حجت الاسلام تاج لنگرودی: گناهان شیعه بوسیله فقر بخشیده خواهد شد
وارث: جلسه هفتگی با سخنرانی حجت الاسلام تاج لنگرودی و مداحی کربلایی جواد مقدم، کربلایی میثم استاد آقا در هیئت بین الحرمین تهران برگزار شد.
در ادامه متن سخنرانی حجت الاسلام تاج لنگرودی را می خوانید:
نتیجه اخلاص در بیان حضرت زهرا(س)
حدیثی از حضرت زهرا سلام الله عیلها بیان می کنم که دانستن آن گره های بسیاری را در زندگی باز می کند. حضرت زهرا سلام الله عیلها می فرماید: مَن أصعَدَ إلَى اللّهِ خالِصَ عِبادَتِهِ أهبَطَ اللّهُ إلَيهِ أفضَلَ مَصلَحَتِهِ1؛ هر کس در پیشگاه خدا عبادت خالص خود را عرضه کند خدا هم برای او افضل مصلحت یعنی بالاترین و بهترین مصلحت های خودش را برای او مقدر می کند؛ حدیث دو قسمت داشت در اولین قسمت تکلیفی برای ما مشخص می کند که اخلاص است و در قسمت دوم آنچه خدا بر عهده می گیرد در قبال انچه ما به عهده گرفته ایم.
معنای اخلاص این است که هر عملی را انجام می دهی به این جهت انجام بده: چون خدا امر کرده است؛ یک وقت انسان گناهی را ترک می کند بدین جهت که توانایی انجام آن را ندارد این اخلاص نیست، اخلاص یعنی چه انجام واجب چه ترک حرام و مکروه فقط و فقط به خاطر اینکه خدا گفته انجام پذیرد، انگیزه و محرک من برای انجام کار چیزی غیر از دستور خدا نباشد.
آیت الله مجتهدی برای اینکه مفهومی برای ما جا بیفتد از تمثیل استفاده می کرد و می فرمود: یک وقتی یک روباهی طمع کرد تا خروس را شکار کند و خروس در بلندی بود و روباه توانایی رسیدن به او را نداشت. به خروس گفت: خروس بیا پایین چون وقت نماز است با هم نماز جماعت بخوانیم و ثوابش بیشتر است. خروس می دانست که روباه اهل نماز جماعت نیست به او گفت: می دانی که هر چه جمعیت بیشتر باشد ثواب نماز جماعت بیشتر است می روم سگ را صدا می کنم تا با ما نماز بخواند. روباه قبول کرد اما گفت: تا تو او را صدا کنی من بروم تجدید وضو کنم و فرار کرد. به اسم نماز جماعت و ثواب و... اما باطن آن غیر چیزهایی بود که می گفت.
افضل مصلحت خدا در زندگی حضرت زهرا(س)
حال حضرت زهرا سلام الله عیلها می فرماید که تو کار خودت را انجام داده ای و کارت را با اخلاص کن. البته کار ساده ای نیست اما خدا هم بهترین مصلحت ها را برایت پیش می آورد. منتهی یک سوالی پیش می آید آیا حضرت زهرا سلام الله علیها اخلاص داشت یا نه؟ حتما داشته اند اما افضل مصلحت خدا در زندگی ایشان کجا بود؟ تمام زندگی ایشان درد و مصیبت و ... بود.
افضل مصلحت همیشه ظاهرش طوری نیست که ما بپسندیم اما پشت پرده ی خوبی دارد. نتیجه ی کار دکتر علاج است اما رنود علاجش ناخوشایند است، دارویش تلخ است تیغ جراحی اش ناخوشایند است اما انتهای آن خوشایند است یعنی ظاهری تلخ و نتیجه ای بسیار شیرین. خداوند در قرآن هم مرتبا این مطلب را برای ما تکرار کرده اند: عَسی أن تکرَهوا شَیئاً وهو خیرٌ لکم وَعسی أن تُحِبّوا شیئاً وهو شَرٌّ لکم2؛ چه بسا چیزهایی را دوست دارید اما شر کثیر در آن وجود دارد و چه بسا از چیزهایی بدتان می آید و خیر کثیر در آن نهاده شده است.
حکایت علاج دو پادشاه با یک ماهی فصلی
برای توضیح این مطلب زمان زیادی لازم است و ما چنین وقتی نداریم اما یک حکایتی از امام حسن عسکری علیه السلام وارد شده که ایشان از پیامبر صلی الله علیه و آله بیان کرده اند: در یک گوشه ای از زمین حاکم فاسقی حکمرانی می کرد که حکومتش ظالمانه بود. اتفاقا این حامم دچار بیماری دردناکی شد و اطبا به او گفتند: وصیت خود را بنویس و جانشینت را تعیین کن. حاکم گفت: مگر درد من علاج ندارد؟ اطبا گفتند: علاج دارد اما علاجش 4 ماه دیگر است اما شما 4 روز بیشتر زنده نیستید و علاجش یک ماهی است که در این فصل وجود ندارد بلکه 4 ماه دیگر متولد می شود. حاکم تمام صیادان را جمع کرد و گفت بروید چنین ماهی را پیدا کنید. تمام مردم به حاکم خندیدند و گفتند: حاکم عقلش را از دست داده و در این فصل چنین ماهی وجود ندارد. صیادان رفتند و آن ماهی را پیدا کردند، مردم گفتند: این امر خارق العاده است و معجزه رخ داده. حاکم همان ماهی را پیدا کرد و آن را خورد و زنده ماند و تا مدت ها به ظالمانه حکم کردنش ادامه داد. ما اگر باشیم از این اتفاق خوشمان نمی آید و می گوییم چنین حاکمی باید زودتر از بین برود. پیامبر صلی الله علیه و آله می فرماید: در جای دیگری از زمین، حاکمی که باتقوا بود و حکومت عادلی داشت این بیماری را گرفت. اطبا گفتند: چه خوب وقتی دچار این بیماری شد چون در این فصل آن ماهی وجود دارد. صیادان برای صید رفتند اما یک روز دریا طوفانی بود و روزهای دیگر مشکلات دیگری بوجود آمد که مانع از صید ماهی شد و حاکم در نهایت در همان فصلی که ماهی وجود داشت جان خود را از دست داد.
پیامبر صلی الله علیه و آله می فرماید: برای هر انسان زشت کرداری در طول زندگی بالاخره جایی پیش می آید که کار خوب انجام دهد و برای هر انسان باتقوایی هم جایی پیش می آید که کار بد انجام دهد، اما یک فرمول الهی است که هیچ فراری از آن نیست: فَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَیْرًا یَرَهُ ؛ وَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یَرَهُ 3؛ هر کس سر سوزن خوبی از او سر زده باشد ولو تمام عمرش بد بوده باشد، جایزه آن نزد خدا هست، هر کس تمام عمرش خوبی باشد و سرسوزن بدی هم باشد کیفرش نزد خدا هست.
برای انسان بد، که کار خوبی انجام داده بود خدای جایزه اش را در همان دنیا به او می دهد و ماهی در غیرفصلش گیر می آید و می خورد و درد هم نمی کشد و حساب بی حساب می شود و روزی که می میرد خودش و ظلمهایی که کرده و دادستانی خدا می ماند. اما آدم های خوبی که لغزشهایی یک وقت در زندگی دارند عقوبتشان به قیامت و آتش جهنم بیفتد یا در همین دنیا با یک فقر، مصیبت یا تب بی حساب شود؟ جنس مصیبت های دنیا مثل خود دنیا زودگذر است اگر قرار است به خاطر بدی هایمان تنبیه شویم همین جا بهتر است که لااقل وقتی از این دنیا می رویم و چشم مان به امیرالمومنین علیه السلام می افتد پاک باشیم.
پاک شدن گناهان شیعه بوسیله فقر
امام یازدهم علیه السلام در نامه اش به یکی از شیعیان می فرماید: خدا اولیا و دوستان ما اهل بیت علیهم السلام را وقتی گناهانشان انباشته می شود بوسیله فقر پاک می کند. یعنی ما اگر فقیر می شویم باید خدا را شکر کنیم اما کسی که محب اهل بیت علیهم السلام نیست خسر الدنیا و الاخره است و خدا در همین دنیا حساب را تسویه می کند تا پاک به دیدارش برویم.
ظاهر مصلحت بالای خدا همیشه آن طوری نیست که ما خوشمان بیاید ممکن است گرفتاری و مصیبت هایی باشد که ما خوشمان نیاید اما پشت پرده ی ان خوب است. پیغمبر صلی الله علیه و آله می فرماید: بلا از جانب خدا می آید ولی در این بلا ظالم ادب می شود مومن امتحان پس می دهد، اما اولیایی که نه گناه کرده اند و امتحانشان را پس داده اند، درجه پیدا می کنند. حضرت زهرا سلام الله علیها در این دنیا مصیبت دید و تمام زندگی اش اخلاص بود، در زیارت نامه حضرت می خوانیم: يَا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَكِ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَكِ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَكِ؛ خدا تو را قبل از خلقتت آزمود، پس امتحانش را پس داده و بلا نیامده تا حضرت را امتحان کند، لغزشی هم برای معصوم علیه السلام تصور نمی کنیم که بگوییم بلا برای تنبیه او آمده، پس بلا و مصیبت و گرفتاری برای حضرت زهرا سلام الله علیها چیست؟ می گوییم درجاتش بالا می رود. چه درجه ای بالاتر از این که یک محشر است و حضرت زهرا سلام الله علیها و همه چشم امیدشان به لطف اوست.
امیرالمومنین علیه السلام در نهج البلاغه درباره محشر می فرماید: حال کسی در محشر بهتر است که بتواند برای دو کف پای خودش جا پیدا کند؛ حساب کنید این همه آدم از اول خلقت به دنیا آمده اند در آنجا جمه می شود! ببینید چه جمعیتی خواهد شد! حضرت در نهج البلاغه می فرماید: گرمای قیامت، اضطراب و ازدحام هست و عرق می ریزند طوری که عرق انسان ها را لجام می زند.
جایگاه ویژه حضرت زهرا(س) در محشر
سلمان از پیامبر صلی الله علیه و آله پرسید: از مقام دختران فاطمه در قیامت شرح دهید. حضرت فرمود: منادی در صحنه محشر صدا می زند چشم ها را ببندید، سرها را پایین بگیرید. تکوینا چشمها بسته می شود و سرها پایین بسته می شود چون ناموس کبریا، حجت علی الحجج فاطمه زهرا سلام الله علیها می خواهد عبور کند و وارد بهشت شود اما حضرت وارد بهشت نمی شود و وسط صحنه محشر توقف می کند. خطاب می رسد: چرا وارد بهشت نشدی؟ بهشت برای تو مهیا شده است؟ حضرت می فرماید: خدایا محبین، شیعیان، محبین شیعیان، محبین محبین، ذریه، محبین ذریه ام (وارد بهشت کن)؛ به تنها کسی که این جمله خطاب می شود حضرت زهرا سلام الله علیهاست، خدا می فرماید: هر کسی را که می خواهی انتخاب کن و ببر.
ما در آنجا نمی توانیم بگوییم ما را با خود ببر ولی اینجا می توانیم به حضرت بگوییم: سفره های شیطان برای ما فراهم بود اما ما گشتیم تا پرچم بچه های تو را انتخاب کنیم، ما چشممان باز بود و سفره ای به نام حضرت زهرا سلام الله علیها را انتخاب کردیم پس تو هم در صحرای محشر ما را سوا کن، روایت می گوید: مثل مرغی که دانه ی خوب وبد را جدا می کند حضرت شیعیان را جدا می کند. این می شود بالاترین مصلحت که در دنیا برای حضرت جلوه نکرد اما در قیامت، یک محشر است و فاطمه زهرا سلام الله علیها.
وقتی قیامت می شود و کار بر مردم سخت می شود پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله به امیرالمومنین علیه السلام می فرماید: برو به فاطمه بگو کار مردم سخت شده و مردم محتاجند، بگو بیاید دستگیری کند و در مقام شفاعت حاضر شو. امیرالمومنین علیه السلام سوال می کند: برای شفاعت چیزی آماده داری؟ روایات می گویند: من پیراهن خونی حسینم را برای شفاعت آورده ام؛ روایت دیگری می فرماید: من دو دست عباسم را برای شفاعت مردم آورده ام.
پی نوشت:
1- بحارالانوار، ج 71، صفحه 184.
2- سوره بقره آیه 216.
3- سوره لقمان آیه 16.