نمونه ای از نگهبانی امام حسن عسکری (ع) از اندیشه اسلامی
آگاه ساختن فیلسوف عراق
مورّخان نوشته اند: در زمان امام حسن عسکری علیه السلام فیلسوفی در عراق می زیست به نام «اسحاق کِندی» . وی به خیال این که در قرآن تناقض وجود دارد،
در خانه نشست و مشغول تدوین و تالیف کتابی در تناقض قرآن شد. ابن شهرآشوب می نویسد:
روزی یکی از شاگردان اسحاق کِندی به محضر امام حسن عسکری علیه السلام وارد شد. امام به وی فرمود: آیادر بین شما فرد توانایی پیدا نمی شود که استادتان کِندی را در آنچه که آغاز کرده، رد کند و او را از این کار باز دارد؟!
او گفت: ما همه از شاگردان او هستیم و چگونه می توانیم در این خصوص یا در دیگر مسائل بر استاد خود اعتراض کنیم؟!
حضرت فرمود: آیا آنچه را که به تو بیاموزم، به او می رسانی؟
عرض کرد: آری.
امام فرمود: به نزد او روانه شو و نخست با وی معاشرت نیکی داشته باش و به هر چه نیاز دارد، کمکش کن. هنگامی که با او انس گرفتی، به او بگو: سؤالی به ذهنم رسیده است که دوست دارم آن را از تو بپرسم. او خواهد گفت: سؤال کن. پس به او بگو: اگر گوینده (آورنده) این قرآن نزد تو بیاید و از تو بپرسد: آیا احتمال وجود دارد که مقصود خداوند از این گفتار، غیر از آن باشد که شما پنداشته ای و در پی آن هستی؟ او به تو خواهد گفت: آری، این احتمال وجود دارد. زیرا انسان هنگام شنیدن، بهتر متوجّه معانی می شود و آنها را درک می کند. چون چنین گفت، به او بگو: شما چه می دانی شاید منظور گوینده کلمات قرآن غیر از چیزی باشد که شما تصوّر کرده ای و او الفاظ قرآن را در غیر معانی خود استعمال کرده باشد.
آن مرد از حضور امام حسن عسکری علیه السلام مرخّص شده و به سوی استاد خود، فیلسوف عراقی، رهسبار گردید و مدّتی به دستور آن حضرت با او به نیکی رفتار کرد و سرانجام در فرصت مناسب، سؤال پیشنهادی امام رااز او پرسید.
کِندی گفت: یک مرتبه دیگر این سخن را برایم بیان کن.
وی بار دیگر سخن امام را بیان نمود. کِندی درنگی کرده و مقداری فکر کرد و دریافت که هم از نظر لغت و هم از نظر علمی این امر کاملاً محتمل است و در نظرش این سخن کاملاً صحیح آمد. از این روی به شاگردش گفت: تو را سوگند می دهم که بگویی این سخن را از کجا آموختی و چه کسی آن را به تو گفته است؟
راوی می گوید: گفتم: این، چیزی بود که بر قلبم گذشت؛ لذا از شما پرسیدم.
گفت: هرگز! همانند تو محال است بر چنین چیزی دست پیدا کند و به این مرتبه از این سخن برسد! حال به من بگو که این سخن را از کجا آوردی؟
گفتم: این، دستوری بود که ابومحمّد عسکری علیه السلام به من یاد داده است.
گفت: درست گفتی، چرا که چنین سخنانی تنها از همان خاندان صادر می شود.
سپس آتشی درخواست کرده و هر آنچه را که نوشته بود، در آتش سوزاند.۲
کتاب : دانستنی های امام حسن عسکری علیه السلام