نقش تربیتی و ارشادی امام سجاد (ع) و احیای فقه شیعه

کد خبر: 68681
با وجود همهی تنگناهای سیاسی و زیر نظر گرفتن اعمال و رفتار امام علیه السلام به وسیله ی دستگاه بنی امیه، حضرت فعالیتش را آغاز میکند و نهضت فکری را که جد بزرگوارش، امام علی بن ابیطالب علیه السلام در پیش گرفته بود، دوباره جان میبخشد.
وارث:از عصر امام سجاد علیه السلام شرایط جامعه ی اسلامی از نظر سیاسی و فرهنگی به تدریج تغییر کرد؛ زیرا با وقوع حادثه ی خونبار کربلا، جامعهی شیعه دچار ضعف و از هم پاشیدگی شدیدی شد و احتمال سقوط و انقراض همیشگی آن بعید به نظر نمیرسید؛ به ویژه این که در آن دوران، آن چه از جامعه ی ضعیف شیعه بر جای مانده بود، دچار انشعاب و تفرقه و در نتیجه، نوعی انحراف و سردرگمی شده بود؛ چنان که گروهی معتقد به امامت عموی حضرت، یعنی محمد حنفیه شده بودند. محل سکونت امام سجادنام گرفته بود [ ۲۳۳ ] و مردم آن، زمانی میزبان پیامبر صلی الله علیه و آله و مهاجران « دار السنۀ » علیه السلام یعنی شهر مدینه گرچهبودند، اما در این زمان، مردم بیشتر متأثر از ارزشهای خلافت بودند تا امامان شیعه علیهم السلام و مخصوصا بعد از فاجعهی حره،چنان حقارتی بر مردم آن سامان تحمیل شد که مجبور شدند به عنوان برده یزید، با مسلم بن عقبه، فرمانده نظامی یزید، بیعت کنند.

بنابراین، شرایط مناسبی وجود نداشت تا امام سجاد علیه السلام بتواند در کمال آزادی، به تعلیم و تربیت شاگردان خود و نشر احکام و معارف دینی بپردازد. هر چند بنا بر بعضی روایات (چنان که گذشت) حضرت با مردم و فقهای ساکن مدینه آمد و رفت داشته است. هم چنین نقل شده است: که علی بن الحسین علیه السلام هفتهای یک بار در مسجد رسول خدا صلی الله علیه و آله مینشستو به موعظهی مردم و دعوت آنان به زهد و تقوا و ترغیب به آخرت میپرداخت. [ ۲۳۴ ]. 

با وجود همه ی تنگناهای سیاسی و زیر نظر گرفتن اعمال و رفتار امام علیه السلام به وسیلهی [صفحه ۱۱۶ ] دستگاه بنی امیه، حضرت فعالیتش را آغاز میکند و نهضت فکری راکه جد بزرگوارش، امام علی بن ابیطالب علیه السلام در پیش گرفته بود، دوباره جان میبخشد. حضرت ابتدا با اتکا به احادیثرسول خدا صلی الله علیه و آله که از طریق امام علی، امام حسن و امام حسین علیهم السلام از آن حضرت نقل میشد، (که بعدهاهمین احادیث به انضمام احادیث نقل شده از دیگر ائمهی شیعه، سنت راستین و قابل اطمینان پیامبر صلی الله علیه و آله از نظر شیعهتلقی شد) روش و سیرهی فقه شیعه را مشخص فرموده و فقه شیعی را پی ریزی کرد و با ترویج و اشاعهی تفکر شیعی، آن را ازانهدام و انحراف و چند دستگی نجات داده و حیاتی نو بخشید. 

علی رغم تلاشهای مداوم امام علیه السلام که ابتدا باعث تقویت
شیعه گردید، مدینه به علت کج اندیشیها و انحرافاتی که بعد از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله در آن بنا نهاده شده بود و به
صورت محیطی بدبین و بیاعتنا به خط و اندیشه و بینش شیعه بار آمده بود، جای مناسبی برای شیعه نبود؛ چنان که امام علیه السلام
تعداد محبان واقعی ما در مکه و مدینه، به بیست نفر نمیرسد [ ۲۳۵ ].

در شهر مدینه، در کنار امام علیه السلام، » : خود میفرمایدمعروف میباشند و اسامی آنها عبارت است از: عروه بن زبیر؛ « فقهای سبعه » فقهایی نیز حضور داشتند که هفت نفر از آنها بهسعید بن مسیب؛ قاسم بن محمد بن ابیبکر؛ ابوبکر بن عبدالرحمن بن حارث بن هشام؛ سلیمان بن یسار؛ عبیدالله بن عتبۀ بن مسعودو خارجۀ بن زید. [ ۲۳۶ ]. اما به تصدیق معاصران آن حضرت، امام علیه السلام از نظر زهد، ورع، تقوا، کمالات معنوی، دانش وآشنایی به مبانی قرآن و سنت نبوی، از همهی معاصران خود برتر و والاتر بود. از این رو در بین علما و فقهای مدینه، حضرت ازاصحاب امام علیه السلام و قاریان مدینه، برای مناسک حج » : احترام و مقام خاصی برخوردار بود. چنان که سعید بن مسیب میگویدخارج نمیشدند، مگر آن که علی بن الحسین علیه السلام عازم میگردید و چون حضرت آهنگ خروج میکرد، حدود هزار قاریاز مدینه خارج میشدند [ ۲۳۷ ]. 

همان طور که در فصل اول بیان کردیم، جهل و بیخبری از معارف و احکام دین، چنان [صفحه۱۱۷ ] در جامعهی اسلامی عصر امام سجاد علیه السلام رسوخ کرده بود که مسلمانان حتی با مسائل و احکام کلی اسلام هم نا آشنابودند و تنها نشانهی مسلمان بودن مردم، مسأله قبله بود و اگر کسی از صحابهی پیامبر صلی الله علیه و آله بر این مردم وارد میشد،هیچ چیز آنها را به رسمیت نمیشناخت. 

با توجه به این شرایط، امام سجاد علیه السلام چارهای جز تعلیم شرع رسول الله صلی اللهعلیه و آله و فقه امیرالمؤمنین علیه السلام نداشت. لذا به بیان مسائل کلی فقه پرداخت و زمینه و بستر مناسب برای بیان جزئیات وتفاصیل احکام فقهی در عصر امام باقر و امام صادق علیهماالسلام را فراهم آورد. بنابراین، موعظه یا حدیث گفتن امام زین العابدینعلیه السلام چیزی جز نقل روایات پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله یا حضرت علی علیه السلام نبود که حضرت آنها را از پدرانخود، از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل میکرد. امام سجاد علیه السلام در شرایطی زندگی میکرد که مجبور بود شرایط تقیه رارعایت کرده و یاران خود را نیز بدان توصیه نماید. از میان فقهای سبعه، که در مدینه زندگی میکردند، دو تن از شیعیان دستاندر کار فتوا بودند؛ یکی قاسم بن محمد بن ابیبکر که از حواریون امام سجاد علیه السلام به شمار میرفت و دیگری سعید بنمسیب که طبق نقل کشی، دست پروردهی حضرت علی علیه السلام بود [ ۲۳۸ ] این دو در ظاهر، طبق رأی اهل سنت، فتوا میدادند.
بدین علت، معروف است که تقیه تا قبل از عصر امام صادق علیه السلام، راه و رسم دینداری و مورد استفادهی شیعیان بوده است.
۲۳۹ ]. 

بنابر قول مشهور، امام سجاد علیه السلام در سال ۹۴ یا ۹۵ هجری به شهادت رسیده است و در این زمان، هنوز فرمان نگارش ]
حدیث، به دست خلفای بنیامیه صادر نشده بود. از این رو شرایط ثبت و نگارش آثار حضرت وجود نداشت. با این همه، شیخ مفید
فقهای عامه، روایات زیادی از آن حضرت نقل کردهاند و مطالب مشهوری از موعظه، » : (ره) در ترجمهی آن حضرت مینویسد
دعا، فضایل قرآن، حلال و حرام، جنگها و دانش روز، از ایشان حفظ شده است که مجال ذکر آن نیست [ ۲۴۰ ]. و مسعودی
فاقام مع امیرالمؤمنین علیه السلام سنتین و شهورا و روی عنه احادیث کثیره [ ۲۴۱ ]. 

حضرت دو سال و چند ماه از زندگی » : مینویسدجد بزرگوارش، امیر المؤمنین علیه السلام را درک کرد و [صفحه ۱۱۸ ] از ایشان روایات زیادی نقل کرده است. اما با وجود این، درمقایسه با روایات نقل شده از دیگر معصومان علیهم السلام در کتب روایی شیعه آثار چندانی از امام چهارم علیه السلام وجود ندارد.از این رو، روایات فقهی امام چهارم علیه السلام نیز مانند پدر بزرگوارش، امام حسین علیه السلام محدود است. یکی از آثار فقهیارزشمند امام سجاد علیه السلام روایات ایشان در بسیاری از مباحث فقهی است به نقل از پسر بزرگوارشان، زید بن علی که به مسندزید [ ۲۴۲ ] شهرت دارد. 

البته برخی از این روایات، در منابع حدیثی شیعه وجود ندارد و مطابق با فتوای اهل سنت است. علاوه بر
این، روایات فقهی امام علیه السلام را میتوان در مآخذ و کتابهای حدیثی و تاریخی شیعه جستجو کرد.


برگرفته از کتاب نقش امام سجاد علیه السلام در رهبری شیعه نوشته: محسن رنجبر