حجت الاسلام ادیب یزدی: از اربعین بوی ظهور می آید

 وارث: مراسم آخرین شب عزاداری با سخنرانی حجت الاسلام ادیب یزدی و مداحی حاج حیدر خمسه ، حاج عبدالرضا هلالی ، حاج روح الله بهمنی ، حاج حامد خمسه ، حاج ناصر آئینی و دیگر ذاکرین اهل بیت (ع) در حسینیه احرار الحسین (ع) برگزار شد.

در ادامه ی خبر متن سخنرانی حجت الاسلام ادیب یزدی را می خوانید:

امام زمان عجل الله تعالی فرجه چنین موقعیتی را از دست نمی دهند و به اعتقاد من حتمأ در پیاده روی حضور دارند، حتمأ یاران حضرت و کسانی که در رکاب ایشان زندگی میکنند در این جریان هستند. این ها می آیند و اخبار را لحظه به لحظه به آقا اعلام می کنند. در روایت داریم که وقتی حضرت بقیة الله مکه را فتح می کنند، به سمت مدینه حرکت می کنند و در یک بیابانی به نام وادی بیداء که دقیقأ بین مکه و مدینه است، در روایت داریم که در این وادی دشمن، امام زمان عجل الله تعالی فرجه  را محاصره می کند و حضرت دو نفر نماینده را می فرستند به ایران و مأموریت دارند که به مردم ایران بگویند: امام زمان عجل الله تعالی فرجه محاصره شدند. آن چنان این مردم با شور و اشتیاق از شهری گرفته تا روستایی و پیر و جوان خود را به وادی بیداء می رسانند. روایت می فرماید ایرانی ها خیلی شهید می دهند اما امام زمان عجل الله تعالی فرجه را از محاصره در می آورند. 

این ها تمرین است که نزدیک اربعین که می شود زن و مرد و پیر و جوان به مرز ها می آیند و حماسه ای می آفرینند. این جمعیتی که هم اکنون با اشتیاق حرکت می کند بدون وقفه و جانش را در کف دست گرفته و به سمت حرم حرکت می کند، به نیازمندی های فطرت خودش جواب می دهد.

وجود مقدس سالار شهیدان قله نشین محافل و معارف و برکات و حسنات در عالم وجود است. گمشده ی ایشان کربلاست و هزار هزار برابر اشتیاقی که حضرت یعقوب علیه السلام نسبت به فرزند دلبندشان حضرت یوسف علیه السلام داشت لذا این راهپیمایی اربعین و این جریان هایی که پیشامد می کند تمرین است که مردم از عهده ی این کار عالی بر می آیند. 

عزیزانی که در حال حرکت به سمت کربلا هستند و با حال عجیب و غیر قابل تفسیری روانه هستند و عالم را به شگفتی واداشتند، همه ی خبرگزاری های دنیا هر طور خواستند این جریان را بپوشانند دیدند امکان آن نیست. پرچمدار این جریان باز هم ایرانی ها هستند، خیلی ها نتوانستند بروند ولی کربلا در جانشان است، گاهی اوقات هستند کسانی که از فراق بیشتر لذت می برند تا وصال.

کاروان 84 نفر زن و بچه هایی که اسرای کربلا هستند هم اکنون در حال بازگشتند به سمت دو راهی مدینه و بغداد که شخصیت های بسیار بزرگواری هستند. در رأس بانوان، اُعجوبه ی روزگار حضرت زینب کبری علیه السلام است که شخصیت ایشان جزء طراحان جریان کربلا و عاشورا است و بعضی بالای منبر می گویند نقش حضرت زینب سلام الله علیها بعد از شهادت سیدالشهدا علیه السلام شروع می شود که این حرف کاملأ کارشناسی نشده است ولذا بنیان گذار کربلا حضرت زینب سلام الله علیها است. اصلأ کربلا دو ستون دارد که هر کدام نباشد دیگری نیست، یک ستون عاشورا وجود مقدس سالار شهیدان حضرت اباعبدالله علیه السلام هستند و بلافاصله ستون بعدی حضرت زینب کبری سلام الله علیها هستند. حضرت زینب سلام الله علیها جزء مدیران و برنامه ریزان و مدافع حقانیت امیرالمومنین علیه السلام  و پایه گذار ارشد و درجه اول جریان عاشورا هستند. 

شخصیت عجیبی که حضرت زینب داشتند که هم دوست روی ایشان حساب می کرد و هم دشمن از او وحشت داشت. در روز عاشورا خیلی از شهدا از امام حسین علیه السلام اجازه می گرفتند برای به میدان رفتن ولی از زینب کبری سلام الله علیها هم اجازه می گرفتند چون نماینده ی امیرالمومنین علیه السلام و فاطمه زهرا سلام الله علیها بودند. بانویی که حضرت علی علیه السلام فرمودند: هرچقدر می خواهید به مادرش فاطمه زهرا سلام الله علیها احترام بگذارید به ایشان احترام بگذارید و خود حضرت جلوی بی بی بلند می شدند و تا خانم زینب نمی نشستند حضرت علی علیه السلام نمی نشستند. همان رفتاری که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله با فاطمه سلام الله علیها داشتند، امیرالمومنین علیه السلام با زینب کبری سلام الله علیها داشتند.

 

عقیله از عِقال می آید، زندانی های خطرناکی که می خواستند از زندانی به زندان دیگری ببرند با عِقال دست و پای او را زنجیر می کردند. عِقال زنجیرهای خیلی سنگینی است که که به پای زندانی وصل بود و وقتی می خواست راه برود با زحمت زیاد این کار را می کرد و نمی توانست فرار کند. 

به این جهت به حضرت زینب سلام الله علیها می گویند: عقیله که هر کسی با ایشان وارد بحث می شد زمین گیر می شد و  حریف استدلال و منطق حضرت نمی شد و نمی توانست با ایشان بحث کند. 

در بعضی نقاط تاریخی داریم که قمر بنی هاشم و آقا علی اکبر علیه السلام که خودشان استوانه های علم و تقوا و مردانگی و شجاعت هستند، گاهی به بی بی مراجعه می کردند تا مشکلات را حل کنند. 

شهرت علمیّت و تسلط حضرت زینب سلام الله علیها به قرآن و اعتلای ایشان در مسائل عقیدتی و حتی سیاسی به گوش یزید رسیده بود و اصلأ غرض یزید از اینکه گفت اسرا را به کاخ بیاورید این بود که هم زینب کبری را ببیند و هم در بحث و گفتگویی او را بکوبد. کسی که آنقدر به قرآن مسلط بود که گویی قرآن بر او نازل شده بود و کسی که سی سال صبح و شام در کنار امیرالمومنین علیه السلام بوده است و دریای علوم از پدر مبارکش به سینه ی او منتقل شده را دست کم گرفته بود و در نهایت خودش رسوای تاریخ شد.

یزید فکر کرد زرق و برق ظاهری کاخش خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله را که عرش در مشت آن هاست و ملائک خدمت گزار آن ها هستند را فرا می گیرد اما اینطور نشد و  یزید در جنگ روانی به شدت شکست خورد و به غلط کردن افتاد.