حجت الاسلام پناهیان:در صدر حاجاتمان محبت پیامبر (ص) را بخواهیم+گزارش تصویری
مهم ترین قسم قرآن که در سوره ی نساء آمده است و خداوند به خودش قسم می خورد این است که ای رسول من؛ اگر تو به کسی حرفی بزنی و او در سینه ی خود احساس سختی کند تا حرف تو را بپذیرد( یعنی تو علیه کسی حکم کردی)، به خدای تو سوگند او ایمان ندارد.
وارث: جشن میلاد پیامبر اکرم (ص) و امام صادق (ع) با سخنرانی حجت الاسلام پناهیان و مداحی حاج مهدی سماواتی در حسینیه آیت الله حق شناس برگزار شد.
در ادامه ی خبر متن سخنرانی حجت الاسلام پناهیان را می خوانید:
لذت محبت
باوجود تمام سختی هایی که دنیا دارد خداوند متعال برای ما موقعیت هایی را قرار داده است که از این دنیا در مدتی که هستیم لذت هایی را ببریم که شاید در بهشت رضوان هم چنین لذت هایی پیدا نشود و یا اگر پیدا شد چیزی جز استمرار لذتی که ما در این دنیا برده ایم نیست، لذیذترین لذت ها برای انسان لذت جسمی نیست بلکه لذت های روحی است و لذیذترین لذت های روحی، لذت محبت است. بسیاری از صفات و ویژگی های برجسته ی انسانی از جمله فهمیدن و حکمت، لذت آور هستند اما در این بین لذت محبت از همه بیشتر است.
خداوند در این دنیا لذت عاشق شدن را قرار داده است و معشوق هایی که می توان بسیار به آن ها عشق ورزید.
این ما هستیم که گاهی خودمان را از بعضی لذت ها محروم می کنیم و در کنار محبت اولیای خداوند که چشمه ی جوشان لذت هستند گاهی از تشنگی هلاک می شویم. ما آنچنان خود را بدبخت نکرده ایم اما خیلی تأسف بار است که آنطور که باید خود را خوشبخت نمی کنیم، اینکه اهل شعر و ادب از مستی یاد می کنند برای این است که کلمه ای دیگر پیدا نکنند، اگر کسی ده بشکه شراب بخورد مگر به یک ذره مستی محبت می تواند برسد؟ مومنین برای این شراب نمی خورند که لذت مستی شان از محبت خدا و اولیای خدا لحظه ای مخدوش نشود، انسان های خوب خیلی زرنگ هستند و به چیزی که باید برسند رسیدند و از آن نگذشتند.
محبت پیامبر صلی الله علیه و آله می تواند وجود انسان را آتش بزند و کسی که به این محبت نرسیده است مسلمان نیست و اتفاق های دیگری در او افتاده است.
اولین اثر ایمان در صدر اسلام
هر کس به پیامبر صلی الله علیه و آله مومن می شد به این معنا بود که شدیدأ محبت پیامبر صلی الله را در قلب خود احساس می کرد به حدی که می خواست برای پیامبر صلی الله علیه و آله بمیرد و هر کس اینگونه نبود، منافق بود و از روی طمع و تحت تأثیر جمع مسلمان شده بود. همین الان هم اینگونه است که تا کسی به رسول خدا مومن بشود و نه به خدا چرا که به خداوند همگی مومن هستند ولی مسلمانی یعنی این آقا را قبول داشته باشیم و إلا خداوند را در همه ی ادیان قبول دارند. خیلی ها اشتباه معنا می کنند و فکر میکنند دین یعنی ارتباط با خدا در صورتیکه ارتباط با خداوند وجود دارد و دین نمی خواهد.
ما فکر میکنیم ذکر صلوات شعار است در صورتیکه شعار نیست بلکه اصل دین است دین یعنی ایمان آوردن به این آقا.
ایمان به رسول خدا و محبت نسبت به ایشان
الان ما مسلمانانی داریم که ایمان به خدا دارند و به رسول خدا هم احترام می گذارند اما آن را جدی نمی گیرند و از کنار آن عبور میکنند و تحت آموزه های بنی العباس هستند همان هایی که می گفتند: پیامبر صلی الله علیه و آله پیک از جانب خداوند است اما ما جانشینان خداوند هستیم که از پیک مهم تر است و پانصد سال این افکار کذب را به خورد امت اسلامی دادند. الان مردم به مسجد می روند تا به خداوند نزدیک شوند ولی با پیامبر خدا کاری ندارند. زیارت عاشورا که بخوانیم درست برایمان توضیح می دهد اِنّی اَتَقَرَّبُ اِلی اللَّهِ وَ اِلی رَسُولِهِ وَ اِلی امیرِالْمُوْمِنینَ وَ اِلی فاطِمَهَ وَ اِلَی الْحَسَنِ من تقرب جویم به درگاه خدا و پیشگاه رسولش و امیرالمو منین و فاطمه و حسن.
هر کس به رسول خدا ایمان می آورد در قلب خود احساس شدید محبت نسبت به ایشان پیدا می کرد، مهم ترین قسم قرآن که در سوره ی نساء آمده است و خداوند به خودش قسم می خورد این است که ای رسول من؛ اگر تو به کسی حرفی بزنی و او در سینه ی خود احساس سختی کند تا حرف تو را بپذیرد( یعنی تو علیه کسی حکم کردی)، به خدای تو سوگند او ایمان ندارد.
معاد که اصول دین نیست اصول عقل است، کدام انسان با شعوری میگوید معادی وجود ندارد؟ خداوند از اصول انسانیت است مگر انسان می تواند خدا را منکر شود؟
پیامبر صلی الله علیه و آله می فرمایند: لا يُؤمنُ أحدُكُم حتّى أكونَ أحَبَّ إلَيهِ مِن نَفْسِهِ ، و أهْلي أحَبَّ إلَيهِ مِن أهْلِهِ ، و عِتْرَتي أحَبَّ إلَيهِ مِن عِتْرَتِهِ ، و ذُرِّيَّتي أحَبَّ إلَيهِ مِن ذُرِّيَّتِهِ هيچ يك از شما ايمان ندارد، مگر آن گاه كه مرا از خودش بيشتر دوست داشته باشد و نيز خانواده مرا از خانواده خودش و خاندان مرا از خاندان خودش و نسل مرا از نسل خودش.
فکر میکنید چرا می خواستند پیامبر صلی الله علیه و آله را بکشند؟
تا قبل از اینکه ایشان پیامبر شود و آدم خوبی بود چرا او را نکشتند؟ آن هایی که می خواستند پیامبر اکرم را بکشند همگی دور خانه ی خدا طواف میکردند و ما به آن ها می گوییم کافر و مشرک.
عادت کنیم به مهر اولیای خداوند تا خداوند بهشت را در اختیار ما قرار دهد تا از این عادت جدا نشویم و خداوند امکانات آن را به ما می دهد تا ادامه دهیم به لذت هایمان، انسان برای لذت بردن آفریده شده است و انسانی که به لذت کم قانع شود و لذت بالاتر را نبرد به خود ظلم کرده است.
عالم طفیلِ وجود عشق است
عاشقی کردن با شعار نمی شود، باید واقعأ معشوقی باشد تا انسان عاشق شود، خداوند معشوق را برایمان خلق کرده است که معشوق واقعی پیامبر صلی الله علیه و آله است.
علامت امامت فروتنی است، امامان زمانیکه به شدت تواضع در قلب آن ها ایجاد می شد متوجه میشدند که به مقام امامت رسیدند. علامت ایمان آوردن به پیامبر صلی الله علیه و آله محبت شدید به ایشان است حتی کسانی هستند که لحظه ای نفرت می ورزیدند به ایشان آن نفرت تبدیل به محبت شدید می شد.
تقریبأ در قرآن نداریم یک بار دشمنان پیامبر صلی الله علیه و آله در آن بر سر خداوند با هم دعوا کرده باشند. همیشه دعوای دشمنان خدا با پیامبران بر سر این است که ما از کجا بدانیم تو فرستاده ی خدایی؟ نه اینکه ما از کجا بدانیم خدایی هست.
اثر وجودی پیامبر در ایجاد محبت، حیات و ممات ندارد و هر زمان به ایشان ایمان بیاوری به او عشق می ورزی.
یکی از انواع حسادت ها، حسادت به محبوب است آن هایی که نسبت به پیامبر اکرم احساس عشق نداشتند متنفر و حسود می شدند و قبل از اینکه این بغض ها منفجر شود رسول خدا از دنیا رفتند و این بغض ها بر سر فرزندانشان ریخته شد.
پیامبری یعنی اوج محبوبیت و آن کسی که نمی توانست این محبت را به او پیدا کند، نفرت پیدا می کرد تا ایشان را بکشد.
امیرالمومنین علیه السلام در اوج هستند اما خودشان شاگرد مکتب رزمی پیغمبر است
در کتابی تاریخی آمده است پیامبر با هیچ گروه جنگی مواجه نمی شد مگر اینکه اولین ضربه را او می زد در جای دیگری امیرالمومنین علیه السلام می فرمایند: وقتی که حرارت جنگ بالا می رفت و اوج درگیری ها و مواجه ی قوم ها با هم زیاد می شد و ما کم می آوردیم به رسول خدا پناه می آوردیم و از همه ی ما نزدیک تر به مرز دشمن، رسول خدا بود و ما در پناه او می جنگیدیم و ایشان سپر بلای ما می شد.
وقتی پیامبر صلی الله علیه و آله در جنگ محاصره می شدند همانند واقعه ای که در حُنین رخ داد و یک بار شکست خوردند، می گویند ایشان آنچنان مقتدر رجز خوانی میکردند که همگی در تعجب قدرت نظامی ایشان مانده بودند.
امیرالمومنین علیه السلام در اوج هستند اما خودشان شاگرد مکتب رزمی پیغمبر است، اساسأ بازوان امیرالمومنین ضعیف تر از بازوان پیامبر اکرم بود در جنگ.
آرام بودن خوب است اما اگر بر سر ترس باشد بد است، خوبی انسان نباید بر سر ضعف باشد. امام صادق علیه السلام بسیار دل رحم هستند روزی که در کوچه ای در حال عبور بودند دیدند پیرزنی نشسته بود و گریه می کرد برای گاو شیرده ای که مرده بود. حضرت به او گفت: اگر این گاو زنده شود شما دیگر گریه نمی کنید؟ پیرزن گفت: من که مصیبت زده هستم دیگر نمک به زخم من نپاشید و گفتند بله آرام میشوم، حضرت قدم مبارک خود را به حیوان زدند و حیوان بلند شد، حضرت فرمود: این هم دارایی و حاجتت ولی دیگر گریه نکن و رفتند.