حجت الاسلام کرمی: روح جاهلیت یعنی روح بی تفاوتی
وارث: مراسم دهه دوم صفر با سخنرانی حجت الاسلام کرمی و مداحی حاج محمد نوروزی و حاج عبدالرضا هلالی و حاج روح الله بهمنی در هیئت عاشقان ثارالله (ع) شهر ری برگزار شد.

حسین منی و انا من حسین
یک جمله از سید انبیاء صلی الله علیه و آله در مصادیق طبقه ی اول ما موجود است که فهم آن محتاج به توضیح است. سید انبیاء صلی الله علیه و آله فرمودند: حسین منی و انا من حسین
فهم قسمت اول این جمله احتیاج به توضیح ندارد چرا که ریشه ی سیدالشهدا علیه السلام ، پیامبر صلی الله علیه و آله است. قسمت دوم یعنی همان جور که حیات تکوینی و حیات واقعی سیدالشهدا علیه السلام از پیامبر صلی الله علیه و آله است، حیات دستاورد و رهاورد و بقای آنچه که پیامبر صلی الله علیه و آله آوردند با حسین بن علی علیه السلام است.
دین سیدانبیاء نبوی القدوس و حسینی البقا است
اگرچه احداث دین به دست پیامبر صلی الله علیه و آله بود ولی استمرار و بقای آن به وسیله ی سید الشهدا علیه السلام انجام شد.
وقتی پیامبر صلی الله علیه و آله مبعوث شدند در محیطی که آکنده از فسق و فجور و جهل بود در آن زمان عربستان و حجاز تقریبأ بی تمدن ترین و بی فرهنگ ترین و دور ترین منطقه از ادب و آداب و روابط اجتماعی و سیاسی و دور از مهدویت و دارای حیات قومی قبیله ای بودند. در آنجا دولت و سیستمی که ناظر بر حیات سیاسی و اجتماعی باشد وجود نداشت، عامل ارتباط و پیوند افراد با هم عوامل ژنتیکی و عامل خون بود و جز این چیزی محور وحدت نبود.
در حکومت اشراف هر کس پول بیشتری داشت، زور بیشتری داشت و هر کسی زور اجتماعی بیشتری داشت قدرت و تفکر بیشتری نیز داشت. در این جامعه ارزش نبود و عرب جاهل به جز اسب و شمشیر و شراب و زن که واژگان محوری بودند به چیز دیگری نمی اندیشید.
پیامبر صلی الله علیه و آله که در این زمان مبعوث شدند ارزش های انسانی را احیا کردند و شکاف طبقاتی را از بین بردند و حس عرب جاهلی و نژادپرستی را از بین بردند و مهم ترین اصل در حکومت اسلامی شد عدالت.
منکر حکومتی منکری است که ریشه ی تمام منکرات است
بعد از سید انبیا صلی الله علیه و آله جریان نفاق، برنامه ای را که برای از بین بردن اسلام داشتند این بود که نظام اخلاقی و ارزشی اسلام را عوض بکنند و این ممکن نبود مگر با حکومت ناصالحان. امام حسین علیه السلام می فرمایند: من امروز منکری را بالاتر از حکومت یزید، بر مردم نمی دانم. منظور این نیست که منکراتِ دیگر، منکر نیستند بلکه باید ریشه ای عمل کرد و اُم الفساد را بررسی کرد.
اگر حکومتی ناشایسته بود، حاکم آن برای اینکه بماند باید محیط را آلوده کند تا حفظ تناسب بشود. لذا مهم ترین طرحی که برای این امر داشتند این بود که امیرالمومنین علیه السلام بر سر کار نباشد. اول اتفاقی که رکن بر بقیه بود این شد که ولایت و ولی را از شئونات و از مَناصبی که متناسب با ولی است چون منسب اداره شئون اجتماع که از امور انحصاری ولی است قابلیت تکوینی می خواهد. سِعه ی ذاتی و گستره ی وجودی می خواهد.
هر کسی جای ولی بنشیند حتی اگر انسان سالم و صالحی هم باشد آن اثر تکوینی ولایت ولی را نخواهد داشت. لذا بعد از سیدانبیا صلی الله علیه و آله مثلأ سلمان و ابوذر می آمدند بر سر کار یا حتی هر کس دیگری فایده نداشت.
سقيفة بني ساعدة
لباس ولایت لباسی بود که برازنده ی قامت علی بن ابی طالب علیه السلام بود.
بلافاصله پس از درگذشت پیامبر صلی الله علیه و آله اسلام، عدهای از اصحاب وی که به انصار شهرت داشتند و اهل مدینه بودند، در آن محل برای تعیین خلیفه بعد از پیامبر به دعوت سعد بن عباده رئیس قبیلهٔ خزرج جمع شدند، و ابوبکر را به عنوان خلیفه انتخاب کردند. این افراد که با توطئه لباس را بر تن کس دیگری کردند گناه اولین و آخرین بر گردن اوست. اینکهدر زیارت عاشورا می گوییم: اللهم اول ظالم یا در جای دیگر می گوییم: مِمَّنْ اَسَّسَ اَساسَ ذلِكَ وَ بَنى عَلَیْهِ بُنْیانَهُ یعنی در هر ظلمی باید ریشه ی آن را پیدا کنیم.
دختر امیرالمومنین علیه السلام یکی از سلام هایی که در روز عاشورا به سیدالشهدا داند این بود که سلام بر تو که روز دوشنبه مظلومانه کشته شدی در صورتیکه دوشنبه نبود و عاشورا در روز جمعه بود. ولی اینکه دختر امیرالمومنین علیه السلام این را گفتند به خاطر آن بود که هر چه شد بین در و دیوار شد و هر اتفاقی افتاد در سقیفه افتاد.
خشت اولی را نهادند که تا ثریا دیوار آن کج رفت و آنها تسلّی منسبی را کردند که حق آن را نداشتند و جای پای مفسدین فی الارض را بر مجاری امور باز کردند. معاویة بن ابوسفیان که پیامبر صلی الله علیه و آله درمورد او نصّ صریح داشتند که این فرد تحت هیچ شرایطی نباید کوچک ترین پستی را بگیرد.
علی بن ابی طالب علیه السلام که رفتند وضع جامعه بصورتی در آمد که پسر پیامبر صلی الله علیه و آله را بین دو نهر آب با لب تشنه شهید کردند. ابتدا امیرالمومنین علیه السلام را خانه نشین کردند و رفته رفته 70 حکم اسلامی را دستخوش تغییر قرار دادند و کار به جایی رسید که مفسد ترین افراد بر سر کار آمدند و در زمان عثمان بن عفان از 13 سال حکومتی که داشت در 6 سال دوم آن فاسد ترین افرادی را که رسول خدا حکم ارتداد آن ها را داده بود بر سرکار مسلط کرد.
حکومت اشراف زمان جاهلیت
هراس پیامبر صلی الله علیه و آله در اواخر عمرشان به خاطر خوابی بود که دیدند، خواب دیدند بعد از ایشان بوزینه هایی از منبر ایشان بالا می روند و تعبیر خود ایشان آن بود که بعد از من کار به دست بنی امیه می افتد برای همین حضرت خطر معاویة بن ابوسفیان را به صورت جدی گوش زد کردند. آن ها کاری کردند که در جامعه ی اسلامی نماز جمعه را چهارشنبه خواندند و اصحاب رسول خدا را طرد کردند.
روح جاهلیت یعنی روح بی تفاوتی
میشود مناسک اسلام باشد اما روح جاهلیت در آن حاکم باشد. جاهلیت یک تاریخ نیست بلکه یک فرهنگ است در هر کجایی که پول و پارتی و رابطه باشد و شکاف عمیقی در سطح زندگی مردم باشد و مردم به سرنوشت یکدیگر اهتمام نداشته باشند، حتی اگر باهم باشند باز تنها هستند و هر جامعه ای به اینجا برسد اسم آن می شود جاهلیت. در آن زمانی که امام حسین علیه السلام را کشتند مردم نماز هم می خواندند و حتی در مسجد جایی برای ایستادن نبود. مناسک ظاهری دین را انجام میدادند ولی امام را هم شهید کردند.
روح جاهلیت یعنی روح دغدغه و تعصب و غیرت نداشتن که در هر جامعه ای پیدا شود اسم آن جامعه جاهلیت است، یک نقطه ی جغرافیایی خاص ندارد بلکه این فرهنگ هر کجا حاکم شود لذا این ها آمدند و فرهنگ جاهلیت را احیا کردند و کار را به جایی رساندن که رابطه ی مردم با حاکم رابطه ی در هم تنیده ای بود. پیامبر صلی الله علیه و آله با سطح طبقه سه مردم زندگی برابری داشتند و با زیر خط فقری ها یک جور زندگی می کردند و فشاری بر رعیت نمی آمد.
در سیره ی پیامبر صلی الله علیه و آله نوشتند: در را می زدند خود ایشان باز می کردند حتی یک خادم هم نداشتند، خود ایشان شیر می دوشید و پیراهن خود را وصله می کردند و...
عاشورا دوباره ارزش ها را ارزش کرد
اگر امام حسین علیه السلام جامعه را احیا نمی کردند وضع جامعه به هم می ریخت و لذا اگر امام حسین علیه السلام در سال 60 هجرت اگر نمی رفتند دیگر سفره کامل برچیده می شد و دیگر چیزی از دین باقی نمی ماند. بحث دشمنان اسلام نابود کردن توحید بود، طرح بلند بین المللی داشتند چرا که این ها رونمای کار بودند و اصل کار لابی های صهیونیسمی بودند. اگر امام حسین علیه السلام نمی رفتند، به تعبیر امام سجاد علیه السلام آثار همه ی انبیا و اولیای خدا نابود می شد.