خاطره ای از زبان یکی از شاگردان آیت الله قاضی (ره)

کد خبر: 68847
من مدت­ها می‌­دیم که مرحوم قاضی دو سه ساعت در وادی‌­السلام می­‌نشیند...
وارث:از آیت ­اللّه حاج شیخ محمّد تقی آملی یکی از نخستین شاگردان آقای قاضی نقل شده است که:

من مدت­ها می‌­دیم که مرحوم قاضی دو سه ساعت در وادی‌­السلام می­‌نشیند. با خود می‌­گفتم: انسان باید زیارت کند و برگردد و به قرائت فاتحه‌­ای روح مردگان را شاد کند. کارهای لازم­تر هم هست که باید به آن­ها پرداخت. این اشکال در دل من بود، امّا به احدی ابراز نکردم حتی به صمیمی­ ترین رفیق خود از شاگردان استاد.
مدت­ها گذشت و من هر روز برای استفاده از محضر استاد به خدمتش می‌­رفتم تا آنکه از نجف اشرف عازم بر مراجعت به ایران شدم ولیکن در مصلحت بودن این سفر تردید داشتم. این نیت هم در ذهن من بود و کسی از آن مطلع نبود.
شبی بود می­‌خواستم بخوابم، در آن اتاقی که، بودم  در طاقچه پایین پای من  کتاب بود، کتاب­های علمی و دینی. در وقت خواب طبعاً پای من به سوی کتاب­ها کشیده می‌­شد.
با خود گفتم بر خیزم و جای خواب خود را تغییر دهم، یا نه لازم نیست، چون کتاب­ها درست مقابل پای من نیست و بالاتر قرار گرفته و این هتک احترام به کتاب نیست. در این تردید و گفت و گوی با خود، بالاخره بنابر آن گذاشتم که هتک نیست و خوابیدم.
صبح که به محضر استاد مرحوم قاضی رفتم و سلام کردم.
فرمود: علیکم السلام! صلاح نیست شما به ایران بروید و پا دراز کردن به سوی کتاب­ها هم هتک احترام است. بی­ اختیار هول زده گفتم: آقا شما از کجا فهمیده‌­اید؟ فرمود: از وادی‌­السلام فهمیده­‌ام."