آیا قرآندرمانی واقعیت دارد؟
قرآنْ درمانى، به معناى بهره گیرى از قرآن در درمان بیمارى ها و آسیب هاى جسمى و روحى (قلبى) است. نقش و تأثیر قرآن در درمان دردهاى درونى و بیمارى هاى قلبى (از قبیل: جهل و رذایل اخلاقى)، تردیدناپذیر است ؛ اما اصطلاح «قرآن درمانى» كه امروزه رواج دارد، به مفهوم استفاده از قرآن در كسب یا حفظ سلامت جسمانى و روانى است. این اصطلاح گر چه در روایات فراوانى ریشه دارد كه از نقش قرآن در بهبود شمارى از دردها و بیمارى ها سخن گفته اند، ولى رخ نمایى آن در قالب یك اصطلاح رایج، در پى تحقیقات علمى گسترده در همین زمینه ، و در دوران معاصر بوده است.
دانشمندان فریقین از قرون اوّلیه، روایات مربوط به درمان دردهاى جسمانى با قرآن را در مجموعه هایى مستقل یا باب هایى با عناوین «خواص القرآن»۲ و «فضائل القرآن»۳ جاى داده اند. در این آثار ، ضمن گردآورى روایاتِ خصایص و آثار دنیوى و اخروى قرآن، احادیث مربوط به خواص درمانىِ آیات و سور نیز گرد آمده اند. ۴
روایات مورد بحث را مى توان به چند دسته قسمت كرد:
۱. برخى از احادیث، با تعابیرى مانند: «القرآن هو الدواء»۵ و «خیر الدواء القرآن»۶ و «ودواء دائكم»۷ . قرآن را به صورت مطلق ، مایه شفاى دردها و بیمارى ها معرفى كرده اند. این روایات ، به سبب اطلاق، درمان روحى و جسمى را در بر مى گیرند. و به لیل موافقت با آیات متعددى كه قرآن را شفا و هدایت مى دانند ،۸ مقبول و معتبرند .
۲. شمار دیگرى از احادیث، بدون نام بردن از سور و آیاتى خاص، قرائت قرآن را مایه شفاى برخى دردهاى جسمى مى دانند؛ مانند این كه پیامبر اكرم صلى اللَّه علیه و آله در پاسخ مردى كه از درد گلو به آن حضرت پناه برد او را به قرائت قرآن فرمان داد: «علیك بقرائة القرآن»،۹ و نیز بر اساس نقلى از آن حضرت، قرائت قرآن بیمارى بلغم را زایل مى كند, ۱۰
۳. شمار فراوانى از روایات نیز به صورت خاص و مشخص ، به فضیلت دسته اى از سوره هاى قرآن مانند «حوامیم» و یا «مسبّحات» اشاره كرده۱۱ و یا به یك سوره و آیه مشخص پرداخته و در این قالب، خواصّ برخى سوره ها را بیان كرده اند . براى مثال ، در روایتى سوره حمد ، شفاى همه بیمارى ها دانسته شده و از همین رو «سوره شفا» نام گرفته است:
فاتِحَةُ الكِتابِ شِفاءٌ مِن كُلِّ داءٍ ,۱۲
سوره فاتحه ، درمان هر دردى است .
و همین سوره در جاى دیگر درمان سم،۱۳ صرع ۱۴ و همه بیمارى ها جز مرگ۱۵ شناسانده شده است.
برخى مفسّران ، شفاى جسمى از قرآن و سوره حمد را مجرّب و قطعى دانسته اند ,۱۶
نمونه دیگر ، روایت منقول از پیامبر در باره سوره تكاثر است كه قرائت آن را هنگام خواب ، مایه امان از فتنه قبر دانسته است . ۱۷در باره آیه ها نیز ، فضیلت آیة الكرسى مشهور است و منقول از امام رضا علیه السلام است كه قرائت آن هنگام خواب ، مایه امنیت خاطر از فلج شدن ، و تلاوت پس از نماز واجب ، موجب پیشگیرى از مسموم شدن به وسیله نیش زهرآگین حیوانات موزى است ,۱۸
روایات پر شمارى در باره درمان بیمارىهاى جسمى با قرآن به دست ما رسیده كه اگرچه سند و محتواى دستهاى از آنها خدشهپذیر است، اما اصل موضوع به دلیل روایات فراوان و نیز تجربه عملى، مسلّم و محرز است.
تأملى در احادیث قرآن درمانى
در مواجهه با روایات پیش گفته ، نكاتى در خور یاد است:
۱. برخى، خواصّ درمانى سوره ها و آیات را از باب علیّت تامه نمى دانند، بلكه تأثیر قرائت را در درمان در صورتى مى دانند كه همراه فهم، اندیشه، عمل و اخلاص باشد,۱۹
۲. بعضى از دانشوران نقش قرآن را همانند دارو مى دانند كه طبعاً بدون ایمان و اخلاص هم اثرگذار است؛ براى مثال ، عبد الدائم الكحیل ، با تحقیق و آزمایش به این نتیجه رسیده كه صوت و آیات قرآن تأثیر مستقیم در فیزیولوژى بدن و اعصاب دارد كه به بهبود و شفاى بیماران مى انجامد و گوش كه مركز تنظیم كلّ بدن است ، در شنیدن آیات و ارسال آن به سراسر بدن نقشى كلیدى دارد,۲۰
۳. شمارى از مفسّران و محدّثان ، به اصل صدور دسته اى از این احادیث خدشه وارد كرده اند. آیة اللَّه خویى برخى از این احادیث را دسیسه راویان كذّاب مى داند. ۲۱
برخى مفسّران و محدّثانِ اهل سنّت ، از جمله قُرطُبى،۲۲ ابن جوزى ۲۳ و سیوطى۲۴ نیز نسبت به صدور این روایات تردید كرده اند. از سویى دیگر، برخى جاعلان حدیث ، مانند: ابو عصمت فرج بن ابى مریم مَروْزى ۲۵ و احمد بن عبد اللَّه جویبارى،۲۶ خود به جعل دستهاى از روایات خواصّ سور و آیات اعتراف كرده اند. با وجود این، برخى دیگر از احادیث، از حیث سند، داراى طرق متعدد و اعتبارند و مفسّرانى مانند زمخشرى ، طبرسى و بحرانى ، آنها را پذیرفته و نقل كرده اند۲۷.
۴. بسیارى از این روایات از جهت محتوا قابل خدشه اند. به گفته علامه مجلسى ، برخى۲۸ از خواصّ مذكور در روایات، شأن و منزلت قرآن را - كه با هدف هدایت و تربیت انسان ها نازل شده - تنزّل مى دهند.
۵. از احادیث و سیره پیامبر صلى اللَّه علیه و آله و اهل بیت علیهم السلام استفاده مى شود كه جواز درمان دردهاى جسمانى با قرآن، به مفهوم نفى علل و اسباب مادّى و عدم استفاده از طبیب و دارو نیست. پیامبر صلى اللَّه علیه و آله براى درمان خود، از طبابت حارث بن كلده۲۹ بهره مى برد. بر پایه حدیثى، خداوند به یكى از پیامبران - كه بدون استفاده از طبیب و دارو براى بیمارى خود شفا مى خواست - وحى كرد كه شفایت نمى دهم مگر آن كه خود را با دارو درمان كنى,۳۰ افزون بر این، اسلام به دانش پزشكى و فراگیرى آن، اهمیّت داده ۳۱ و پیامبر خدا و ائمه علیهم السلام در مداواى برخى بیماران، از داروهاى طبیعى استفاده مى كردند.۳۲
رهاورد پژوهشهاى علمى
روان شناسان با تحقیق در صوت و آواى قرآن ، دریافته اند كه مداومت بر قرائت قرآن، نقش مؤثّرى در رویارویى با اضطراب دارد,۳۳ بر اساس یك تحقیق، میزان اضطراب و گرایش به افسردگى در گروهى كه طى شش ماه روزانه دست كم نیم ساعت به قرائت قرآن مى پرداختند، به طور چشمگیرى كمتر از دیگران بود.۳۴ تاثیر آواى قرآن بر كاهش دردهاى جسمى بعد از عمل جراحى نیز از كشفیات محققان است.۳۵ گروهى از متخصّصان در امریكا ، با اتصال تجهیزات پزشكى بر روى جمجمه شمارى از بیماران غیر مسلمان دریافتند كه تلاوت قرآن، در كاهش فشارهاى روانى (استرس) و اضطراب، مؤثر است.۳۶ پروفسور وان درهوون هلندى، متخصص روانشناسى، پس از یك تحقیق سهساله، از كشف تأثیر مثبت ذكر نام «اللَّه» و قرائت قرآن كریم در سلامت انسان خبر داد.۳۷ بر اساس پژوهش دیگرى كه در دانشگاه علوم پزشكى مشهد انجام شده است، آواى قرآن، سبب كاهش درد زایمان، كوتاه شدن مدّت زایمان، كاهش اضطرابِ قبل از زایمان و تحریك تخمگذارى در زنان نابارور و ... مىشود.۳۸
برخى در چگونگى تأثیر قرآن در درمان دردها معتقدند كه امراض، نتیجه عدم هماهنگى در وجود فرد است و قرآن با قدرت معجزهآساى خود مى تواند با برگرداندن هارمونى و نظم در بدن، سلامت را براى فرد به ارمغان آورد. پژوهش هاى انجام شده نشان مى دهند كه غده تالاموس به عنوان مهمترین غده در مغز انسان، محرّك هاى صوتى را به وسیله سیستم هاى عصبى دریافت مى كند و در كنار حافظه و تخّیل به آنها پاسخ مى دهد. غدّه هیپوفیز نیز كه از غده تالاموس فرمان مى گیرد ، به محرك هاى صوتى پاسخ مى دهد و موجب بروز ترشحاتى مى شود كه نتیجه آن آزاد سازى ماده اى آرام بخش به نام آندروفین است. از آن جا كه مهمترین اثر ماده مذكور ، تسكین درد و انبساط و شادى در انسان است مى توان به ارزش قرآن درمانى پى برد كه عملاً موجب آزادسازى ماده اندروفین مى شود. ۳۹
جمع بندى نهایى
در یك جمع بندى كلى مى توان گفت كه رسالت اصلى قرآن، درمان بیمارى هاى روحى و رذایل اعتقادى، اخلاقى و رفتارى است. با این وجود، روایات پر شمارى در باره درمان بیمارى هاى جسمى با قرآن به دست ما رسیده كه اگرچه سند و محتواى دستهاى از آنها خدشه پذیر است، اما اصل موضوع به دلیل روایات فراوان و نیز تجربه عملى، مسلّم و محرز است. البته به نظر مى رسد میزان تأثیر قرآن در درمان، متناسب با مراتب ایمان، اخلاص و یقینِ تلاوت كننده قرآن است و از این رو كسانى كه در مراتب برترى قرار دارند بیشتر نتیجه مى گیرند؛۴۰ چنان كه در روایتى آمده است كه سوره حمد را بر هیچ دردى هفتاد بار نخواندم مگر آن كه درد برطرف شد :
ما قرأتُ الحمدَ عَلى وَجَعٍ سبعینَ مَرّةً إلا سكنَ ,۴۱
نشد كه سوره حمد را هفتاد بار بر دردى تلاوت كنم و آن درد، آرام نگیرد .
در پایان، شایان ذكر است كه بیان نمونه هایى از نتایج پژوهش هاى علمى، به مفهوم صحّه نهادن بر این پژوهش ها وتفسیرناپذیرى آنها نیست؛ بلكه تنها به معناى تأیید اجمالى روایات پیشگفته با این نتایج است.
پینوشتها:
۱.این پژوهش ، به وسیله فاضل گرامى جناب آقاى حسنرضا رضایى ، انجام شده است .
۲.مانند: كشف سرالمصون والعلم المكنون تألیف محمد بن احمد بن سعید التمیمى (م ۳۹۰ ق) ، خصائص علم القرآن تألیف وزیر المغربى حسین بن على بن الحسین (م ۴۱۸ ق) ، الذهب الابریز فى خواص كتاب اللَّه العزیز از ابو حامد غزالى (م ۵۰۵ ق) ، شوشترى (۱۰۲۱ق)، محمد شفیع (۱۲۲۰ق)، آقا نجفى اصفهانى (۱۳۳۲) و محمد حسن ازغندى .
۳.مانند: كعب انصارى (۳۰ق)، احمد بن محمد بن خالد برقى(۲۷۴ق)، على بن ابراهیم قمى ، ابو عبید قاسم بن سلّام (م ۲۹۴ ق) ، نسائى (م ۳۳۰ق) ، فریابى (م ۳۱۰ ق) ، احمد بن محمد بن سیّار (۳۶۸ق) ، شیخ مفید (م ۴۱۳ ق) و محمد على حزین (۱۱۸۱ق) .
۴.ر. ك: الذریعة : ج۲۲ ص۳۰۶ - ۳۰۸.
۵.بحار الأنوار : ج۹۲ ص۱۷۶.
۶.كنز العمّال : ج۱۰ ص۸.
۷.نهج البلاغة : خطبه ۱۵۸ . نیز ، ر. ك: بحار الأنوار : ج۹۲ ص۲۰۲.
۸.یونس : آیه ۵۷ ، اسرا : آیه ۸۲ و ۱۰۷ - ۱۰۹ ، فصّلت : آیه ۴۴ ، ابراهیم : آیه ۱ .
۹.كنز العمّال : ج۱ ص۵۴۹؛ وسائل الشیعة : ج۱۱ ص۱۳۰.
۱۰.بحار الأنوار : ج۹۲ ص۲۰۲.
۱۱.ر .ك : تفسیر نور الثقلین : ج۴ ص۵۱۰ ، الكافی : ج۲ ص۵۸۴ و ۶۲۰ .
۱۲.مجمع البیان : ج۱ ص۸۷.
۱۳.كنز العمّال : ج۱ ص۵۵۷.
۱۴.الدر المنثور : ج۱ ص۵.
۱۵.بحار الأنوار : ج۹۲ ص۲۳۷.
۱۶.التبیان فى تفسیر القرآن : ج۶ ص۵۱۳؛ أطیب البیان : ج۱ ص۵۸.
۱۷.الكافى : ج۲ ص۵۸۷ و ۶۲۴ .
۱۸.ر .ك : الكافى : ج۲ ص۵۸۶ و ۶۲۰ .
۱۹.ر. ك: البرهان فى علوم القرآن : ج۱ ص۲۹۷ (نوع ۲۷) ، تفسیر نمونه : ج۱۲ ص۲۴۲.
۲۰.www.kaheel.com.
۲۱.البیان، خویى : ص۲۸.
۲۲.تفسیر القرطبى : ج۱ ص۷۸.
۲۳.الموضوعات : ج۱ ص۲۴۰.
۲۴.اللآلى المصنوعة : ج۱ ص۲۰۷ - ۲۲۶.
۲۵.البیان : ص۲۸.
۲۶.ر .ك : الكشّاف (پایان تفسیر هر سوره از قرآن) ، مجمع البیان (آغاز تفسیر هر سوره) و نیز البرهان فى تفسیر القرآن .
۲۷.مجمع البیان : ج۶ ص۵.
۲۸.روضة المتقین : ج۱۴ ص۴۰۴.
۲۹.الایضاح : ص۵۵۱.
۳۰.بحار الأنوار : ج۸۱ ص۲۱۱ - ۲۱۲.
۳۱.ر . ك : دانشنامه پزشكى : ج ۱ ص ۳۳ (بخش یكم / فصل یكم : پزشكى از دیدگاه اسلام) و بحار الأنوار : ج۱ ص۲۲۰.
۳۲.ر. ك: طب الائمه : ص۶۴ - ۶۵ و ۸۶ - ۸۸ .
۳۳.ر. ك: مجموعه مقالات اوّلین همایش نقش دین در بهداشت روان (آذر ۱۳۷۶ / دانشگاه علوم پزشكى ایران): ص ۸۸. نیز، ر.ك: چكیده مقالات اوّلین همایش بین المللى نقش دین در بهداشت روان (فروردین ۱۳۸۰): ص ۲ (مقاله شهربانو جهانمیرى) .
۳۴.مجموعه مقالات اولین همایش نقش دین در بهداشت روان (آذر ۱۳۷۶ / دانشگاه علوم پزشكى ایران): ص ۷۹. نیز، ر.ك: اسلام و بهداشت روان (مجموعه مقالات): ج ۱ ص ۱۱۳ (مقاله نسرین گلهدار و ماندانا ساكى) .
۳۵.ر. ك: استعانت از قرآن كریم در شفاى جسمانى : ص۱۱۲ - ۲۰۵ ؛ پرسشهاى قرآنى جوانان - ۱۳ (بهداشت روان): ص ۴۰.
۳۶.پایگاه اطلاع رسانى مجمع جهانى اهل بیت (اَبنا) )ABNA.ir(.
۳۷.اخبار ملل (نشریه خبررسانى): ش ۱۷ ص۸۳.
۳۸.تأثیر آواى قرآن»، اصول بهداشت روان : ش ۳ (پاییز ۱۳۸۷)؛ بصائر: ش ۲ (مقاله نیكبخت نصرآبادى). نیز، ر. ك: «موسیقىدرمانى با تأكید بر اعجاز موسیقیایى قرآن كریم»، مردم سالارى (روزنامه): ۲۶ / ۶ / ۱۳۸۷.
۳۹.«قرآن درمانى و تأثیر سحرانگیز آن»، روزنامه كیهان شماره ۱۹۳۰۸ (مورّخ ۲۷ / ۷ / ۱۳۸۷) .
۴۰.یكى از نمونههاى قطعى و روشن نقش قرآن در درمان بیمارىهاى جسمى ماجرایى است كه آیة اللَّه سید جعفر سیّدان براى این جانب (رى شهرى) نقل كردند . ایشان فرمود: در ایّام تحصیل [در مشهد] ، غدّهاى پشت گردنم در آمده بود كه مختصرى درد مىكرد . براى معالجه نزد دكتر شاملو (پدر پروفسور شاملو) رفتم و در همان ایّام ، در درس اشارات آقا شیخ مجتبى قزوینى - كه در منزل تدریس مىكرد - شركت مىكردم . روزى سرِ درس به دلیل درد آن مكرّر به گردنم ، دست مىكشیدم . پس از پایان درس ، ایشان فرمود : بنشین با تو كارى دارم ...! و فرمود : «چرا این قدر به گردنت دست مىكشى ؟» جریان را گفتم . ایشان انگشت خود را بر اطراف آن غدّه گذاشت و گفت : «أعوذ باللَّه من الشیطان الرجیم. (أَمْ أَبْرَمُواْ أَمْرًا فَإِنَّا مُبْرِمُونَ ؛ یا در كارى پاى فشردهاند ، ما نیز پاى مىفشاریم) (زخرف : آیه ۷۹)» . جملهاى هم اضافه كرد كه نفهمیدم . از منزل ایشان كه بیرون آمدم ، هیچ اثرى از آن غدّه نبود .
۴۱.ر . ك : ص ۴۴۶ ح ۶۲۶ .