: بگو يَا مَنْ يَقْبَلُ الْيَسِيرَ وَ يَعْفُو عَنِ الْكَثِيرِ اقْبَلْ مِنِّي الْيَسِيرَ وَ اعْفُ عَنِّي الْكَثِيرَ 3؛

جوان چند بار این دعا را تکرار کرد، حضرت از او پرسید: حال چه می بینی؟ گفت: فرد زیبایی را می بینم. ملک الموت برای بعضی انسان ها به قدری زیبا ظاهر می شود که بادیدن او قالب تهی می کنند.

در قرآن خوانده ایم که وقتی حضرت یوسف علیه السلام در حال رد شدن بودند جماعتی از زنان دست خود را بریدند و این فقط چهره ی زیبای ظاهری حضرت یوسف بود.اگر چهره ی مُلکی حضرت یوسف بتواند عقل از سر زنان بپراند که دستشان را ببرند چهره ی ملکوتی حضرت عزرائیل ملک مقرب خداوند که بسیار زیباست عقل را از سر نمی پراند بلکه روح را از جسم می پراند و وقتی روح او را می بیند دیگر در کالبد بدن نمی تواند بماند و به راحتی جان می دهد.

حجت الاسلام عالی:

پی نوشت:


1- محمدحسین غروی اصفهانی -۲ محرم ۱۲۹۶ هجری قمری کاظمین - ۵ ذیحجه ۱۳۶۱ هجری قمری در نجف- معروف به کمپانی اصفهانی از عرفا و علمای معاصر شیعه است. وی در اشعارش، مفتقر تخلص می‌کرد.


2- سوره بقره آیه 83.


3- مفاتیح الجنان، مختصرترین دعای سحر