زهد و سلوکی که قرآن آن را قبول دارد

کد خبر: 65383
آدم شدن در نگاه گروهی که می گویند راه زهد را پیشه گرفته اند این گونه است که باید تمام محبوب ها از خانه ی دل بیرون ریخته شوند و خدا تنها در دل آدمی باقی بماند. در این تعریف زاهد می گوید: محبت خانه و مرکب و مال و زن و فرزند را کنار بگذار. اما بدانید این زهد و سلوک قرآنی نیست... اما قرآن کریم تعریف دیگری برای زهد به ما معرفی می کند ...
وارث: "زهد" در لغت، به معنی بی اعتنایی، و زاهد کسی است که در عین کار و تلاش، به دنیا بی اعتنا باشد (قرشی، سید علی اکبر؛ قاموس قرآن، ج 3، ص 183) و در اصطلاح زهد، ضد رغبت و میل به دنیا است؛ یعنی روی گردانی از خوشی‌های دنیا و اموال و منصب‌ها و چیزهای دیگری که با مرگ زائل می ‌شود. (مجتبوی، سید جلال، علم اخلاق اسلامی، ترجمه جامع السعادات، ج 2، ص 78)

خیلی اوقات در زندگی تعریف های اشتباهی از موضوعات و مسائل دینی داریم که عمل کردن طبق این تعریف ها و شناخت های غلط، نه تنها ما را به مسیر درست و هدف صحیح نمی رساند بلکه دیگران را از دین و فهم دین دور کرده و حتی زده می کند.

یکی از این موضوعات، زهد است .... در ادامه با توجه به آیات و روایات و عالمان دینی نکاتی را در باب این موضوع تقدیم می کنیم تا ان شاء الله بتوان درست عمل کرده و زندگی صحیح دینی داشته باشیم.
معیارهای تشخیص صحیح زهد

«لِکیلا تَأسَوا عَلی مَا فَاتَکُمْ ولا تَفرَحوا بِما ءاتکُم» (حدید 23) «(این را بدانید) تا هرگز به آنچه از دست شما می‌رود اندوهگین نشده و به آنچه به شما داده شده است، دلشاد (شادمان) نگردید »

علامه جعفری می‌نویسد: متاع چیزی است یا چیزکی است که از آن می‌شود خیلی ساخت؛ همان‌طور که امیرمؤمنان فرمود: اگر بخواهید به دنیا به‌عنوان مطلوب مستقل و هدف نهایی بنگرید، دست شما خالی خواهد شد، اما اگر به‌عنوان وسیله به آن بنگرید، این ناچیز به همه‌چیز مبدل خواهد شد.

معنی زهد و پارسایی در این آیه به وضوح بیان شده است و آن اینکه انسان به آمد و رفت نعمتهای دنیا دل خوش نکند، این دو جمله کوتاه در حقیقت یکی از مسائل پیچیدۀ آفرینش را حل می ‌کند، چرا که انسان همیشه در جهان هستی با مشکلات و گرفتاری‌ها و حوادث ناگواری روبرو است و غالباً از خود سؤال می‌کند، با اینکه خداوند، مهربان و کریم است، این حوادث دردناک برای چیست؟ قرآن می‌گوید: هدف این بوده که شما دلبسته و اسیر زرق و برق این جهان نباشید. [مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 23، ص 364 و 365]

امیرمؤمنان (علیه السلام) نیز در ذیل همین آیه می ‌فرماید: «زهد بین دو کلمه از قرآن است که خدای سبحان فرمود: "تا بر آنچه از دست شما رفته حسرت نخورید و به آنچه به شما رسیده شادمان مباشید" کسی که بر گذشته افسوس نخورد، و به آینده شادمان نباشد، همۀ جوانب زهد را رعایت کرده است » [نهج البلاغه (محمد دشتی)، کلمات قصار 439 – ص 735]
1- دل کندن از نعمت های ناپایدار

«وَلا تَمُدَّنَ عَیْنَیْکَ إلی ما مَتَّعنا بِهِ أزواجاً مِنهُم زَهرَةَ الحَیوة الدنیا... » (طه 131)

«و هرگز چشم خود را به نعمتهای مادی که به گروه هایی از آنها داده‌ایم میفکن، که اینها شکوفه ‌های زندگی دنیاست و برای آن است که آنها را با آن بیازمائیم و روزی پروردگارت بهتر و پایدارتر است »
2- مغرور نشدن و قانع بودن

إِنَّا جَعَلْنا ما عَلَی الْأَرْضِ زینَةً لَها لِنَبْلُوَهُمْ أَیُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً: ما آنچه را روی زمین است زینت آن قرار دادیم ، تا آنها را بیازماییم که کدامینشان بهتر عمل می کنند! (کهف، 7)

میرزا محمد مشهدی در معنای «لنبلوهم ایهم احسن عملا» می‌گوید: «یعنی کسی که زهد ورزد و مغرور نشود و به مقدار کفاف قانع شود.» (مشهدی، 1411: 8 / 33) وی سپس روایتی را از امام‌سجاد (علیه السلام) نقل می‌کند که حضرت در مقام وعظ و توصیه به زهد فرموده است: بدانید که خداوند زیبایی و بهره زودگذر دنیا را برای هیچ‌یک از اولیایش دوست نمی‌دارد و آنان را به این ظواهر ترغیب نمی‌کند؛ چراکه خداوند، دنیا و اهلش را آفرید تا انسان‌ها را از جهت حسن عمل برای آخرت بیازماید. (کلینی، 1362: 8 / 75)

رسول اکرم (صلی الله و علیه وآله) می‌فرماید: ‌ای پسر مسعود! «لیبلوکم ایکم احسن عملاً»، یعنی کدام‌یک از شما در دنیا زاهدتر هستید؟ (طبرسی، 1384: 435) این بیان به‌ صراحت «حسن عمل» را به معنای زهد دانسته است. به ‌هر حال این هشداری است به همه انسان ‌ها و همه مسلمان‌ ها که در این میدانِ آزمایش الهی، فریب زرق و برق ‌ها را نخورند و به‌ جای اینکه به این مظاهر فریبنده دلبستگی پیدا کنند، به حسن عمل بیندیشند. (مکارم شیرازی، 1363: 12 / 350)

در زهد و سلوک قرآنی، داشتن انواع محبوب ها جایز است، چرا که انسان می خواهد زندگی کند، منتها به این صورت که تمام محبوب های مشروع را در دل خود راه بدهد و محبت خدا را هم در دل جا بدهد، مشروط بر اینکه، محبت خدا یک سر و گردن از بقیه محبوب ها بلندتر باشد که اگر یک وقت میان حبّ خدا و حبّ مال و غیر تضادی پیش آمد، آن را به پای حبّ خدا قربان کند.
3- مادیات ماندنی نیستند

وَمَا أُوتِیتُمْ مِنْ شَیءٍ فَمَتَاعُ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَز‌ِینَتُهَا وَمَا عِنْدَ اللَّهِ خَیرٌ وَأَبْقَى أَفَلَا تَعْقِلُونَ. (قصص / 60)این آیه، همانند آیات مشابه دیگر، در مقام بیان ماهیت و حقیقت اشیا و اموری است که در اختیار آدمی قرار داده شده و جایگاه آنها را در زندگی دنیا معرفی نموده است.

اما توجه داشته باشیم که که این بیانات و صحبت ها توجیه‌ گر بدبینی به نظام آفرینش و کوچک شمردن امور دنیوی و تحقیر منسوبان به آن نمی باشد، بلکه به تعبیر مرحوم مطهری، «همه اینها انتقاد از دلخوشی و رضایت و قناعت به علایق دنیوی است.» (مطهری، 1385: 208)

تضاد و تقابل دنیا و آخرت، بی ‌مقداری اشیا و امور دنیوی و نکوهش مظاهر حیات دنیا را باید در کنار مذمت تارکان دنیا (به‌بهانه وصول به‌معنویت و آخرت) ملاحظه نمود تا آنچه در ابتدا معضل می ‌نماید، درست فهمیده شود و این تعارض ظاهری مرتفع گردد.
زهد و سلوک قرآنی

آدم شدن در نگاه گروهی که می گویند راه زهد را پیشه گرفته اند این گونه است که باید تمام محبوب ها از خانه ی دل بیرون ریخته شوند و خدا تنها در دل آدمی باقی بماند. در این تعریف زاهد می گوید: محبت خانه و مرکب و مال و زن و فرزند را کنار بگذار. اما بدانید این زهد و سلوک قرآنی نیست.

اما در زهد و سلوک قرآنی، داشتن انواع محبوب ها جایز است، چرا که انسان می خواهد زندگی کند، منتها به این صورت که تمام محبوب های مشروع را در دل خود راه بدهد و محبت خدا را هم در دل جا بدهد، مشروط بر اینکه، محبت خدا یک سر و گردن از بقیه محبوب ها بلندتر باشد که اگر یک وقت میان حبّ خدا و حبّ مال و غیر تضادی پیش آمد، آن را به پای حبّ خدا قربان کند.

علامة جعفری در این باب معتقد است: ما می‌توانیم یک اشتباه بزرگ را مرتفع سازیم که دامنگیر عده‌ای فراوان از مردم گشته، بلکه متأسفانه گاهی عده‌ای از صاحب‌نظران را هم به انحراف فکری می ‌اندازد که اعراض از دنیا یعنی چه؟ مگر می‌ توان در این دنیا بدون اهتمام در امور حیات طبیعی، زندگی صحیح و سالم و مستقل را به دست آورد؟ (جعفری، 1362: 22 / 150 و 151)
کلام آخر

متاع و زینت ‌بودن وسایل مادی نه‌ تنها با ابزار بودن آنها برای تعالی معنوی و سعادت ابدی منافاتی ندارد، بلکه مطابق با حکمت و مشیت الهی است. علامه جعفری می‌ نویسد: متاع چیزی است یا چیزکی است که از آن می‌ شود خیلی ساخت؛ همان ‌طور که امیرمؤمنان فرمود: اگر بخواهید به دنیا به ‌عنوان مطلوب مستقل و هدف نهایی بنگرید، دست شما خالی خواهد شد، اما اگر به‌ عنوان وسیله به آن بنگرید، این ناچیز به همه‌ چیز مبدل خواهد شد. (جعفری، 1382: 343)
منابع:
برگرفته از تفسیر نسیم حیات؛ استاد بهرام پور
فارس نیوز
سایت پژوهش