زندگانی و عصر امام موسی کاظم(ع)
به مناسبت میلاد مسعود هفتمین مهر سپهر آسمان ولایت و امامت، حضرت امام موسی کاظم علیه آلاف التحیة والثناء در گفت وگویی با حجةالاسلام والمسلمین یوسفی غروی به واکاوی عصر امام موسی کاظم علیه السلام و بررسی خدمات و فعالیت های آن امام همام پرداخته شده است. متن این گفت وگو در ذیل تقدیم می شود.
وارث:* امام موسی کاظم علیه السلام چندمین فرزند امام صادق بوده اند و آیا در منابع تاریخی اشاره ای به تولد امام در روز هفتم صفر شده است؟
امام موسی بن جعفر، فرزند اول امام صادق علیه السلام نبودند؛ بلکه ایشان سومین یا چهارمین فرزند امام علیه السلام می باشند، فرزند اول امام "عبداللّه افطح” نام دارد که کنیه امام نیز از او گرفته شده بود. بیش تر روایات اشاره دارد که حضرت موسی بن جعفر علیهما السلام در مکانی بین مکه و مدینه به نام ابواء که قبر "آمنه بنت وهب” سلام اللّه علیها، مادر گرامی پیامبر اکرم صلی اللّه علیه وآله وسلم در آنجاست، به دنیا آمده اند. آن چه که در مصادر و منابع کهن ما آمده است، تنها اشاره به سال تولد امام داشته که در سال 128 هجری قمری به دنیا آمده اند. بعدها در منابع دست دوم، قید ماه صفر اضافه شده است و در منابع بسیار متأخر نزدیک به قرن دهم به بعد، از جمله کتاب "بحرالانساب” قید "هفتم صفر” را ذکر کرده است و بنا بر تتبعی که شده، تنها کتابی که میلاد امام را به هفتم ماه صفر مربوط دانسته، همین کتاب است و تمام کتاب های بعد، به این کتاب استناد نموده اند. حتی در اصول کافی تنها سال تولد امام ذکر شده است.
* آیا "بحر الانساب” این مطلب را بدون سند و مرسل ذکر کرده است؟
بله! این کتاب از نظر اعتبار، از منابع دست سوم می باشد و این مطلب را به نحو مرسل بیان نموده است. لذا تناسب ندارد با چنین منبعی که اعتبار چندانی هم ندارد، به روش قدمای از علما پشت کنیم و مستند درجه سومی مانند "بحرالانساب” تناسبی با روش مورد توافق علمای شیعه ندارد.
بنا بر گفته محاسن برقی، امام جعفر صادق در تولد امام موسی کاظم علیهم السلام به مدت سه روز به مردم سور دادند. مادر حضرت موسی بن جعفر علیهما السلام، حمیده بربری یا اندلسی بود و البته این دو قابل جمع است، یعنی از نژاد بربر ساکن در اسپانیا بوده اند و در سطح بالایی از تقوی و پارسایی قرار داشته اند.
امام بیش از بیست سال در محضر پدر بزرگوارشان بودند و حکومت اموی را که در سال های آخرین خود بود، درک کردند و در کودکی شاهد مراجعه افراد و دانش پژوهان مختلف از اقصی نقاط بلاد اسلامی بودند که به محضر پدر بزرگوار ایشان می آمدند.
* نحوه نام گذاری و کنیه مشهور امام کاظم چگونه بوده است؟ ضمن این که از القاب حضرت موسی بن جعفر "کاظم” و "باب الحوایج” می باشد، آیا این لقب توسط امام بر ایشان نهاده شده و اساساً وضع القاب و شهرت، بر چه اساسی بوده است؟
پیامبر اکرم صلی اللّه علیه وآله وسلم امام حسن علیه السلام را در بغل گرفتند و در گوش او اقامه و اذان گفتند و در روز هفتم عقیقه کردند و نام ایشان را "حسن” و کنیه شان را "ابا محمد” نهادند، لذا رفتار آن حضرت الگوی سنت اسلامی شد. امام صادق علیه السلام هم نسبت به فرزند ارجمندشان، حضرت موسی بن جعفر علیهما السلام، بنا به سنت نبوی، روز هفتم تولد عقیقه کردند و نام شان را "موسی” و کنیه ایشان را "اباابراهیم” یا "ابالحسن” نهادند و هر دو کنیه در منابع تاریخی ما نقل شده است؛ البته در روایات فقهی بیش تر کنیه "اباابراهیم” رایج شده است، کما این که امام سجاد علیه السلام هم دو کنیه داشته اند، "ابوالحسن” و "ابا محمد” اما کنیه "ابومحمد” غلبه یافته است.
لقب "کاظم” که لقب مشهور امام هفتم علیه السلام است، تابع نام گذاری نیست؛ پیامبر اکرم صلی اللّه علیه وآله وسلم برای حسنین علیهما السلام لقب ننهادند و این القاب بر اساس حوادثی است که برای فرد پیش می آید و مردم بر اساس آن، این القاب را بر ایشان می نهند. القاب، نام های ثانوی است که متضمن معانی مختلف و دربردارنده نوعی مدح و ثناست، کما این که لقب "کاظم” از اوصاف قرآنی مومنین است "والکاظمین الغیظ”، آل عمران/134؛ و این لقب در زمان حیات ایشان معروف بوده است. شهرت امام به لقب "باب الحوایج” نیز، در بین شیعه و غیر شیعه مشهور می باشد. از جمله خطیب بغدادی حنبلی در کتاب تاریخ بغداد تصریح می کند که شهرت حضرت به "باب الحوایج”، به خاطر کثرت توسل مردم به این امام است.
* حضور امام کاظم علیه السلام در کنار پدر بزرگوارشان حضرت امام صادق علیه السلام چه مدت بود؛ و این عصر چه خصوصیت و رخدادهای مهمی داشت؟
از سال 128 تا 148 هجری قمری به مدت بیست سال، امام در خدمت پدر بزرگوارشان بودند و آن عصر نسبت به دوره های پیشین از چند وجه متمایز است که یکی از وجوه تمایز، فعالیت های روشنگرانه امام صادق علیه السلام است که در این عصر اتفاق افتاد و حضرت توانستند با استمداد از خداوند، تمام مبارزه طلبی های فرقه های مختلف را پاسخ دهند و در این دوران، زمینه را برای حضور امام موسی کاظم علیه السلام آماده می کردند؛ اما چهار رویداد از مهم ترین رخدادها در این دوره می باشد:
نخست اینکه مقدمات تشکیل دولت عباسیان در این دوره اتفاق افتاد و امام علیه السلام با نگاهی بی طرفانه نسبت به این قضایا برخورد می کردند، و از همراهی و حمایت ایشان دریغ داشتند.
دوم اینکه در این دوره، امام، ساختاری ویژه جهت مقابله فرهنگی با معاندان که کیان تشیع را زیر سؤال می بردند، ایجاد کردند.
سوم اینکه امام کاظم علیه السلام، رنج های پدر را می دیدند و همدم و همراه پدر بودند.
و آخر اینکه امام صادق علیه السلام امامت فرزندشان حضرت موسی بن جعفر علیهما السلام را برای پس از خود، به پیروان شان معرفی کردند.
* آیا روایات تنصیص امامت حضرت موسی بن جعفر علیهما السلام همه از یک طریق به ما رسیده، یا طرق آن متعدد است؟
در این زمینه روایاتی از طرق متعددی از امام صادق در امامت فرزندشان رسیده است، افرادی مانند: یعقوب سراج، سلیمان بن خالد، معاذ بن کثیر، عبدالرحمن بن حجاج، یعقوب بن جعفر جعفری، صفوان جمال (که ایرانی الاصل بوده است)، مفضل بن عمر جعفی، فیض بن مختار، زید نرسی، زید اسباط، عیسی بن عبداللّه بن محمدبن عمربن علی بن ابی طالب علیه السلام در این زمینه به ما رسیده است و ایشان از خواص اصحاب بوده اند و اگر از غیر خواص بودند این مطلب را به ایشان افشا نمی کردند و اکثر این روایات در کافی آمده است.
* گفتید یکی از روات این حدیث، عیسی بن عبداللّه بن عمر فرزند امام علی بن ابیطالب علیه السلام است؛ لطفاً توضیحی بر این مطلب داشته باشید؟
این از مظلومیت های حضرت علی علیه السلام است و من این مطلب را به نقل از مقتل ابن ابی الدنیا (متوفی330 هجری قمری) نقل می کنم که، شخصی وارد بر امیرالمؤمنین علیه السلام شد تا وی را بشارت به تولد فرزند حضرت بدهد و این بشارت را بلند اعلام نمود، در حالی که خلیفه دوم نیز در آن مجلس حضور داشت، عمر در مقابل مردم از امام درخواست نمود تا نام گذاری نوزاد را به وی واگذار کند و سپس نام خود را بر او نهاد! لذا اگر مخالفین این مطلب را دستاویز قرار می دهند، جواب این است که این هم از ظلم هایی بود که نسبت به حضرت شده است.
* وضعیت جامعه مسلمین در عصر امام موسی کاظم علیه السلام چگونه بود؟
تاریخ درباره دوران حضرت گزارش مفصلی نداده است اما اگر بخواهیم از دوران و عصر امام گزارشی بدهیم، می توان آن را در چند دوره بیان نمود.
امام کاظم علیه السلام و دوران حکومت مهدی عباسی:
منصور چون دید محمد فرزند عبداللّه (معروف به محمد نفس زکیه) قیام کرد و مکه را به زیر حکومت خود آورد و برادر او ابراهیم فرزند حسن مثنی هم قیام نمود و این حرکت بسیار قوی بود، به گونه ای که نزدیک بود حکومت بنی عباس ساقط شود؛ اما اوضاع به گونه ای شد که قیام محمد نفس زکیه شکست خورد و بعد از این قیام محمد فرزند عبد اللّه محض، نام محمدبن عبداللّه را برای خود برگزید و حدیث پیامبر اکرم صلی اللّه علیه وآله وسلم درباره امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف )که مهدی آخرالزمان فرزندی از فرزندان من و نام او نام من است( را بر فرزندش تطبیق داد؛ اولین بار تحریف در این حدیث توسط آن ها صورت گرفت و در ادامه حدیث آوردند که "واسم ابیه اسم ابی” یعنی: محمدبن عبداللّه؛ و با امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف تفاوت کرد و الان اهل سنت تابع این حدیث هستند و می گویند ما منتظر محمدبن عبداللّه هستیم و منصور چون این قضایا را دید، او هم از این کار تقلید کرد و نام فرزندش را محمد و لقب او را مهدی قرار داد و اسم اصلی منصور هم عبداللّه است و با این ترفند، فرزند او نیز یکی از مصادیق حدیث تحریفی عبداللّه محض شد و البته ما قبول نداریم که او ذی النفس الزکیه باشد؛ او کسی است که پسر عموی امام صادق علیه السلام بود و دستور داد امام صادق علیه السلام را با سر و پای برهنه کشیدند تا با او بیعت کند!
چرا به او عبداللّه محض می گفتند؟
* متأسفانه او به زعم ناقص خود، با این لقب، می خواست به امام سجاد علیه السلام طعنه زند، چرا که امام سجاد علیه السلام از مادری غیر عرب به دنیا آمده اند!
ویژگی های حکومت مهدی عباسی را بیان کنید؟
الف- سیاست حکومت عباسی شاهد تحول چشم گیری نبود؛ مهدی عباسی از سیاست عباسیان به عنوان اصلی ثابت پیروی می کرد و از روش پیشینیان خود الگو گرفته است و راه همان ها را پیموده است البته به خاطر تنگناهایی که منصور برای علویان و حسنیان به وجود آورده بود، این دوره برخی دگرگونی ها به نفع علویان را در پی داشت و البته این رویکرد تنها بر اساس مصلحت اندیشی و مقتضای حکومتش بود، لذا به دلایلی حکومت در این ایام نسبت به علویان انطعاف بیشتری نشان می دهد و امام موسی کاظم علیه السلام از این دوران به نفع یاران و شیعیان خود بهره جستند.
ب- رفتار نرم مهدی عباسی نسبت به علویان در آغار حکومتش بود و او دستور داد تمام زندانیان علوی را آزاد کنند و تمام اموالی را که پدر او به ستم از ایشان گرفته بود را باز گرداند و از جمله آن ها اموال امام صادق علیه السلام بود که منصور گرفته بود و مهدی پسرش باز گرداند.
ج- زمانی که امام کاظم علیه السلام در دوران حکومت مهدی عباسی فعالیت خود را دنبال کرد و آوازه ایشان فراگیر شد، مهدی عباسی سیاست سختگیری را نسبت به امام کاظم علیه السلام اجرا و ایشان را دستگیر کرد و سپس حضرت را به مدینه باز گرداند. این در اواخر عمر مهدی عباسی بود؛ او طرحی ریخت تا توسط حمید بن قحطبه امام را به شهادت برساند و نیمه شبی حمید را فراخواند و گفت ارادت پدر تو بر ما روشن است، اما ارادت تو بر ما معلوم نشده است؟ و به این ترتیب دستور شهادت حضرت را صادر نمود.
د- حمایت مهدی عباسی از جعل کنندگان حدیث از دیگر خصوصیات این عصر است. او چون کبوتربازی می کرد، یکی از اطرافیان او به حدیثی که درباره سه نوع مسابقه جایز در اسلام (تیراندازی، اسب سواری و شنا) وارد شده است "کبوتر” را هم اضافه کرد و کیسه زری هم گرفت!
* امام علیه السلام در دوره هادی عباسی (سومین خلیفه عباسی) چه وضعیتی داشتند؟
هادی عباسی، آثار شومی نسبت به شیعیان از خود به یادگار گذاشت و حادثه فخ در این ایام اتفاق افتاد و چنان این واقعه دردناک بود که امام جواد علیه السلام فرمودند: پس از واقعه عاشورا، حادثه فخ دردناک ترین حوادث بود. سیاست هادی عباسی همراه با شرارت بود و نسبت به شیعیان سخت می گرفت و مقرری که مهدی عباسی برای علویان در نظر گرفته بود را قطع کرد و به گماردگان خود در سراسر حکومتش امر کرد که علویان را دستگیر کنند و به نزد او بفرستند.
* سال های پایانی عمر امام که مقارن با حکومت هارون الرشید بود، چگونه سپری شد؟
سال های پایانی عمر امام که 14 سال و چند ماه است، سخت ترین دوران زندگی امام بود و هارون تمام کینه خود را نسبت به اهل بیت علیهم السلام روا می داشت و سیاستی ریخت تا امام را از امت جدا کند و زمینه شهادت امام را برای خود مهیا کرد. شیوه هدایت گری امام)ع( چگونه بود؟
امام چنان با نرمی و لطافتی آمیخته با حکمت با دیگران برخورد می نمودند که این امر افراد را بر این وامی داشت تا مسیر مستقیم در پیش گیرند، که موارد فراوانی در این زمینه رسیده است؛ از جمله، داستان بشر حافی و داستان حسن بن عبد اللّه است.
حسن بن عبد اللّه نزد خلفا اعتباری داشت، چرا که زاهدانه زندگی می کرد و امر به معروف می کرد و امام به او فرمودند: ای ابو علی! هیچ چیز بهتر از آن چه در او هستی )یعنی امر به معروف( ما را خوشحال نمی کند، اما یک کاستی داری، در پی دانش و آموختن حدیث باش و اندوخته حدیثی داشته باش. لذا او نزد مالک رفت تا از او حدیث بیاموزد، ولی وقتی مطالب مالک را به امام عرضه داشت، حضرت نپذیرفتند و فرمودند: فقه و حدیث را از اهل بیت(ع) بیاموز و امامت ایشان را بپذیر. او نیز چنین کرد. امام کاظم علیه السلام پیوسته مردم را به کارهای نیک دعوت می کردند.
از دیگر کارهای امام این بود که نظام وکالت را پی ریزی کردند و این روش را امام صادق علیه السلام نیز داشتند که برخی سؤالات را به شاگردان خود ارجاع می دادند و از ایشان به عنوان فقیه و عالم یاد می نمودند و این امر ادامه یافت تا دوران وکالت نواب اربعه و وکالت عام فقها.
کتاب هایی در مورد سازمان و نظام وکالت ائمه نوشته شده است که علاقه مندان می توانند به آن ها مراجعه نمایند.
* حوزه علمی امام موسی کاظم علیه السلام چگونه حوزه ای بود؟
ایجاد سازمان و ساختار فکری و علمی صحیح و مستقیم و تربیت شاگردان برجسته و صالح از تلاش های امام موسی کاظم علیه السلام در عصر خویش بود. امام با استفاده از این فرصت، 319 شاگرد تربیت نمودند که این ها به امام کاظم و مکتب اهل بیت علیهم السلام گرایش داشتند و همگی از نخبگان راویان حدیث بودند و از بین آنان، شش نفر بدون اسثتنا مورد تأیید امام بودند و هر کدام از آن ها در رشته ای مانند کلام، لغت، فقه، حدیث و... مهارت داشتند و آیت الله عزیزاللّه عطاردی در کتاب مسند امام کاظم علیه السلام مبسوطاً به این موضوع پرداخته است.
* دامنه احادیثی که از امام کاظم علیه السلام به ما رسید است، چه حجمی از منابع روایی ما را شامل می شود
از امام موسی کاظم علیه السلام مجموعه های روایی مانند مسائل علی بن جعفر و "الرسالة الکبیرة” درباره عقل و ... نقل شده است. در این مورد شما را ارجاع می دهم به مسند امام کاظم علیه السلام که توسط آیت الله عزیزاللّه عطاردی در سه جلد جمع آوری شده و میراث امام کاظم در بخش های کلامی، فقهی و حدیثی در آن نقل شده است.
* حرکات سیاسی امام و آثار این حرکت ها در جامعه چگونه بود؟
امام تثبیت گرایش به خط اهل بیت(ع) را در همه ارکان جامعه و حکومت مبنای کار خود قرار دادند، لذا به برخی پیروان خود مانند علی بن یقطین اجازه ورود به دستگاه حکومت را دادند به این وسیله در پی تحقق اهدافی مانند: احاطه کامل نسبت به سیاست های دربار، رفع نیاز شیعیان تحت تعقیب حکومت و ... بودند؛ لذا حضرت به علی بن یقطین اجازه نمی دادند که از مسند خود کناره گیری کند و می فرمودند: "ای علی! تو یک چیز را برای من ضمانت کن و من سه چیز را بر تو ضمانت می کنم. تو قول بده که هر دوستی از دوستان ما را دیدی او را احترام نمایی، در عوض من هم ضمانت می کنم که شدت شمشیر، رنج زندان و ذلّت فقر هرگز به تو نرسد.
البته در این موضوع مطالب فراوانی هست که مجال دیگری می طلبد.
* نگاه منابع اهل سنت به امام موسی کاظم (ع) چگونه است؟
هارون می گوید: او حجت خدا برمردم و وارث علم انبیاست.
ابوعلی حنبلی از ائمه حنابله بغداد می گوید: هرگاه مشکلی داشتم به قبر امام رو می کردم و او مشکل مرا حل می کرد.
خطیب بغدادی می گوید: او (امام کاظم علیه السلام) بخشنده و بزرگوار بود.
ابن صباغ مالکی در "الفصول المهمه فی معرفة الائمه” مناقب و صفاتی برای حضرت نقل کرده است.
سبط بن جوزی در "تذکرة الخواص” می گوید: موسی بن جعفر، بنده صالح خدا است.
احمد بن یوسف دمشقی می گوید: او امام کاظم خوانده می شد و نزد مردم عراق باب الحوایج خوانده می شود.
محمدبن احمد ذهبی شامی متعصب و ضد شیعه، در میزان الاعتدال در توصیف امام نوشته است: او از بهترین حکیمان است.
پایگاه اطلاع رسانی حوزه