عقربی که در قیامت پنج نفر را می خورد!
پیامبر(ص) فرمودند: «در روز قیامت، از داخل جهنم عقربی خارج می شود که سر آن عقرب در آسمان هفتم است و دمش در ته زمین و دهانش هم از مشرق تا مغرب است. آن عقرب می گوید: آنهایی که با خدا و پیامبرش جنگ داشتند کجا هستند؟»
وارث:ملا محمدعلی مجتهد، معروف به مرحوم آیتالله احمد مجتهدی تهرانی از علمای به نام تهران بود که در سال 86 بدرود حیات گفت، اما سخنرانیها و پندهای عرفانی و اخلاقی وی به یادگار مانده است و میتوانیم هرچند به صورت مجازی هم که شده پای درس این استاد اخلاق تلمذ کنیم.از کتاب خطی «جواهرالاخبار» حدیثی برایتان می خوانم تا انشاء الله بانی پیدا شود و این کتاب را چاپ کند.
آیتالله مجتهدی رابطه خوبی با طلاب داشت، طوریکه فضای گرم و صمیمی بر حوزه علمیهشان حاکم بود. این استاد برجسته اخلاقی، مباحث را چنان رسا ارائه میداد که در دل مینشست و این به صورتی است که حتی هماکنون نیز پای صحبت و کلاس اخلاق ایشان نشستن خالی از لطف نیست.
از کتاب خطی «جواهرالاخبار» حدیثی برایتان می خوانم تا انشاء الله بانی پیدا شود و این کتاب را چاپ کند. پیامبرخدا(ص) فرمودند: «در روز قیامت، از داخل جهنم عقربی خارج می شود که سر آن عقرب در آسمان هفتم است و دمش در ته زمین و دهانش هم از مشرق تا مغرب است. آن عقرب می گوید: این من حارب الله و رسوله؟ آنهایی که با خدا و پیامبر خدا جنگ داشتند کجا هستند؟»
جبرئیل فرود می آید و می پرسد: چه کسانی را می خواهی؟ مقصودت از کسانی که با خدا و پیامبر خدا در جنگ بودند چه کسانی است؟
عقرب می گوید: آنها پنج نفرند و من می خواهم آنها را ببلعم.
اول تارک الصلوه: آن کسی که بی نماز از دنیا رفته است، مخصوصاً اگر منکر هم بوده و نماز را قبول نداشته که دیگر هیچ! این عقرب می گوید من اراده تارک الصلوه را دارم. او با خدا و پیامبر خدا(ص) در جنگ بوده است.
دوم مانع الزکاه: کشاورزی که گندم داشته اما زکاتش را نمی داده، گاو و گوسفندش در حد نصاب بوده زکات نمی داده، طلا به میزان بیست مثقال داشته زکاتش را نمی داده، این عقرب می گوید: من به دنبال کسانی هستم که در دنیا زکات نمی دادند.
سوم آکل الربا: کسانی که نزول می خورند. در زمان ما هستند کسانی که پول می دهند و نزولش را سرماه می گیرند. چه قدر گناه دارد. چه قدر گناه دارد.روایت عجیبی در باب رباخواران هست که درست نیست اینجا آن را بیان کنم.
کسانی که ربا می خورند، قرض سیئه می دهند. یک قرض الحسنه داریم و یک قرض سیئه که بعد از انقلاب صندوق های قرض الحسنه زیاد شدند. به مردم بلاعوض پول می دهند و ماه به ماه قسطش را می گیرند.
یادم هست که دو سال پیش یک روز آقای دوانی دو میلیون تومان به دفتر مدرسه به آقای نصیری دادند، گفتند: این پول مال همسرم هست، آن را به طلبه های متأهل اگر خواستند قرض بگیرند بدهید.
حتی بعضی ها هستند که پول در بانک ها می گذارند و وصیت می کنند که مثلاً این ده میلیون را نگیرید، بگذارید آنهایی که می خواهند ازدواج کنند، جهاز دختر بدهند، بیایند به صورت وام بگیرند.
بعضی ها هستند که از ثلث مالشان در بعضی بانک ها پول گذاشته ان و آن را مسدود کرده اند و وصیت کرده اند که این پول را از بانک نگیرید. بیست سال پیش من یادم هست که روزی آقای مسجد جامعی که برای افتتاح مسجدش هم مرا دعوت کرد، گفت: می خواهیم صندوق قرض الحسنه درست کنیم.
عده ای که اهل علم بودند و عده ای دیگر کمک کردند و این صندوق به راه افتاد، من هم مقداری پول در آنجا گذاشتم و دفترچه اش پیشم هست و هر وقت بخواهم می توانم بردارم، اما نمی گیرم، آنجا گذاشته ام برای کسانی که می خواهند وام بگیرند. پس شما هم بروید دو سه میلیون تومان پول در بانکی بگذارید و بگویید این تا روز قیامت مسدود بوده و مخصوص قرض الحسنه باشد. چه قدر این کار خوب است و ثوابش هم هجده برابر است.
اگر شما همینطوری به کسی قرض بدهی، ده تا پاداش می گیری، اما اگر قرض الحسنه بدهی، هجده تا از امام (ع) علت این امر را سئوال کردند، امام (ع) فرمودند: آن کسی که شما همینطوری به او قرض می دهید شاید محتاج نباشد، اما آن کسی که رو می اندازد و می خواهد قرض بگیرد، مطمئناً کارد به استخوانش رسیده و مستحق است.
من خودم به بعضی ها کمک می کردم، بعدها بعد از مرگشان فهمیدم که سه تا خانه هم داشته، شخص دیگری بود که با وجود اینکه دارا بود، وقتی ما به او پول می دادیم قبول می کرد. افرادی شیاد هستند که مستحق نیستند، اما از شما پول می گیرند.
بنابراین، اگر خودتان تمکن مالی دارید یا خویشاوندانی دارید که وضع مالیشان خوب است به آنها بگویید که یکی از کارهای خیر این است که در بانک ها به صورت قرض الحسنه پولی بگذارند و این پول همینطور باقی بماند فقط برای قرض الحسنه.
چهارم شارب الخمر: کسانی که شراب می خورند، چهارمین گروهی هستند که آن عقرب به دنبالشان هست. الحمدالله بعد از انقلاب این مراکز جمع شدند. اما سابق فراوان بود. من یادم هست که در خیابان ری ساعت نه و ده شب، افراد مست تلوتلو خوران راه می رفتند، گاهی هم به زمین می خوردند و می مردند.
پنجم قوم یحدثون فی المسجد حدیث الدنیا: مردمی که در مسجد می نشینند و به جای اینکه مباحثه کنند، درس بخوانند، دعا بخوانند، حرف آخرت و مسائل شرعی و قرآن و مفاتیح بزنند، از دنیا صحبت می کنند. امروز دلار چند بود؟ طلا مظنه اش چه قدر بود؟ شنیده ام بالا رفته؟! این حرف ها جایش در مسجد نیست. آن عقرب به دنبال کسانی است که در مسجد از دنیا حرف بزنند.
یک حدیث هست که اگر انسان در پنج جا حرف دنیا بزند، عمل هفتاد سالش از بین می رود، یکی از آن پنج جا مسجد است.در مسجدالحرام یا مسجدالنبی دیده اید حاج خانم ها پهلوی هم می نشینند، صحبت می کنند: این سوغات را برای جاریم خریدم، این را برای مادرشوهرم!! سنی ها هم چپ چپ به آنها نگاه می کنند. بله، آنها به این احادیث خیلی اهمیت میدهند. خداوند به ما توفیق بدهد و انشاء الله که ما جزو این پنج دسته نیستیم.
ر116