کلیسا چه نقشی در تهاجم فرهنگی داشته است؟

کد خبر: 6678
تنها عامل یکپارچگى میسحیان همان احساس عمیق مذهبى بود که بر اثر آن، ضربه‏هاى شکننده‏اى بر مسلمانان وارد ساختند. به جرئت مى‏توان گفت که تأثیر این گروه‏ها بارها بیشتر از تأثیر لشکریان سیاسى ـ نظامى بود.
وارث:  پس از پیروزى مسلمانان در جنگ «زلاقه» سیاست برچیدن اسلام در اندلس، شدت بیشترى یافت و پاپ شخصا با تأثیرگذارى و نفوذ دینى گسترده‏اش در میان حاکمان غربى وارد عمل شد.

بر این اساس گروهى از کاردینال‏ها توانستند طرح‏ریزى کلى میدان‏هاى نبرد را تنظیم کنند.

در جنگ عقاب در سال 1212میلادى که به رهبرى محمد ناصربن ابى‏یعقوب ـ بزرگ‏ترین خلیفه‏ى موحدین ـ اداره مى‏شد، مسلمانان شکست سختى خوردند.

از این زمان به بعد و پس از شکست‏هاى پى در پى مسلمانان در نبردها، دو و نیم قرن حاکمیت مسلمانان در اندلس به پایان رسید. با وجودِ تفرقه و چند دستگى در جبهه‏ مسلمانان و در حالى که حکومت‏هاى محلى مسلمان با هم درگیر جنگ قدرت بودند، با پشتیبانى کلیسا، گروه‏هاى دینى متعصب و نیرومندى در مسیحیت تشکیل یافت که با کنار گذاشتن مسائل اختلافى، به صورت انسجام یافته علیه مسلمانان وارد جنگ شدند.

تنها عامل یکپارچگى میسحیان همان احساس عمیق مذهبى بود که بر اثر آن، ضربه‏هاى شکننده‏اى بر مسلمانان وارد ساختند. به جرئت مى‏توان گفت که تأثیر این گروه‏ها بارها بیشتر از تأثیر لشکریان سیاسى ـ نظامى بود.

براى نمونه مى‏توان ازگروه سربازان کلیسا، سربازان قدیس یوحنّا، و شاخه‏ گروه سربازان کلیسا در آراگون در دوران آلفونس نام برد.

چنان که «کنت ریمون » نیز به این گروه‏ها پیوست و بر ضد مسلمانان اندلس نقش مهمى ایفا کرد.

راهبان و کشیشان موفق شدند عملیات نظامى ویژه‏اى را در منطقه‏ شمال‏شرقى اسپانیا انجام دهند. به این‏ها «گروه قدیس یولیان » مى‏گفتند که بعدها «سوارکارانِ پل» نامیده شدند.

نیرومندترین و گسترده‏ترین گروه‏هاى دینى، «سربازان قلعه رباح » بودند که مجموعه‏اى از کشیشان و راهبان پارسا را تشکیل مى‏دادند. این گروه، مذهب را یگانه انگیزه‏ى مبارزه مى‏دانستند و هرگز به خاطر ثروت اندوزى، رفاه‏طلبى و سلطه‏جویى نمى‏جنگیدند.

تنها هدفشان برانداختن اسلام و بازگرداندن سرزمین‏ها به زیر سلطه‏ى کلیسا بود. در سال 716 ه . ق (1317 میلادى) که مسلمانان در اطراف غرناطه شکست سختى از حکومت مسیحى قشتاله خوردند. هیجان خاصى در میان مسیحیان به خاطر شکست کامل مسلمانان غرناطه ایجاد شد.

پاپ نیز با استفاده از نفوذ دینى‏اش دستور داد سپاه بزرگى متشکل از سربازان انگلیسى، فرانسوى، فلاندر و دیگر کشورهاى اروپایى و گروه‏هاى داوطلب، تشکیل شود که شهر غرناطه به محاصره‏ این لشکر صلیبى درآمد.

از سوى دیگر راهبان و کشیشان، سربازان و فرماندهان نظامى را به جنگ مقدس تشویق مى‏کردند و به آن‏ها مقامى ارجمند را در جوار مسیح و آغوش اسقف‏ها بشارت مى‏دادند. که سرانجام به جنگ سختى میان مسیحیان و مسلمانان انجامید. هرچند این جنگ، به دلیل از جان‏گذشتگى و شهادت‏طلبى مسلمانان، به شکست سختِ سربازان کلیسا منجر شد و حکومت اسلامى را تا یک و نیم قرن دیگر باقى نگه داشت، ولى بى‏تردید نقش آشکار و مهم کلیسا را در آن جنگ نشان داد.

عملکردهاى کلیسا و پاپ به موارد یاد شده محدود نمى‏شود و بعدها نیز پاپ تهاجم نظامى و فرهنگى علیه مسلمانان را رهبرى کرد، که این مجال را یاراى پرداختن به همه‏ى آن‏ها نیست.