حجت الاسلام خوشنما: ناصرالدین شاه عزای هفتم صفر را کمرنگ نمود+گزارش تصویری
وارث: شام شهادت امام حسن(ع) با سخنرانی حجت الاسلام خوشنما و مداحی حاج محمد نوروزی در هیئت خیمه گاه حسینی(ع) برگزار شد.
در ادامه متن سخنرانی حجت الاسلام خوشنما را می خوانید:
مناقب و فضایل امام حسن مجتبی علیه السلام قابل شمارش نیست
جلال الدین سیوطی از علمای عامه است، مفسر و ادیب شایسته در میان عامه است، یک دوره کتاب به نام "تاریخ الخلفا" دارد که در آن وقتی به نام مبارک امام مجتبی علیه السلام می رسد می نویسد: امام حسن مجتبی علیه السلام صاحب مناقب و فضایل کثیری است که قابل شمارش نیست، خیلی آقاست، بسیار بردبار بود، دارای حشمت، آرامش و وقار بود، جواد و مورد ستایش همه بود.
ابی رافع نقل می کند در محضر رسول خدا صلی الله علیه و آله بوده که حضرت زهرا سلام الله علیها با امام حسن و حسین علیهما السلام به خدمت حضرت آمدند و به ایشان فرمود: ای پدرم، فرزندان من فرزندان تو هستند از خودت یک ویژگی بر فرزندانم بچشان. پیغمبر صلی الله علیه و آله دست امام حسن علیه السلام را گرفت و فرمود: هیبت، صبوری، حلم، بردباری و آقایی ام را به حسنت دادم و به حسین هم جود و شجاعتم را دادم.
چرا عزای هفتم صفر در تاریخ کمرنگ شد؟
در طول تاریخ شیعه هفتم ماه صفر را عزای امام حسن علیه السلام می گرفت و امروز مقارن با روز تولد ناصرالدین شاه قاجار بود، او می خواست در روز هفتم صفر جشن و سرور برای تولدش بگیرد، ناصرالدین شاه انسان با مطالعه ای بود و غالبا سلاطین قاجار اهل مطالعه و دانش بودند با چراغ علم سوار بر مردم می شدند. ناصرالدین شاه گفت: قول دیگری در شهادت امام مجتبی علیه السلام داریم که 28 صفر است، آن را تقویت کنید. این است که ادب اقتضا می کند و در طول تاریخ در بیوت علما و مراجع روز هفتم صفر را عزای شهادت امام حسن مجتبی می گرفتند.
سه نفر در روایت اشبه الناس به پیغمبر صلی الله علیه و آله هستند، اول حضرت فاطمه سلام الله علیها، دوم آقا اباعبدالله علیه السلام و سوم حضرت علی اکبر اما امام حسن مجتبی علیه السلام شبیه امیرالمومنین علیه السلام بود و صورت و چشمان حضرت ابهت پدرشان را داشت با این وجود اگر قصه مرگ، معاد و قیامت را برای ایشان می گفتند بند بند وجودشان به لرزه در می آمد.
دعای امام حسن مجتبی علیه السلام برای مرد سیاه پوست
امام حسن علیه السلام در 25 سفر و غالبا با پای پیاده به مکه می رفتند، حضرت مرکب های متعددی داشت و همه را می آورد و هر افتاده ای در راه بود او را سوار می کرد اما خودش با پای پیاده بود. راوی می گوید: «دیدم پاهای حضرت ورم کرده و تاول زده به حضرت عرض کردم اجازه بدهید کسی را پیاده کنم تا شما سوار شوید. حضرت فرمود: می خواهم وقتی به آستانه حرم امن الهی وارد شوم مثل عبد فراری و عابد وارد شوم. حضرت پیشنهادم را نپذيرفت و فرمود: وقتي در اين منزل بين راه فرود آمديم مرد سياه پوستي نزد تو ميآيد كه پمادي بهمراه دارد. آن را خريداري كن.
عرض كردم: پدر و مادرم فدايت منزلي در پيش رو نداريم كه وارد آن شويم و كسي آنجا باشد و اين دارو را بفروشد.
امام عليه السلام فرمود: جلوتر ميرويم و او را خواهي ديد. وقتي دو كيلومتر راه رفتند آن مرد سياه پوست پيدا شد. امام عليه السلام فرمود: نزد اين مرد برو و اين پماد را از او خريداري كن و بهاي آن را بپرداز. وقتي معامله به پايان رسيد مرد سياه پوست گفت: اي غلام اين پماد را براي چه كسي ميخواهي؟ به او گفتم: براي حسن بن علي عليه السلام .
گفت مرا هم نزد او ببر. هر دو به راه افتادند تا به خدمت امام عليه السلام رسيدند.
آنگاه عرض كرد: پدر و مادرم فدايت باد من نميدانستم كه شما به اين پماد احتياج داريد. اجازه بفرمائيد بهاي آن را نگيرم زيرا من از دوستداران شما هستم و شما دعا كنيد كه خداوند پسري سالم كه شما اهل بيت را دوست داشته باشد به من عطا فرمايد. زيرا من در حالي از نزد همسرم آمدم كه درد زايمان داشت.
امام عليه السلام فرمود: به خانه برو كه خداوند پسري سالم به تو عطا فرمود كه از شيعيان ماست و از خدا خواستم محب پدر ما امیرالمومنین علیه السلام باشد.
امام مجتبی علیه السلام عجیب با حلم بود صفتی که غالبا در ما مضمحل می شود. جامعه شناسان و روان شناسان باید فکری به حال کم صبری مردم کنند چه علتی دارد که مردم این قدر تحت فشار هستند؟ آیا ما تابع کریم اهل بیت علیه السلام هستیم؟ این قدر جوانها کم حوصله شده اند و آمار طلاق بالا رفته است.
بی حرمتی مرد عرب به مرحوم کاشف الغطاء
ما 52 باب فقهی داریم: صلوة، صوم، حج، زکات، طهارت و جهاد و ... کلا روی هم 53 هزار فرع فقهی داریم که هر کدام از آنها ده ها ادله دارد که آیه، روایت، ادله اصولی و ... است که قریب 6 میلیون مساله فقهی می شود، مرحوم کاشف الغطاء1 فرموده اگر تمام فقه شیعه را آب ببرد و از بین برود من آنها را در سینه ام دارم. یک مغز عجیب و ویژه ای داشته است. ایشان سهم سادات را در مسجد آورده بود و بین فقرای سادات تقسیم کرد و دیگر پولی برایش باقی نمانده بود در همان لحظه مرد سید عربی آمد و فریاد زد: جعفر! ایشان فرمود: دیگر پولی باقی نمانده تا به شما بدهم. اما مرد عرب در مقابل آن همه مردم و طلبه آب دهانش را به صورت ایشان پرتاب کرد. ایشان دستی به مجاسنش کشید و فرمود: ای فرزند علی و فاطمه با آب دهانت محاسنم را زینت کردی. بعد هم عبایشان را بلند کرد و فرمود: ای مردم هر کس ریش شیخ جعفر برایش حرمت دارد به این سید کمک کند. مردم همه کمک کردند و آن مرد رفت.
علت کرامت امام حسن مجتبی علیه السلام چه بود؟
چنین افرادی تربیت یافته مکتب اهل بیت علیهم السلام هستند. شخصی از شام خدمت امام مجتبی علیه السلام آمد و شروع به اهانت به امام علی علیه السلام و حضرت کرد اما امام مجتبی علیه السلام به ایشان فرمود: اگر جایی نداری بمانی در منزل من بمان اگر گرسنه هستی سفره طعام برایت پهن کنیم، اگر سرمایه و زاد و توشه نداری، سرمایه به تو بدهم؟ مرد شامی 40 روز در منزل حضرت ماند و حضرت از ایشان پذیرایی نمود.
چرا به امام حسن مجتبی علیه السلام "کریم" می گویند؟ حضرت همیشه مبلغ قابل توجهی می بخشید به طوری که شخص بی نیاز شود و زندگی آبرومندی داشته باشد، حضرت روا نمی دید اندازه خرج چند روز را عطا کنند. جلال الدین سیوطی می نویسد: هر کس درب خانه حسن ابن علی (علیه السلام) را زد بی نیاز برگشت. از ایشان پرسیدند: آقا هیچ کسی را رد نمی کنید و به هیچ کس نه نمی گویید؟
امام حسن مجتبی علیه السلام بیان لطیفی دارند: من خودم گدای درب خانه ی خدا هستم وبه این گدایی افتخار می کنم، خجالت می کشم که خودم سائل باشم و سائل را از خانه ام رد کنم. خدا من را اینطور عادت داده آنچه که بر سر من می بارد، من هم بر سر مردم ببارم. کرامت حضرت زا زمان طفولیت در ایشان وجود داشته است.
امام حسن مجتبی علیه السلام 10 ساله هستند و در اوایل خلافت عمر است، سائل فقیر به حضرت عرض کرد: گرفتار هستم کمکم می کنی؟ حضرت فرمود: چیزی در دست و بالم ندارم اما اگر چیزی بگویم انجام می دهی تا شرمنده نشوم؟ دختر عمر از دنیا رفته است و عمر در بقیع بالای سر قبر دخترش است به قبرستان برو و اینطور تسلیتش بده: حمد کن خدایی را که سایه ات را بالای سر دخترت قرار بده که اجنبی دخترت را نبیند، خدا را شکر کن که زودتر از دخترت نمردی تا دخترت بالای سر قبرت ناله بزند و باعث هتکش شود. عمر یک نگاهی به او کرد و گفت این حرف ها را چه کسی به تو یاد داده؟ چه می خواهی بگو کمکت کنم؟ سائل گفت: حسن ابن علی پسر پیامبر صلی الله علیه و آله. عمر گفت چنین کلماتی فقط از حسن بن علی علیه السلام بر می آید.
پی نوشت:
1- جعفر بن خضر بن یحیی جناجی حلّی نجفی، ملقب به کاشف الغطاء-۱۱۵۶-۱۲۲۷ق- از مراجع تقلید شیعه در قرن سیزدهم قمری. آل کاشف الغطاء، از خاندانهای علمی شیعی قرن ۱۳ و ۱۴ق، به وی منسوباند.