مجموعه اشعار آئینی ویژه ولادت حضرت علی اکبر(ع)
عطرخدا دوباره در عالم وزیده است کاسه بیاورید که باران چکیده است

ارباب زاده ای كه خود ارباب عالم است
در چهره اش جمال پیمبر مجسم است
نور است نور محض ز جنس پیامبر
هر چه بگویم از منش و منطقش كم است
نامش علی نهاده به كوری دشمنان
ارباب ما حسین كه ارباب عالم است
اعمال امشب است در مفاتیح عاشقی
مستی كنید، جام و می اش هم فراهم است
مجنون خویش كرده و لیلای ما شده
از شوق اوست دیده اگر پر ز شبنم است
حالا خبر دهید گدایان شهر را
پایان مستمندی و فرجام ماتم است
اصلاً نه جای شك و شبه اَست و سوال
پر می كنند كیسه های تهی را – مسلّم است
اَین المَفَر لشگریان می رسد به گوش
غرش كه می كند و چهره درهم است
اما چرا در شب میلاد حضرتش
حال و هوای این غزلم چون محرم است ؟
در بین روضه های غمش آتشم زدند
آن روضه ای كه در لهوف و مقرم است
آن روضه ای كه خواند قطعه قطعه اش
با دیدنش قامت بابای او خم است
*
می چید قطعه های بدن را كنار هم
می گفت علی بعد تو دنیا جهنم است
یاسر مسافر

از کوی صفا بوی وصال آمده امشب
زیبا صنمی ماه جمال آمده امشب
پیچیده به شهر نبوی عطر محمد(ص)
بر چشمه ی جان آب زلال آمده امشب
میلاد همایون علی بن حسین است
جانانه ببین با چه جلال آمده امشب
بر اهل ادب میرسد از غیب بشارت
خوش باش شب دفع ملال آمده امشب
از پرده برون گشته به شعبان مه لیلا
به به چه درخشنده هلال آمده امشب
ای سایه نشینان لوای علی اکبر
بر مجلستان حسن و کمال آمده امشب
مرغ دل یاران همه در جشن ولادت
چون طبع «کلامی» به مقال آمده امشب
ولی الله کلامی زنجانی

می ایستم امروز خدا را به تماشا
ای محو شکوه تو خداوند سراپا
ای جان جوان مرد به دامان تو دستم
من نیز جوانم، ولی افتاده ام از پا
آتش بزن آتش به دلم، کار دلم را
ای عشق مینداز از امروز به فردا
آتش بزن آتش به دلم ای پسر عشق
یعنی که مکن با دل من هیچ مدارا
با آمدنت قاعده ی عشق به هم خورد
لیلای تو مجنون شد و مجنون تو لیلا
تا چشم گشودی به جهان ساقی ما گفت:
"المنته لله که در میکده شد وا"
ابروی تو پیوسته به هم خوف و رجا را
چشمان تو کانون تولا و تبرا
ای منطق رفتار تو چون خلق محمد
معراج برای تو مهیاست، بفرما!
این پرده ای از شور عراقی و حجازی است
پیراهن تو چنگ و جهان دست زلیخا
لب تشنه ی لب های تو لب های شراب است
لب وا کن و انگور بخواه از لب بابا
دل مانده که لب های تو انگور بهشتی است
یا شیرخدا روی لبت کاشته خرما
عالم همه مبهوت تماشای حسین است
هر چند حسین است تو را محو تماشا
"چون چشم تو دل می برد از گوشه نشینان"
شد گوشه ی شش گوشه برای تو مهیا
از گوشه ی شش گوشه دلم با تو سفر کرد
ناگاه درآورد سر از گنبد خضرا
مجنون علی شد همه ی شهر ولی من
مجنون علی اکبر لیلام به مولا
سید حمیدرضا برقعی

دل می رود به دل شدگان اقتدا کند
شاید کسی بیاید و او را سوا کند
از آیه های حمد مدد می شود گرفت
باید وسیله ای گره ی بسته وا کند
من خاک زاده ام و نشستم که یک نفر
این خاک تیره را به نظر کیمیا کند
تا زیر دست و پای گدایان دلم شکست
دستی بلند شد که دلم را دعا کند
جمعیتی ست پشت در خانه ی حسین
یعنی کریم آمده فکر گدا کند
امروز اولین پسرش را حسین دید
پس می رود عقیقه ی او را ادا کند
در آسمان شب زده مهتاب را ببین
ارباب زاده نه خود ارباب را ببین
عشق است مرغ عشق هوای علی شدن
مجنون شدن اسیر به پای علی شدن
ماه حسین! جان به فدای رسیدنت
این شغل ماست، شغل فدای علی شدن
چشم علی به چشم تو بی خود گره نخورد
چشمش تو را گرفت برای علی شدن
بی خود دل حسین برایت نمی طپید
این است رسم جاذبه های علی شدن
حالا که راه رفتن و طرز نگاه تو
مانند فاطمه است سوای علی شدن
وقتی تو را به سینه گرفته علی خوش است
راهی دشت کرب و بلای علی شدن
در گوش باد قصه ای از آسمان بگو
الله اکبر، اکبر لیلا اذان بگو
مسعود اصلانی

دریا شُدی حسین گُوهَر در بیاوَرَد
طوبیٰ شدی که عشق ثَمَر در بیاوَرَد
یا آسمان که شمس و قمر در بیاوَرَد
از رازِ چشمهای تو سر در بیاوَرَد
امشب زِ خنده های تو پَر در بیاوَرَد
سر تا به پا حسن شده ، پا تا به سر حُسین
از هر طرف پیمبری از هر نظر حسُین
با برگ و بار و رویِ تو شد باروَر حُسین
شیرین تر از عسل شده ای تا مگر حُسین
با بوسه از لبِ تو شکر در بیاوَرَد
جبریل آمده به سلام ِشما رِسَد
شاید به فیضِ حَضِ کلامِ شما رِسَد
جایی نداشت تا سرِ بامِ شما رِسَد
خواهد اگر به پایِ غلامِ شما رِسَد
باید که چند بالِ دگر در بیاوَرَد
محرابِ اَبروانِ تو شد قتلگاهِ ما
شد مُشتَبه زِ قبله به میخانه راهِ ما
ای بهتر از هزار یقین اشتباهِ ما
در دستِ چشمِ توست تمامِ صَلاحِ ما
تا جانِ ما به نیم نظر در بیاوَرَد
پیغمبرانه خَلقاً و خُلقاً فقط تویی
اعجازِ بیت های مُطَنطَن فقط تویی
طوفانِ تند بادِ تَهَمتَن فقط تویی
کابوسِ سختِ زَهره یِ دشمن فقط تویی
تیغت کجاست تا که جگر در بیاوَرَد
تفریح میکنی به همین تار و مار ها
بگذار تا کمی بنشیند غُبار ها
تا بنگرم که پُر شده خاک از مزارها
پیچیده است ناله ی شان اَلفَرار ها
حیدر رسیده است پدر در بیاوَرَد
ای در سُرادِقاتِ الٰهی مَحافِلَت
سجّاده یِ حسین شکوهِ نوافِلَت
ای جلوه یِ جمالی اش اخلاقِ کامِلَت
ای جذبه یِ جلالِ خدا در حَمایِلَت
از ما نگاه توست که زَر در بیاوَرَد
از پُشتِ در ببین که گدا سر به شانه است
از پُشتِ در ببین که بهانه اِعانه است
از پشتِ در ببین که گدایی بهانه است
در غیبتِ پدر پسر آقایِ خانه است
ارباب دستِ معجزه گر در بیاوَرَد
عرشی شدیم با نفسِ جاودانه ات
با بویِ سیبِ زمزمه هایِ شبانه ات
از اشک هایِ نیمه شبِ عاشقانه ات
تو در دعا و دامنِ تو بینِ خانه ات
صدها شکوفه وقتِ سحر در بیاوَرَد
ما را که کُشته کربُبَلایت هنوز هم
ما را به خون نشانده صدایَت هنوز هم
پایینِ پا فقط شده جایَت هنوز هم
ارباب زاده ای و گدایَت هنوز هم
سر را گرفته است که بر در بیاوَرَد
حسن لطفی

باز هم آسمان این خانه
شب پر رفت و آمدی دارد
باز هم کوچهی بنی هاشم
بوی عطر محمدی دارد
در شبستان زلف تو ترسا
خال بر گونهی تو هندوکش
طاق زیبای ابرویت محراب
وه که لیلا چه معبدی دارد
کار چشم تو مبتلا کردن
خاک را با نظر طلا کردن
این زلیخای نفس ما یوسف!
عاشق توست هر بدی دارد
خَلق تو خُلق تو تعالی الله!
چه شکوهی ست در تو یا الله!
این علی تا که میرسد به خدا
صلوات محمدی دارد
قاسم صرافان

آسمان دل ارباب قمر می خواهد
شجر طیّبه ی عشق ثمر می خواهد
هرچه نیرو به دو بازوی حسین بن علیست
هرچه بوده ست دو بازوی پسر می خواهد
وقت بر لشکر دشمن زدنش فهمیدند
جگر شیر دوتا بال سفر می خواهد
بچه شیری ست که شیران همگی مبهوت اند
پسر این است ، پس ای وای ، پدر می خواهد...
الفرار از دم شمشیر بنی هاشمیان
الفرار از دم این صید که سر می خواهد
هیبت تیر نگاهش به عمویش رفته
دیدنش در صف پیکار جگر می خواهد
کار از نیزه و شمشیر و سنان بگذشته
که عدو روبرویش چند تبر می خواهد
هرکه آماده ی جنگ است ز پا افتاده
رزم با دلبر ارباب کمر می خواهد
هرکه دلتنگ پیمبر شده اینجا باشد
هرکسی حیدر کرّار اگر می خواهد...
شاهزاده ست ولی جلوه ای از شاه شده
اشهد ان علیاً ولی الله شده
حمید رمی

سحر آمد كبوتریم همه
اكثراً ناز میخریم همه
عاشقی دردسر كشیدن داشت
غالباً ما گِران سَریم همه
به گریبانِ ما نگاه مكن
جامه از شوق میدریم همه
به پدر مادرِ تو مدیونیم
رعیت هستیم ، نوكریم همه
كُنهِ الله اكبرید شما
ما گدایان اكبریم همه
بردن نام تو طَرَب دارد
گر نمیرد كسی عجب دارد
سَلَّم الله لطف دستانت
كَثَّر الله لقمه نانت
عَوَضم کرد گوشه ى چشمت
طَیِّب الله بر دو چشمانت
من و غیر از شما مَعاذَ الله
قَدَّسَ الله عشقِ سوزانت
هرچه میخواستم دو چندان داد
نَوَّرَ الله بِیت احسانت
بَسكه مَمْسوسِ ذات، جلوه شدی
قُل هو الله شد غزل خوانت
حضرت مرتبط بذاتُ الله
اَشهد اَنّك صِراطُ الله
وَ فَدَیْناه جُرعه نوشِ دَمت
و اِذا الشّمس میدهد قَسَمَت
ما به إِنَّ اصْطَفا گرفتاریم
مصطفی هم به اَبروانِ خَمَت
بی جهت نیست جلوه یِ حَسَنیت
مجتباییست سفرهِ ى كَرَمت
خوش اذان حسین ، والِه شد
مأذنه زیرِ سایه ى علمت
ما عَرَفناكَ حَقَّ مَعرِفَتِك
هرچه گوییم باز هست كَمت
اى وَرا از سخن علی اكبر
همه ى پنج تن علی اكبر
در نگاهت شراب ریخته اند
جَذبۀ مستجاب ریخته اند
دورِ میخانه ى لَبت چِقَدَر
مستِ خانه خراب ریخته اند
خون ما را به پای خوب كسی
بی سوال و جواب ریخته اند
زیر سجّاده ى نمازِ شبِ ...
تو زِبَرجدّ ناب ریخته اند
كیست غیر تو این همه حیدر
در رَگت بوتراب ریخته اند
ای جلالت تمام قد زهرا
خنده های تو مى شود زهرا
كوثر آوارۀ تو، زمزم هم
عِیش بیچارۀ تو شد، غم هم
همه دورِ سرِ تو می گردند
نوح و هود و خلیل ، آدم هم
بی تو یك دَم نمیتوانم ، نه
نه ، اضافیست بی تو یك دَم ، هم
لیلة القدرِ ما ولادت توست
روضه ى هشتمِ محرّم هم
مستِ تو، هم حسین، هم زینب
عاشق تو، خودِ خدا هم، هم
كربلا نام توست سرتاسر
مست پایینِ پاست، بالا سر
نَفحِۀ نابِ نوبهارى تو
ما كویریم، تا بِبارى تو
یك بنى هاشمند در طلبت
كُشته مُردۀ زیاد دارى تو
اسدُ الله زاده اى حتماً
یِكّه تازى و تكسوارى تو
ابرویت ،گیسویت، لبت، چشمت
صاحب چند ذوالفقاری تو
اَوَلَسْنا عَلَی الْحَقَت میگفت
صاحب منبر ِقصاری تو
نوكرىِ تو شد نشانىِ ما
اى به قربانِ تو جوانى ما
از لبت آبشار، بوسه گرفت
پدرى بی قرار، بوسه گرفت
عمه ات با نواىِ لالایی
از تو در گاهوار، بوسه گرفت
عطشِ كامِ تو بهانه شد و
لبت از كامِ یار بوسه گرفت
دیدی آخر سَرَت نظر خوردی
از تنت نیزه دار بوسه گرفت
ارباً اربا شدن بدین معناست
نیزه اش چندبار بوسه گرفت
دست و پایى زدی دلی خون شد
عمه از خیمه گاه بیرون شد
مرغِ بِسْمِل بدونِ پر سخت است
گریه ى دیدگانِ تر سخت است
دیدن دست و پا زدن هایت
وسط اینهمه نظر سخت است
دیدنِ شاه بر روى زانو
به تو سوگند، بیشتر سخت است
بین این خنده ها و هلهله ها
ولدی گفتنِ پدر سخت است
پیش چشمِ پدر به روی زمین
تنِ پاشیده ى پسر سخت است
از بنی هاشم او عبا میخواست
پیرمردی غمین، عصا میخواست
محمد جواد پرچمی

باید برای طور کلیمی درست کرد
سجاده ای گرفت و حریمی درست کرد
باید برای مقدمی از بال جبرئیل
یک گوشه ای نشست و گلیمی درست کرد
باید در ازدحام گدا و کمی جا
جائی برای مرد کریمی درست کرد
باید قسم به نور دو عین حسین داد
تا از خدا، خدای رحیمی درست کرد
باید دل حسین هوای نبی کند
شاید دوباره خُلق عظیمی درست کرد
مجنون شهر بودم و لیلا نداشتم
اکبر اگر نبود من آقا نداشتم
یک فرصتی کنار بزن این نقاب را
بیچاره کن به صبحدمی آفتاب را
امشب خودی نشان بده تا سجده ات کنم
از من مگیر فرصت این انتخاب را
نور جبین نیمه شب در تهجّدت
در هم شکست کوکبه ی ماهتاب را
آباد باد خانه ات ای زلف پر گره!
من از تو دارم این دل خانه خراب را
دستار را ببند و کنارم قدم بزن
شاید کمی نظاره کنم بوتراب را
×××
پیغمبرانه بود ظهوری که داشتی
خورشید بود جلوه طوری که داشتی
هر شب نصیب سفره شهر مدینه شد
در کنج خانه نان تنوری که داشتی
شب زنده دار بودی و ذوب خدا شدی
در بندگی گذشت حضوری که داشتی
ای سر به زیر و از همگان سربلندتر
عین تواضع است غروری که داشتی
خُلقاً و منطقاً همه مثل رسول بود
در کوچه های شهر، عبوری که داشتی
این آفتاب توست که خورشیدمان شده!
یا که پیمبر است دوباره جوان شده؟
علی اکبر لطیفیان

منت خدای را که شب غم سرآمده
صبح وصال با همه خوبی بر آمده
درمشرق جلالت خورشید کربلا
ماهی ز آفتاب فروزانتر آمده
خورشید هم به گرد شکوهش نمیرسد
این ماه کز حریم حسینی بر آمده
زیبا رخی که آمده درخانه ی حسین
پیغمبر است یا که علی اکبر آمده
درخلق و خلق و صورت و سیرت چنان نبی
باور کن ای مدینه که پیغمبر آمده
تبریک بر حسین که امشب پدر شده
لیلا عروس فاطمه هم مادر آمده
سرچشمه ی جدا شده از کوثر بهشت
آئینه ی تمام پیام آور آمده
دارد حسین شوق مضاعف که بهر او
تنها نه یک پسر که بر او یاور آمده
نام علی برای حسین است افتخار
این افتخار با پسرش اکبر آمده
آن خال هاشمی که ز زینب ربوده دل
سیراب بوسه ی پدر و مادر آمده
عشق مجسم است که در دیده جلوه کرد
روح مجرد است که در پیکر آمده
گیسوی او روایت حبل المتین کند
ابروی ذوالفقاری او صفدر آمده
کمتر گلی به خوبی او دیده شهر وحی
گلخانه ای که آن همه گل پرور آمده
زیبایی جمال علی را نداشته است
هرجا ملک به صورت انسان در آمده
یوسف که دلبرانه دل از مصریان ربود
دیوانه ی کرشمه ی این دلبر آمده
قرآن کند وجاهت یوسف بیان ولی
یوسف بیا ببین ز تو زیباتر آمده
اکبر که حُسن از رخ او وام برده است
اکبر که چرخ در بر او اصغر آمده
از منطقش مپرس که چون مصطفی بود
از صولتش مگوی که چون حیدر آمده
انگشتر رسالت خیرالانام را
از مخزن مشیت حق گوهر آمده
بهر دفاع از حرم قدس کربلا
این تکسوار عشق به جان و سر آمده
ششگوشه قبر حضرت او عقل دید و گفت
جانم که پیش پای پدر با سر آمده
از ما سلام باد به ششگوشه مرقدش
آنجا که قبله ی حرم داور آمده
فردا بهشت عاشق و مشتاق زائری است
که امروز عاشقانه سوی این در آمده
منت خدای را که موید دوباره هم
مدحتگر حسین و علی اکبر آمده
سید رضا موید

یـازده روز گـذشت از مـه شعبـان معظـم
که عیان گشت دوباره رخ پیغمبر اکرم
ذات حق- جلّ جلاله- پسری داد به لیلا
کـه سـراپــای بــود آینــۀ جــد مُکــرّم
نه عجب اینکه به یوسف بدهد وام ز حُسنش
یـا دهـد از نفسش روح بـه ریحانـۀ مریـم
مگـر اوصـاف ورا شـرح دهـد یوسف زهرا
ورنه آرند به وصفش ملک و جن و بشر کم
میسزد تا که شود گوش همه عالم هستی
تـا ز وصفش زنـد آقـای رسـولان خدا دم
یوسف فاطمه در منطق و در خصلت و خُلقت
اشبهالنـاس ورا خوانــد بـه پیغمبـر خـاتم
صلواتـی کـه خداوند فرستد به محمّد
به جمال و به کمال و به جلالش همه با هم
ابرویش خیـل ملک را شده محراب عبادت
صــورتش قبلــۀ جــان و دل ذرّیــۀ آدم
اگر از جـام تـولاش یکـی جرعــه بنـوشد
پسـر هاجـر تـا حشــر کنـد نـاز بـه زمـزم
دشمنش گفت که او راست همان شأن امامت
تا بـه وصفش چـه بگوینـد دگـر مردم عالم
ما کـم از ذرّه و او بیشتـر از مهـر درخشـان
ما یکـی قطـره ولی وسعت او بیشتـر از یم
غلامرضا سازگار

قلم امشب زمان تعظیم است
سجده آور که وقت تکریم است
غسل روحم به چشمه سار رجب
غسل روحت به آب تسنیم است
از چه ساکت نشسته ای برخیز
بهترین روز بین تقویم است
ساعت شادی دل ما با
شادی اهل بیت تنظیم است
آمد آئینه ی رسول الله
ای قلم باز وقت تقسیم است
نیمی از سیب عشق، پیغمبر
علی اکبر هم آن یکی نیم است
جمع پیغمبر و امام علی
از خدا آمدت سلام، علی
آی پیغمبر امام حسین!
حضرت حیدر امام حسین!
اولین بار بر لب تو رسید
بوسه ی نوبر امام حسین
دست های تو بعد از این دارد
حکم بال و پر امام حسین
ننشستی به جز به رسم ادب
لحظه ای محضر امام حسین
قسم راست به جوانی مان
به علی اکبر امام حسین
ما گداییم و شاهزاده تویی
آن که ما را نجات داده تویی
محسن عرب خالقی

رسم رفاقت را ادا کردن چه خوب است
مزد رسالت را ادا کردن چه خوب است
حق ولایت را ادا کردن چه خوب است
روح اطاعت را ادا کردن چه خوب است
من پیشوای خویشتن را می شناسم
ابنُ الحسینِ وَ الحسن را می شناسم
من پیرو شهزادۀ نسل خلیلم
من پیشمرگ یک سلاله از سلیلم
من شاکر درگاه آن رب جلیلم
که مُلهَم از روح القدس چون جبرئیلم
تا صحبت از شبه پیمبر میشود باز
خود فتح باب وحیِ داور میشود باز
با مرغ دل تا کوی او پر میگشایم
پر در هوای آل کوثر میگشایم
لب را به تبریکات دلبر میگشایم
باب سخن با نام اکبر میگشایم
میگویم از زلف پریشان و پری وار
وز آن لب لعل دُر افشان و علی وار
او را خدا مثل پیمبر آفریده
روح شجاعش را ز حیدر آفریده
اصل نهالش را ز کوثر آفریده
اما کجا مانند اکبر آفریده
گویید بابا را به سیمایش بخندد
حرزی به دست و پای زیبایش ببندد
خُلق عظیمش برتر از پیغمبرانست
خوی کریمش هم تَرازِ دلبرانست
تدبیرهایش راهبُردِ رهبرانست
رفتار و گفتارش ره پیر و جوانست
هم قبله و هم کعبۀ دلهاست اکبر
هم مایۀ گرمی محفلهاست اکبر
در مذهب ما جلوه شاه نجف اوست
آئینه کردار میر لو کشف اوست
سر تا بپا ، پا تا بسر مجد و شرف اوست
شور و نشاط و شادی و شوق و شعف اوست
پس بهجت قلب حسین بن علی را
خواهی ببینی سِیر کن راه ولی را
او را محبین کفوِ عصمت می شناسند
آئینه تام امامت می شناسند
پیغمبران او را قیامت می شناسند
حتی قدیمی ها ز قامت می شناسند
ای کاش در میدان نقاب از رو نگیرد
تا دشمن کوفی رهش هر سو نگیرد
ای وای اگر قدِّ رسایش را ببینند
مانند پیغمبر صدایش را ببینند
هنگام رفتن خنده هایش را ببینند
احوال بابا و دعایش را ببینند
هر کینه ای دارند بر رویش بریزند
تیغی ز سر تا بین ابرویش بریزند
لفظی نمی آید به بالای بلندش
شب ، رنگ می بازد به گیسوی کمندش
دُورش نگه دارد خدا از هر گزندش
از چشم بد محفوظ ماند بند بندش
مِهرش نمیگردد عوض با کل دنیا
او را ببخشاید خدا بر ام لیلا
قرآن که میخواند دل از دلها بریزد
از صوت گرمش سوره ی طاها بریزد
از غمزه هایش سیّدِ بطحا بریزد
وز نام او بند دل ماها بریزد
باید مرام او شود سرلوحه ی ما
تنها نه از اکبر بماند نوحه ی ما
چون قصد میدان میکند بلواست بلوا
هر جا به میدان پا نهد غوغاست غوغا
تیغ از نیامش چون کشد مولاست مولا
رمز عبور او مدد زهراست زهرا
هرگز کسی تاب هجومش را ندارد
کس چشم دیدار قدومش را ندارد
ای کاش خصمش اربا اربایش نسازد
این قوم ،پرپر پیش بابایش نسازد
یک دشت ،پُر از قدّ و بالایش نسازد
دریای خون از جسم رعنایش نسازد
ای کاش اگر شد ارباً اربا پیش دلبر
زینب نیاید بر سر بالین اکبر
محمود ژولیده

خوشا دلی که فقط زیر پای او باشد
میان شادی و غم مبتلای او باشد
خوشا سری که هواخواه خدمتش باشد
شبانه روز فقط در هوای او باشد
خوشا دلی که به فرمان عقل عاشق شد
و خواست لحظه به لحظه برای او باشد
برای او که تمنای عالم بالاست
برای او که جهانی فدای او باشد
دلیل شهرت بی انتهای شش گوشه است
زمین فقط کمی از کربلای او باشد
به ملک سلطنت دل کجاست سلطانی
که خیل شاه و ملک هم گدای او باشد
اسیر لهجه ی گلدسته ها شدن خوب است
به شرط اینکه اذان با صدای او باشد
شبیه رحمت محض است خَلقاً و خُلقاً
که احسن القصصم ماجرای او باشد
چه هیبتی چه جلالی فقط تصور کن
عبای سبز پیمبر عبای او باشد
به اشک شوق نشانده نگاه بابا را
چه گریه ها که پی خنده های او باشد
رسیده بود به گوش همه رجزهایش
نبود هیچ حریفی که تای او باشد...
نخواه روضه بخوانم شب تولد که
ترانه مرثیه ای در عزای او باشد...
عطیه سادات حجتی

آسمان باز پر قمر شده است
شب اندوهمان سحر شده است
به همه سائلان نظر شده است
چونكه اربابمان پدر شده است
آمد از راه قرص ماه حسین
دومین حیدر سپاه حسین
خلق و خویش پیمبرى دیگر
على اكبر نه،حیدرى دیگر
پهلوان دلاورى دیگر
تو بگو شیر لشكرى دیگر
هست پیغمبرى سراپایش
به عمو رفته قدوبالایش
چهره اش ماه آسمان حرم
سایه اش قوت زنان حرم
حنجرش گرمى اذان حرم
چشم بد دور از جوان حرم
مثل عباس سایه ی سرهاست
سرپناه تمام خواهرهاست
آمد از هر نظر على باشد
از همه بیشتر على باشد
بازهم یك نفر على باشد
چقدر این پسر على باشد!
مثل حیدر قویست او عزمش
چند بیتى بگویم از رزمش
بین گرد و غبار مى آید
روى مركب سوار مى آید
پسر ذوالفقار مى آید
حیدر روزگار مى آید
عشق مى ریزد از سر و رویش
ذوالفقار است تیغ ابرویش
پاش تا در ركاب مى افتد
دشت در پیچ و تاب مى افتد
سر ز تن بى حساب مى افتد
به تلاطم عقاب مى افتد
بهت در چشمهاى این دشت است
بسكه در حال رفت و برگشت است
خوب فهمیده رزم فن دارد
هنر جنگ تن به تن دارد
فن از روبرو زدن دارد
این شگرد از عمو حسن دارد
آى لشكر ببین جوان این است
پسر شیر نهروان این است
خشم او تیغ و نیزه و تیر است
هرنگاهش دو قبضه شمشیر است
چقدر رزم او نفسگیر است
نوه ی شیر غالبا شیر است
تیغ مى زد همین كه از چپ و راست
ازحرم بانگ یاعلى برخاست
رزم با این جوان گره خورده
حنجرش با اذان گره خورده
در دهان ها زبان گره خورده
ابرویش آنچنان گره خورده
كه همه یاد حیدر افتادند
یاد آن روز خیبر افتادند
رعد و برق است یا كه طوفان است
كه دقیقا میان میدان است
یا جوان حرم رجز خوان است
روى لب هاى عمه ها جان است
شور و غوغاست در دلش هرچند
دارد ارباب مى زند لبخند
مى رود دشت را به هم بزند
وسط معركه علم بزند
خواست تا حرف مى روم بزند
دید باید كمى قدم بزند
پیش چشم پدر جوان مى رفت
داشت ازجسم شاه جان مى رفت
رفت در نیزه زارها افتاد
بین گرد و غبارها افتاد
زیر پاى سوارها افتاد
وسط نیزه دارها افتاد
پاى نیزه به پیكرش وا شد
به زمین خورد اربااربا شد
علی زمانیان

عاشق آن است که پر می گیرد
فقط از عشق خبر می گیرد
از جگر آتش اگر می گیرد
عشق را مدّ نظر می گیرد
منطق منطقه ی ما عشق است
مذهب مطلقه ی ما عشق است
بی دل آن است که دل داده به تو
کار و بارش فقط افتاده به تو
سجده کرده خود سجاده به تو
می رسد آخر این جاده به تو
راهی جاده ی مجنون شدنیم
بس که آماده ی مجنون شدنیم
ما همه در به در لیلاییم
بیش تر دور و بر لیلاییم
سائل پشت درِ لیلاییم
زیرِ دینِ پسرِ لیلاییم
تو علی اکبر لیلا هستی
نوه ی اول زهرا هستی
کیستی محشر در گهواره؟!
فاتح خیبر در گهواره
یا که پیغمبر در گهواره
خنده ات اکبر در گهواره
همه را یاد نبی می انداخـت
یاد میلاد نبی می انداخت
صابر خراسانی

خدا را جلوه ی دیگر مبارک
یم توحید را گوهر مبارک
سپهر نور را اختر مبارک
علی بر آل پیغمبر مبارک
کند دل دم به دم یاد محمّد
که شد تکرار میلاد محمّد
خرد را رهبری آگاه دادند
جوانان را چراغ راه دادند
سپهر معرفت را ماه دادند
ولایت را ولی الله دادند
ولی الله ولی در بر گرفته
محمّد یا علی در بر گرفته
سپهر عصمت و تقوی قمر زاد
عروس حضرت زهرا پسر زاد
به خَلق و خُلق و خو پیغامبر زاد
که خیر الخلق را خیر البشر زاد
شگفتا باز احمد آفریدند
محمّد را محمّد آفریدند
سراپا نخله ی طور است این طفل
همه نورٌ علی نور است این طفل
تمام شور عاشور است این طفل
بگو قرآن منشور است این طفل
کلام یوسف زهرا گواهی است
که او ممسوس در ذات الهی است
تماشایش ز زهرا می برد دل
تجلاّیش زبابا می برد دل
نه او تنها زلیلا می برد دل
زاهل البیت یکجا می برد دل
حسین بن علی را نور عین است
علی آری علیّ بن الحسین است
دعای نور در مرآت رویش
نوای وحی در خون گلویش
حدیث عشق بابا گفتگویش
نگاه حضرت عبّاس سویش
امامت از جمالش در تجلاّست
نگاهش گه به زینب گه به لیلاست
دو چشمشم چشم حقّ بین پیمبر
دو ابرو ذوالفقار شیر داور
دو بازو بازوی عبّاس و حیدر
دو لعل لب نه، دو یاقوت احمر
از او بیت ولایت گشته گلشن
حسین بن علی چشم تو روشن
سیادت بنده ی او بنده ی او
شهادت زنده ی او زنده ی او
شرف، ایمان، ادب، پاینده ی او
پیام کربلا در خنده ی او
چه گویم هر چه گویم بهتر است این
تعالی الله علیّ اکبر است این
دلش دریای ایمان حسین است
درون پیکرش جان حسین است
جمالش عید قربان حسین است
ببوسیدش که قرآن حسین است
به خاکش دل به پایش جان فشانید
به چشم و ابرویش قرآن بخوانید
سلام الله بر ماه جمالش
صفات الله در خلق و خصالش
جلال الله زهی قدر و جلالش
ولی الله بینای کمالش
رخش نادیده شمع محفل ماست
زیارتنامه اش لوح دل ماست
سلام از مات ای روح معانی
علی اکبر رسول اللهِ ثانی
نبوّت را کتاب آسمانی
ولایت را فروغ جاودانی
علی، زهرا، پیمبر، بر تو نازد
پدر تا صبح محشر بر تو نازد
تو حقّ را از ازل در خویش دیدی
تو در قلب پدر شور آفریدی
تو دل از هر چه جز جانان بریدی
تو بانگ ارجعی را می شنیدی
به پاس حقّ مقاوم ایستادی
به «میثم» نه به عالم درس دادی
غلامرضا سازگار

ز چه رو دل نسپاریم بر این باورها
که دخیل اند به دستان تو پیغمبرها
کیست همچون تو که لب تشنۀ جامش باشند
از همـان روز نـخـستیـن هـمه آب آورها
باز هم کار دل ما به شما افتاده
شکر لله که اسیریم به آقا ترها
دست بالا ببر و باز هم انگور بخواه
تا بگیریم ز دستان شما ساغرها
ازدحام است سر کوی شما، اذن بده
لااقل ما بنشینیم همین آخـرها
هرکسی نام کسی برد و سرش بالا رفت
ما که از لطف تو داریم سری در سرها
ذره تا نام تـو را بــرد به خــورشید رسید
هرکسی دور سرت گشت به توحید رسید
بین چشمان شما نور خدا ریخته اند
پنج تن را به سراپای شما ریخته اند
شک نداریم که پیغمبر ثانی هستی
"خلقا و خُـلقا” اگر طرح تو را ریخته اند
از همان صبح نخستین ز اضافات گلت
طرح ایجاد دل اهل بکا ریخته اند
هرچه زیباست گرفتار سر زلف شماست
نمک روی تو در منظره ها ریخته اند
یک نفر از در این خانه نرفته نومید
گرچه در راه شما خیل گدا ریخته اند
روی پیشانی ما نام شما حک شده است
روی پیشانی تو کرب و بلا ریخته اند
چـقـدر نام دل آرای شمـا شیـریـن است
شب جمعه حرم از بوی تو عطراگین است
قد و بالای شما حال و هوایی دارد
نوه ی فاطمه چه قدّ رسایی دارد
تو اذان گفتی و داوود به شیدایی گفت:
یا رب این کیست عجب زنگ صدایی دارد
میروی زیر قدم های تو دل می ریزد
یک حرم پشت سرت اشک و دعایی دارد
قدری آهسته برو جز تو مگر این بابا
که دگر پیر شده باز عصایی دارد
همه دیدند پس از دوره شدن در میدان
سر آن یال عقابت چه حنایی دارد
قبل از آن که برسد پیش تنت خورد زمین
کوه بر خاک بیفتد چه صدایی دارد
بنویسید عمویی ز حرم زود رسید
آن عمویی که سر دست عبایی دارد
جمع کردند به هر شکل تن اکبر را
چه بـسـازند پــریشـانی آن مادر را
علی اشتری

عطرخدا دوباره در عالم وزیده است
کاسه بیاورید که باران چکیده است
خورشید آسمان شجاعت٬خدای عشق
از روی بام خانه ی آقا دمیده است
امشب خدا دوباره زمین را بهشت کرد
این هم ز برکت قدم نو رسیده است
خورشید بهر بوسه زدن بر قدوم او
از آسمان بسوی مدینه دویده است
واشد گلی که از ازل العشق تا ابد
مانند او مدینه به عمرش ندیده است
سجده بیاورید به شکرانه عاشقان
امشب خدا دوباره علی آفریده است
حال تمام هاشمیان خوب و عالی است
صد حیف جای حضرت صدیقه خالی است
گرچه حسین بود به مادر شبیه تر
اکبر ولی شده به پیمبر شبیه تر
جمع علی و احمد و زهراست این پسر
جاریست مثل رود به کوثر شبیه تر
عباس مرتضای دگر بود تا کنون
اکبر ولی شده ست به حیدر شبیه تر
در بین خاندان علی چون عموی خویش
بازوی او به شیر دلاور شبیه تر
جان حسین آمدو در عشق می شود
بر عمه جان خود دوبرابر شبیه تر
ای غنچه های لب همه وقت شکفتن است
وقت مدینه رفتن و تبریک گفتن است
یوسف کجاست یوسف زهراست این پسر
یونس کجاست مونس دلهاست این پسر
عیسی کجاست تاکه بگیرد نفس از او
موسی کجاست ماه دلاراست این پسر
امشب تمام آینه ها گرم مستی اند
از بسکه با محبت و زیباست این پسر
از یک طرف شبیه ترین به پیمبر است
از یک طرف شبیه به مولاست این پسر
مثل عموی خویش حسن با سخاوت است
از بسکه با کرامت و آقاست این پسر
در اوج گریه ساکت و آرام می شود
آن لحظه ای که خیره به سقاست این پسر
این دو نفر چقدر به مولا کشیده اند
خورشید و ماه را به تماشا کشیده اند
باید برای مقدم او سر بیاورند
صدها هزار باده ی