جامعه اسلامی یعنی جامعه اخلاق‌مدار

کد خبر: 64252
رئیس پژوهشکده حکمت و دین‌پژوهی گفت: اگر کتاب «سنن النبی(ص)» مرحوم علامه طباطبایی را جامعه ما -که ادعای اسلامی بودن دارد- بخواند، در برخی موارد می‌بینیم که ما به یک معنایی مسلمان نیستیم، اصلاً متخلق به این اخلاق نیستیم.

وارث: دین اسلام مجموعه‌ای از عقاید و تعالیم و دستورات عملی است که در قالب تعالیمی هدایت بخش بر قلب پیامبر(ص) از جانب خالق حکیم وحی شده است و نظام اخلاقی را به صورت مجموعه آموزه‌هایی که راه و رسم زیستن به نحو شایسته و بایسته را در آن ترسیم کرده، بایدها و نبایدهای ارزشی حاکم بر رفتار آدمی را تبیین مرده است.


اخلاخَلق به معنای هیئت و شکل و صورتی است که انسان با چشم می‌بیند و خُلق به معنی قوا و سجایا و صفات درونی است که با چشم دل دیده می شود. بنابراین می‌توان گفت در اخلاق مجموعه صفات روحی و باطنی انسان است و به گفته بعضی از دانشمندان، گاه به بعضی از اعمال و رفتاری که از خلقیات درونی انسان ناشی می‌شود نیز اخلاق گفته می‌شود.

علمای علم اخلاق نیز معنایی نزدیک به گفتار اهل لغت٬ برای «اخلاق» بیان کرده‌اند همه آنها بر این امر تأکید دارند که «خُلق» عبارت است از ملکه و هیئت خاصی که در نفس انسان رسوخ دارد.

درباره «اخلاق‌محوری و رعایت آن در جامعه» با حجت‌الاسلام محمدجواد رودگر رئیس پژوهشکده حکمت و دین‌پژوهی گفت‌وگو کردیم.

وی در ابتدای اظهاراتش گفت: پیامبر اکرم(ص) یکی از فلسفه‌های بعثت خویش را «بُعِثتُ لِاُتِمِمُ مَکارِمُ الاَخلاق» بیان می‌فرمایند. این نکته مبیّن این حقیقت است که بعثت نبی‌اکرم(ص) اخلاق محور است. همه آیات و بینات منزل بر پیامبر(ص) از برای این است که انسان به اخلاق کریمانه و مکارم اخلاق دست پیدا کند.

رودگر ابراز داشت: عرفا یک سخنی دارند مبنی بر اینکه عرفان به معنای حقیقی کلمه در حوزه سلوک و عمل به چه معنا است و سپس در آنجا مطرح می‌کنند که بر اساس حدیث «تخلقوا بأخلاق الله»؛ عرفان یعنی خداخو شدن، یعنی خداگونگی و اخلاق الهی پیدا کردن.

وی اظهار داشت: وقتی سخن از «بُعِثتُ لِاُتِمِمُ مَکارِمُ الاَخلاق» به میان می‌آید، این مکارم اخلاق یعنی انسان به جایی برسد و در پرتو هدایت‌های قرآنی و هدایت‌های نبوی به اخلاق الهی دست پیدا کند. در اخلاق الهی، رابطه انسان با خدا، رابطه انسان با خودش، رابطه انسان با جامعه و رابطه انسان با جهان است که کاملاً تعریف و تبیین شده است.

رئیس پژوهشکده حکمت و دین‌پژوهی عنوان کرد: اخلاق یک مجموعه باید و نبایدها است و باید در متن وجود انسان نهادینه شود و این باید و نبایدها را به گونه‌ای در وجود خویش ملکه کند که ملکات فاضله و کرائم و سجایای اخلاقی در او شکل بگیرد.

مکارم اخلاق یعنی انسان به جایی برسد و در پرتو هدایت‌های قرآنی و هدایت‌های نبوی به اخلاق الهی دست پیدا کند

وی ابراز داشت: از جهت دیگر هم در باب اخلاق پیامبر مشاهده می‌کنیم وقتی از یکی از زنان پیامبر اکرم(ص) سؤال شد که اخلاق پیامبر چگونه است، ایشان جواب داد «کانَ خُلقُهُ القُرآن» این خیلی عجیب است «وَ اِنَّکَ لَعَلی خُلُقٍ عَظیمٍ» در آیه قرآن و «بُعِثتُ لِاُتِمِمُ مَکارِمُ الاَخلاق» از خود شخص پیامبر و اینکه یکی از زنان پیامبر(ص) اعلام می‌کند که اخلاق پیامبر اکرم(ص) همان قرآن است؛ یعنی ما باید اخلاق قرآنی پیدا کنیم.

رودگر تصریح کرد: اگر بخواهیم آن اخلاق و خلق عظیمی که بیان شده را واقعاً در جامعه انسانی به معنای عام کلمه و جامعه اسلامی به معنای خاص کلمه، اخلاق الهی، اخلاق اسلامی که مشخصاً اخلاق اهل‌بیتی است را احیا کنیم،‌ راه عملی کردن اخلاق الهی در یک جامعه این است که فرد ببیند قبلاً اخلاق او در خانواده در جامعه، در ارتباط با دوست، در ارتباط با دشمن چگونه بوده و در میان دوستان و مؤمنان چه مراتب و درجاتی را رعایت می‌کرد. اینها نکات مهمی است.

وی گفت: اسلام برای این است که ما متخلق به اخلاق الهی شویم. اگر قرآن بخوانیم، حافظ قرآن هم بشویم، احادیث هم بخوانیم، در محافل و مجالس اهل‌بیت پیامبر علیهم‌السلام اعم از جشن‌ها و مصیبت‌ها هم شرکت کنیم، ولی متخلق به اخلاق الهی نباشیم، متخلق به اخلاق پیامبر نباشیم، پیامبرگونه عمل نکنیم، در حقیقت ما بازنده‌ایم نه برنده.

رئیس پژوهشکده حکمت و دین‌پژوهی اظهار داشت: اگر قرار است که این برگ برنده در دست فرد، جامعه و خانواده باشد، راهش این است که اخلاق را در متن زندگی خودمان عملیاتی کنیم. اگر کتاب «سنن النبی(ص)» مرحوم علامه طباطبایی که درباره سیره پیامبر اکرم(ص) است را جامعه ما -که ادعای اسلامی بودن دارد- بخواند، واقعاً یک جاهایی می‌بینیم که ما به یک معنایی مسلمان نیستیم، اصلاً متخلق به این اخلاق نیستیم.

 اگر قرار است خودمان را مسلمان و تابع پیامبر و امت پیامبر بدانیم و بنامیم، لاجرم باید متخلق به اخلاق پیامبر بوده و پیامبرگونه زندگی کنیم و این چیزی نیست جز اینکه ما اخلاق‌مان را در جوامع بشناسیم

وی خاطرنشان کرد: در راستای رسیدن به اخلاق الهی باید توجه داشت که مثلاً ارتباط من با همسایه، همسر، فرزندان، بستگان و آشنایان، شاگردان و زیردستان و همه کسانی که تعامل و ارتباط دارم، نوع اخلاق و رفتار من چگونه است، اگر واقعاً این اخلاق و رفتار لیّن و نرم، متواضعانه و الهی، گره‌گشایانه، شفقت بر مردم، مهربانی و رأفت در درون آن است، در عین حال معنای آن این نیست که ما از اصول و ارزش‌های خودمان به طور مثال در امر به معروف و نهی از منکر یا در تولی و تبری دست برداریم، حتی در امر به معروف و نهی از منکر هم باید اخلاقی عمل کنیم و به معروف متخلقانه و نهی از منکر متخلقانه، تولی متخلقانه و تبری متخلقانه داشته باشیم. این را قرآن، پیامبر اکرم(ص) و سیره ایشان به ما یاد داده است.

رودگر اظهار داشت: استاد مطهری نکته‌ای در کتاب «سیری بر سیره نبوی» دارد که می‌فرماید: «خیلی‌ها سِیر (حرکت) دارند، اما سیره (اسلوب، سبک، منطق، عمل) ندارند. در سِیرِ حضرت رسول(ص) سیره نهفته است؛ یعنی تمام این حرکات و رفتارها و مناسبات رفتاری ایشان در مجموعه سیرهای ایشان در درونش یک منطق و یک سبکی نهفته است که آن برای ما الگو است.

وی ادامه داد: چرا خداوند در سوره مبارکه «احزاب» می‌فرماید: «لَکُمْ فِی رَسُولِ اللهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ» اگر این اسوه باید حسنه باشد، ما از چه چیزی می‌توانیم الگو بگیریم؟! کسی که سیره و منطق عملی دارد؛ منطق عملی او یک امر ثابت و مشخص است که به ما می‌گوید مثلاً ما در امور خانوادگی چگونه باید رفتار کنیم، با همسر، فرزندان، با پدر و مادر. در روابط اجتماعی چگونه رفتار کنیم. در جامعه نسبت به مسائل مختلف اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و... پیش می‌آید گاهی اوقات با دوستان، با دشمنان، با افراد حسود،، بخیل و متکبر یا با افراد متواضع و اهل کرامت برخورد می‌کنیم، وقتی اخلاق را ریز می‌کنیم، همان دعای مکارم اخلاق امام سجاد علیه‌السلام را باید در زندگی خود پیاده کنیم.

رئیس پژوهشکده حکمت و دین‌پژوهی گفت: در دعای بیستم صحیفه سجادیه، مواردی که پیامبر اکرم(ص) برای آن مبعوث شده، همگی تبیین شده است، بنابراین اگر قرار است ما خودمان را مسلمان و تابع پیامبر و امت پیامبر بدانیم و بنامیم، لاجرم باید متخلق به اخلاق پیامبر بوده و پیامبرگونه زندگی کنیم و این چیزی نیست جز اینکه ما اخلاق‌مان را در جوامع بشناسیم و به آن آگاهی پیدا کنیم و به تدریج شخصیت و شاکله خودمان و سپس در متن زندگی فردی و اجتماعی و خانوادگی خودمان پیاده کنیم.