حجت الاسلام نقویان: در خوبی کردن به دیگران، مثل باران باش+گزارش تصویری
وارث: جشن میلاد سرداران کربلا با سخنرانی حجت الاسلام ناصر نقویان و مداحی حاج شهرام عباسی، حاج حامد خمسه و حاج علی قرائیان در هیئت پیروان امام حسین(ع) برگزار شد.
در ادامه متن سخنرانی حجت الاسلام ناصر نقویان را می خوانید:

بُریدن زبان بدون درد و خونریزی!
یک کسی را نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آوردند و گفتند: این شخص شعر می گوید و با شعرش به شما توهین می کند؛ شعر هم مثل تبلیغات هایی که امروزه پخش می شود وسر زبان هاست پخش می شد. پیامبر صلی الله علیه و آله به امیرالمومنین علیه السلام فرمود: علی جان این شخص که پشت سر ما حرفهای نامربوط می زند را ببر و زبانش را بِبُر تا دیگر از این حرفها نزند. امیرالمومنین علیه السلام او را به بیرون برد و به چند شتر اشاره کرد و فرمود: یکی از اینها را انتخاب کند. شخص خیلی ترسید و با خودش فکر کرد لابد می خواهند زبان مرا به دُم شتر ببندند و حرکت دهند و یک شتر نحیف را انتخاب کرد. حضرت فرمود: این شتر برای تو بردار و برو.
آن مرد خیلی تعجب کرد و گفت: پیامبر صلی الله علیه و آله که گفت زبان مرا ببُر. حضرت به او فرمود: چرا این حرف را به من زد؟ اگر به عمر گفته بود که او می آمد و سرت را جدا می کرد، من مفسر کلام این آقا هستم، ميان عاشق و معشــوق رمزي است چـــه دانـد آنــكه اشــــتر ميچـــراند؟ منظور آقا این بوده که من هدیه ای به تو بدهم و تو ببری. حال ببینم آیا پشت سر این آقا حرف بد می زنی؟ شخص پاسخ داد: خیر وقتی حرف بد می زنم و به من شتر هدیه می دهید معلوم است اگر حرف خوب بزنم روی سرم سکه خواهید ریخت. امیرالمومنین علیه السلام فرمود: بله همینطور است.
از شما سوال می کنم آیا زبانش بریده شد یا نه؟ بله بدون درد و خونریزی! چه کسی مرد است و می تواند بدون درد و خونریزی زبانی را قطع کند؟ این می تواند بگوید من شیعه امام حسین علیه السلام هستم. وگرنه جشن گرفتن و پیراهن مشکی در عزا پوشیدن کار هر اراذل اوباشی است، امام حسین علیه السلام که سیاهی لشگر نمی خواهد!
هزار سلطنت دلبری بدان نرسد که در دلی به هنر خویش را بگنجانی
با شمشیر زبان بریدن کار هر اراذل اوباشی هست. چه کسی می تواند با جوانمردی، لطف، عذرپذیری، گذشت، آقایی و بالاتر با عذرخواهی آنجایی که حق با شماست، کاری کند که کسی که با او قهر کرده آشتی کند؟
شرح حدیثی زیبا از امام حسین(ع)
امام حسین علیه السلام فرمود: خوبی مثل باران است در خانه ی خوب و بد یکسان می بارد. آن هم نه بارانی که کم است بلکه بارانی که مثل تگرگ است. وقتی باران می بارد در همه ی خانه ها یکسان می بارد چه آن شخص خوب باشد و چه بد؛ می فرماید از دانه های باران کمتر نباش و نگو این لیاقت ندارد و ... اگر مردی به خوب و بد یکسان محبت کن و نگو این شایسته نیست. به "خوبی" در عربی می گویند: "صنیعه"، از صنعت است یعنی "ساختن"؛ یعنی وقتی تو خوبی می کنی ساخته می شوی و تو شیعه ی ما می شوی، درست است بعضی ها واقعا نمک به حرام هستند اما با خوبی کردن تو ساخته می شوی و ممکن است فرد مقابلت هم ساخته بشود یا نه ولی هر کسی تو را ببیند آفرین می گوید.
حکایتی شیرین از سعدی
سعدی حکایتی دارد بسیار شیرین است:
یکی بربطی در بغل داشت مست به شب در سر پارسایی شکست
چو روز آمد آن نیکمرد سلیم بر سنگدل برد یک مشت سیم
که دوشینه معذور بودی و مست تو را و مرا بربط و سر شکست
مرا به شد آن زخم و برخاست بیم تو را به نخواهد شد الا به سیم
از این دوستان خدا بر سرند که از خلق بسیار بر سر خورند
جوانی یک ساز دستش بود و مست بود و تلو تلو خوران رد می شد و پیرمردی گوشه ای نشسته بود و در حالت معنوی بود، آن جوان با تارش ضربتی به سر پیرمرد زد. صبح که شد پیرمرد به درب خانه جوان رفت و گفت: بدهی ات را آورده ام و دیشب مست بودی و در حال خودت نبودی، تار را به سر من زدی و سر من و تار شما شکست. زخم من خوب شد اما تار شما درست نمی شود و باید بروی تعمیرش کنی، پول تعمیر کردن تار را برایت آورده ام. جوان خیلی شرمنده شد و به دست و پای پیرمرد افتاد.