علت معجزه و هدف آن چیست ؟

کد خبر: 66703
تفاوت هری‌پاتر و جادوگر شهر اُز، با معراج پیامبر اکرم یا عصای حضرت موسی در این است که اوّلی، ناشی از توهّم و خیالبافی است؛ ولی معجزات پیامبران انسان‌ها را از اوهام بیرون آوردند؛ اگرنه، تا ابد در حیرت و گمراهی باقی می‌ماندند.
وارث: بی دینان، پناه‌گاهی برای خود نمی‌بینند و در کنج خلوت دلشان، افسردگی ناشی از بی‌تکیه‌گاه بودن را متحمّل می‌شوند. با این حال امّا؛ برای دست یافتن به دلایلی که بی دینی‌شان را اثبات کند دست و پا می‌زنند. یکی از ایراداتی که به مسلمانان گرفته‌اند این است که همانگونه که قصّه‌هایی مانند هریپاتر و جادوگر شهر اُز و… افسانه هستند، به معراج رفتن پیامبر اکرم و قالی پرنده حضرت سلیمان نیز غیر قابل باور و داستان‌های تخیّلی هستند؛ نه چیزی بیشتر!


در این نوشتار با نگاهی به تفاوت معجزه با افسانه‌های خیالی، دلایل باور به معجزات پیشین پیامبران را مرور می‌کنیم.


علّت معجزه
برخی خیال کرده‌اند مبنای اعتقاد به معجزه، بر کنار گذاردن قانون علیّت استوار است. درحالیکه باید گفت؛ هر چیزی، حتّی معجزات پیامبران نیز، دارای علّت است. قرآن کریم با اشاره به این واقعیّت می‌فرماید: «وَ رَسُولاً إِلى‏ بَنی‏ إِسْرائیلَ أَنِّی قَدْ جِئْتُکُمْ بِآیَهٍ مِنْ رَبِّکُمْ أَنِّی أَخْلُقُ لَکُمْ مِنَ الطِّینِ کَهَیْئَهِ الطَّیْرِ فَأَنْفُخُ فیهِ فَیَکُونُ طَیْراً بِإِذْنِ اللَّهِ وَ أُبْرِئُ الْأَکْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ وَ أُحْیِ الْمَوْتى‏ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ أُنَبِّئُکُمْ بِما تَأْکُلُونَ وَ ما تَدَّخِرُونَ فی‏ بُیُوتِکُمْ إِنَّ فی‏ ذلِکَ لَآیَهً لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ؛[آل‌عمران/۴۹] و(او را به عنوان) رسول و فرستاده به سوى بنى اسرائیل(قرار داده، که به آنها مى‏‌گوید:) من نشانه‌‏اى از طرف پروردگار شما، برایتان آورده‌‏ام من از گِل، چیزى به شکل پرنده مى‏‌سازم سپس در آن مى‏‌دمم و به فرمان خدا، پرنده‏‌اى مى‏‌شود؛ و به اذن خدا، کورِ مادرزاد و مبتلایان به برص[پیسى‏] را بهبودى مى‏‌بخشم و مردگان را به اذن خدا زنده مى‏‌کنم و از آنچه مى‏‌خورید، و در خانه‌‏هاى خود ذخیره مى‏‌کنید، به شما خبر مى‏‌دهم مسلّماً در این‌ها، نشانه‌‏اى براى شماست، اگر ایمان داشته باشید!» مسأله ایجاد حیات در موجودات جهان، هر گاه به صورت تدریجى باشد چیز عجیبى نیست، زیرا مى‌‏دانیم همه موجودات زنده کنونى از همین آب و خاک به وجود آمده‌‏اند، معجزه آن است که خداوند همان عوامل را که طىّ هزاران یا میلیون‌ها سال رخ داده، یک جا جمع کند و به سرعت، مجسمه کوچکى به شکل پرنده، مبدّل به موجود زنده‌‏اى شود، و این مى‏‌تواند نشانه‌‏اى از صدق دعوى آورنده آن در مورد ارتباط با جهان ما وراء طبیعت و قدرت بى پایان پروردگار باشد.[۱] پس اوّل اینکه؛ معجزه، امری محال نیست؛ بلکه کاری است که علّتش را کسی نمی‌داند. دوم اینکه؛ تمام علّت‌ها مادّی نیستند. سوم آنکه؛ انجام معجزه، از طرف خدا و برای اثبات پیامبری فرستادگانش است.


ایمان به غیب
چنانکه گفته شد؛ تمام علّت‌های وقایع، مادّی نیستند و نیز اینچنین نیست که انسان، همه حقایق را بداند. علم به علّت‌های غیبی و ناپیدا، تنها در دسترس خداوند متعال است که می‌فرماید: «قُلْ إِنَّ رَبِّی یَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلاَّمُ الْغُیُوب‏؛[سبأ/۴۸] بگو: "پروردگار من حق را(بر دل پیامبران خود) مى‌‏افکند، که او داناى غیب‌ها (و اسرار نهان) است.”» حقیقت معجزه نیز در همین مسیر قرار دارد؛ لذا در جای دیگری قرآن کریم می‌فرماید: «وَ ما کانَ اللَّهُ لِیُطْلِعَکُمْ عَلَى الْغَیْبِ وَ لکِنَّ اللَّهَ یَجْتَبی‏ مِنْ رُسُلِهِ مَنْ یَشاءُ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ إِنْ تُؤْمِنُوا وَ تَتَّقُوا فَلَکُمْ أَجْرٌ عَظیم‏؛[آل‌عمران/۱۷۹] و نیز چنین نبود که خداوند شما را از اسرار غیب، آگاه کند(تا مؤمنان و منافقان را از این راه بشناسید این بر خلاف سنت الهى است)؛ ولى خداوند از میان رسولان خود، هر کس را بخواهد برمی‌گزیند(و قسمتى از اسرار نهان را که براى مقام رهبرى او لازم است، در اختیار او مى‏‌گذارد.) پس(اکنون که این جهان، بوته آزمایش پاک و ناپاک است،) به خدا و رسولان او ایمان بیاورید! و اگر ایمان بیاورید و تقوا پیشه کنید، پاداش بزرگى براى شماست.»


خلاصه اینکه؛ با عینک مادّی، همه معجزات الهی پیامبران، غیرممکن دیده می‌شوند؛ امّا اگر عینک حقیقت را بر چشم بزنیم و در عجایب خارق العادّه نظام هستی تأمّل کنیم، به خوبی می‌فهمیم که همه‌چیز، آن نیست که به چشم می‌بینیم و یا با حس تجربه کرده‌ایم؛ و خدا می‌تواند کاری کند که اسباب آن برای ما ناآشنا باشد. چنانکه در رابطه با ذوالقرنین می‌فرماید: «إِنَّا مَکَّنَّا لَهُ فِی الْأَرْضِ وَ آتَیْناهُ مِنْ کُلِّ شَیْ‏ءٍ سَبَباً؛[کهف/۸۴]ما به او در روى زمین، قدرت و حکومت دادیم و اسباب هر چیز را در اختیارش گذاشتیم.» اسباب معجزات، از قبیل علّت‌های نامعلومی هستند در اختیار خدا!


هدف از معجزه
یکی دیگر از تفاوت‌های اساسی معجزه با افسانه های خیالی در هدف و غرض آنهاست. امام صادق(علیه السلام) در تبیین هدف از معجزات پیامبران می‌فرمایند: «المُعجِزَهُ عَلامهٌ للّهِِ لا یُعطیها إلاّ أنبِیاءَهُ و رُسُلَهُ و حُجَجَهُ؛ لِیُعرَفَ بهِ صِدقُ الصّادِقِ مِن کِذبِ الکاذِبِ؛[۲] معجزه، نشانهاى از خداست و آن را تنها به پیامبران و فرستادگان و حجّتهاى خود مى دهد تا به وسیله آن راستِ راستگو، از دروغِ دروغگو باز شناخته شود.» به راستی اگر معجزات پیامبران نبودند هر کسی ادّعای نبوّت می‌کرد و راه حق از باطل روشن نمی‌شد. پس معجزه نه تنها ممکن است؛ بلکه به عنوان نشانه‌ای برای تشخیص حق از باطل، ضروری است.


نتیجه اینکه؛ داستان‌های افسانه‌ای، تنها ناشی از حس تخیّل انسان هستند و ذرّه‌ای واقعیّت ندارند؛ ولی معجزات الهی که به عنوان وقایعی بزرگ هستند به واسطه ناشناخته بودن علّت و اسباب آن، عجیب و خارق العادّه هستند. پس فاصله این دو، همان فاصله بین توهّم و واقعیّت است. اگر معجزات الهی نبودند همگان در سرگردانی باقی می‌ماندند؛ درحالیکه داستانهای خیالی، انسان‌ها را به توهّم فرو می‌برند.


پی‌نوشت
[۱]. مکارم شیرازى، ناصر؛ تفسیر نمونه، ناشر: دار الکتب الإسلامیه، تهران، سال چاپ: ۱۳۷۴، ج۲، ص۵۵۶.
[۲]. ابن بابویه، محمد بن على؛ علل الشرائع‏، ناشر: کتاب فروشى داورى‏، قم، سال چاپ: ۱۳۸۵ ش / ۱۹۶۶ م‏، ج۱، ص۱۲۲.