با خدا راست بگو!

کد خبر: 6862
رسول اکرم صلى ‏الله عليه و آله فرمودند: هر كس با خدا راست بگويد نجات پيدا مى‏ كند.
وارث: از حضرت رسول صلى‏ الله عليه و آله منقول است كه سه نفر بودند آنها را باران گرفت، پناه به قارى بردند، ناگاه سنگ عظيمى از كوه به زير آمد و در غار را بر ايشان بست يكى از آنها گفت: اى بندگان خدا، چيزى شما را نجات نمى ‏دهد به غير راستى پس هر يك از شما به هر كارى كه خالص از براى خدا كرده باشيد بگوييد و به آن كار از خدا بخواهيد شايد خدا اين سنگ را از راه شما دور گرداند.
 
يكى از ايشان گفت: خداوندا من پدر و مادرى داشتم، پير بودند و زن و فرزند هم داشتم و گوسفندان مى‏ چرانيدم و شب از براى ايشان طعامى مى ‏آوردم، اول پدر و مادر خود را سير مى ‏كردم و آخر به فرزندان خود مى ‏دادم يك شب دير برگشتم، وقتى آمدم كه پدر و مادرم به خواب رفته بودند، شيرى كه آورده بودم بر دست گرفتم نزديك سر ايشان ايستادم و اطفال من گريه مى ‏كردند از شوق طعام و من نخواستم كه ايشان را بيدار كنم بالاى سر ايشان ايستادم تا صبح شد، خداوندا اگر اين كار را براى طلب رضاى تو كرده‏ ام پس فرجى براى ما گشاى، سنگ اندكى دور شد كه آسمان را ديدند.
 
پس ديگرى گفت: خداوندا من دختر عمويى داشتم، او را بسيار دوست داشتم، پس اراده كردم با او زنا كنم، او گفت: بايد صد اشرفى براى من بياورى تا راضى بشوم، پس من صد اشرفى براى او بردم و جاى خلوت رفتيم، او به من گفت: از خدا بترس و مهر خدايى را به حرام بر مدار، من ترك كردم و برخواستم اگر اين كار را براى رضاى تو كردم، فرجى كرامت فرما، سنگ دورتر شد.
 
مرد سومى گفت: خداوندا مى ‏دانى كه من مرد كارگرى را اجير گرفته بودم كه نيم درهم به او بدهم و او مضايقه كرد او را از من نگرفت و رفت پس من مزد او را براى او زراعت كردم تا رسيد به يك هزار درهم و همه را به او دادم، خداوندا! اگر اين عمل من براى خشنودى تو كرده‏ ام، آنچه از اين سنگ مانده است از جلو بردار.
پس سنگ دور شد و آنها از غار بيرون آمدند.
پس رسول صلى ‏الله عليه و آله فرمودند: هر كس با خدا راست بگويد نجات پيدا مى‏ كند.

حيوه القلوب ص 669.