حجت الاسلام کرمی: اسارت حضرت زینب(ع) تلخ ترین مصیبت بود+گزارش تصویری
وارث: مراسم سخنرانی حجت الاسلام کرمی و مداحی حاج محمد نوروزی ، حاج مهدی مختاری و حاج حسین رجبیه و دیگر ذاکرین اهل بیت در هیئت عاشقان ثارالله(ع) شهرری برگزار شد.
داستان ابابیل
وقتی مأموران ابرهه شتران عبدالمطلب، جدّ پیامبر صلی الله علیه و آله را مصادره کردند. اَبرهه هیبت جناب عبدالمطلب را که دید تحت تأثیر جذبه ی او قرار گرفت. گفت: چه می خواهی و ایشان گفتند: سربازان تو شترهای مرا ضبط کردند و من آمدم شترهایم را بگیرم. ابرهه گفت: ابتدا که شما را دیدم هیبت شما مرا فرا گرفت و فکر کردم برای کار دیگری آمدید چون من آمدم خانه ی عبادت شما را تخریب کنم و عزت و شرف شما را بگیرم، فکر کردم آمدید مرا از تصمیمم منصرف کنید اما فهمیدم برای گرفتن شترها آمدید.
حضرت عبدالمطلب جمله ای فرمودند: أنا رب الابل وللبيت رب يحميه من صاحب شتر هستم و این خانه هم صاحب دارد که اگر مصلحت بداند از خانه اش محافظت می کند.
در اینجا حضرت عبدالمطلب دستور به تخلیه شهر دادند و به جناب عبدالله گفتند: بالای کوه صفا بایست و هر موقع آسمان سیاه شد بگو. پرنده های کوچکی به نام ابابیل با سنگ هایی که به منقار و پاهای خود داشتند آمدند ( خداوند اگر بخواهد چیزی را نابود کند با کوچک ترین و جزئی ترین چیزها این کار را می کند)
جریانی هم بود که مردم عصرِ نزول قرآن به چشم آن را دیدند چون سال عام الفیل سالی است که پیامبر صلی الله علیه و آله متولد شد.
«أَلَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِأَصْحَابِ الْفِيلِ» (ای پیامبر) آيا نديدى پروردگارت با فيل سواران ( لشكر ابرهه كه براى نابودى كعبه آمده بودند) چه كرد؟!
«أَلَمْ يَجْعَلْ كَيْدَهُمْ فِي تَضْلِيلٍ » آيا نقشه آنها را در ضلالت و تباهى قرار نداد؟!
«وَأَرْسَلَ عَلَيْهِمْ طَيْرًا أَبَابِيـلَ »و بر سر آنها پرندگانى را گروه گروه فرستاد،
«تَرْمِيهِم بِحِجَارَةٍ مِّن سِجِّيلٍ »كه با سنگهاى كوچكى آنان را هدف قرارمىدادند.
«فَجَعَـلَهُـمْ كَعَـصْفٍ مَّـأْكُـولٍ »1سرانجام آنها را همچون كاه خوردهشده (و متلاشى) قرار داد!
ما تمدن و قدرت هایی در روی زمین داشتیم که از نظر زیستی منحصر به فرد بودند. خداوند عذاب هایی را فرستاد و تمدن هایی را نابود کرد با پیش دستی ترین چیزها. اتفاقاتی هم که در کره ی زمین می افتد اختراعات بشر است و انسان با اختیاری که دارد سرنوشت خود را رقم می زند.
امام احتیاج به کسی ندارد/ امام یاران واقعی می خواهد
امام علی علیه السلام اگر می خواست می توانست تمام اهل کوچه را درو کند و نگذارد دست حضرت را ببندند و حضرت زهرا سلام الله علیها مورد تعرض قرار گیرد اما این کار را نکردند. یکی از شرایط قیام آن است که امام بتواند دیگران را هدایت کند، امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف هم یاری می خواهند که گره گشا باشد.
فردی از نیشابور آمد نزد امام صادق علیه السلام و به ایشان گفت: مگر نمی بینید بنی عباس این همه ستم می کنند، شما چرا دست به شمشیر نمی شوید؟ حضرت فرمودند: یار ندارم. گفت: آقا نگویید یار ندارم همین حالا ده هزار شمیر زن بی نشان و جان نثار و آماده ایستادند تا شما دستور دهید و همه را قلع و قمع کنند، یکی از این نیروها خودم هستم. حضرت فرمودند: عجب، از آن طرف حضرت تنور را روشن کرده بودند و شعله های آن زبانه می کشید. حضرت فرمودند: بفرمایید بروید داخل تنور روشن. گفت: با علم به روشن بودن تنور به من می گویید به داخل آن بروم؟ حضرت گفتند: بله
گفت: آقا شما امام زمان واجب الاطاعت هستید اما خداوند به ما عقل هم داده است، مرا معاف کنید در همین بین هارون مکّی وارد شد و تا به امام سلام دادند و از همه جا بی خبر بودند حضرت به ایشان دستور دادند هارون برو به داخل تنور. هارون به داخل آتش پرید و نیشابوری می گوید: من استرس گرفتم و با خود گفتم: او سوخت. بعد از صحبت هایمان حضرت به هارون فرمودند: بیا بیرون و من دیدم حتی بر لباس سفید او خط هم نیافتاده است. حضرت فرمودند: از این افراد چند نفر داریم که تا از در وارد شد و بی خبر از همه جا به داخل آتش بپرد؟ گفت: آقا از این افراد هیچ کس را نداریم. از همه بهتر من بودم که توو زرد از آب در آمدم.
313 نفر یاری که باید به حدّ نصاب برسند همان یارانی هستند که پای کار امام بایستند.
اسارت اهل بیت سیدالشهدا (ع)
این ایام، اسارت عمه ی سادات زینب کبری سلام الله علیها است و این اسارت تلخ ترین قصه ای است که تلخ تر از آن در همه ی مصیبت های اهل بیت نیست.
مرحوم فشندی می گوید: من امام را در طواف دیدم و گفتم آقا جان باز هم توفیق زیارت شما نصیبم می شود؟ گفتند: بله در صحرای عرفات روز عرفه خیمه ای که برای عمویم عباس علیه السلام است. می گوید: چند سوال از آقا پرسیدم که یکی از آن ها این بود که شما در زیارت ناحیه مقدسه فرمودید: شب روز برای جدّتان اباعبدالله علیه السلام گریه می کنید برای کدام مصیبت گریه می کنید؟ می گوید: اسم هر کدام از فرزندان و برادر زاده های امام حسین علیه السلام را آوردم آقا گریه کردند و از همه بیشتر برای یک نفر گریه کردند و فرمودند: برای مصیبت عمه زینب سلام الله علیها چرا که این اسارت بسیار تلخ و سخت بود.
خدا رحمت کند مرحوم آیت الله حاج کاظم قزوینی را که ایشان امام جماعت حرم سیدالشهدا علیه السلام بودند و می گوید: یک آقایی بود که از بچگی در تشکیلات امام حسین علیه السلام نقش آفرین بود و در تمام سنین نقش اکثر اهل کربلا را بازی کرد تا اینکه اواخر عمر که پیر شده بود دیگر نقش مخالف به او دادند و کم کم از چهره افتاد تا اینکه نقش شمر را به او دادند.
آنقدر نقش شمر را خوب ایفا کرد که مردم ریختند آنقدر او را زدند که او را کشتند. آیت الله قزوینی می گوید: 2 هفته حوزه ی علمیه نجف به خاطر این پیر غلامی که در تعزیه به خاطر نقشی که بازی کرده بود و کشته شده بود تعطیل شد. یکی از علمای اهل مکاشفه ایشان را در عالم خواب دیده بودند که در قصر مجللی بودند و از او پرسیدند این دم و دستگاه را از کجا آوردی؟ گفته بود که همه ی این هایی که در این عالم برزخ به من دادند به خاطر آخرین نقشی است که بازی کردم یعنی نقش شمر. باقی در آن دنیا و در بهشت است. می گوید: لحظه ای که در حال جان دادن بودم خسته و کتک خورده سرم بر دامان اباعبدالله علیه السلام بود و در موقعی هم که سوال و جواب نکیر و منکر آغاز شد آقا آمدند و گفتند: هر سوالی داری از من بپرس این غلام ما خسته است.
تا قبل از واقعه ی عاشورا کسی نبود که اسرای آن زن ها بوده باشند و غم اسارت بسیار سنگین است و سخت.
پی نوشت:
1- سوره فیل آیات 1-5