جوانى جامعه ایران و انرژى جوانان
وارث:قرآن کریم با طرح الگوهایى از جوانان شایسته؛ همانند جوانان اصحاب کهف و برخى از پیامبران جوان الهى و یادآورى برخى از داستانها و نکات اخلاقى و تربیتى، سیماى جوان شایسته و نقش آنان را در جامعه ترسیم مىکند؛ مانند: تأثیر پرهیزکارى و رعایت تقوا، تحصیل علم و دانش، تلاش و کوشش اجتماعى.
ایران اسلامى عزیز یکى از جوانترین کشورهاى جهان است اما یادآورى این نکته بسیار حائز اهمیت است که دوران جوانى ماندگار نیست و امیرالمومنین على(ع) چه زیبا فرمودند که جوانى پلى میان کودکى و پیرى است. ایران اسلامى همیشه جوان نمىماند و اگر نتوانیم طى یکى دو سال آینده از ظرفیت و پتانسیل جوانان بهره ببریم، دیگر فرصت جبران نداریم.
مقام معظم رهبرى(دامت برکاته) بارها خاطرنشان فرمودند که مسؤولان از ظرفیت جوانان و نخبگان بهره بگیرند و از آنان در مسؤولیتهاى مهم و اساسى استفاده کنند.
در سالهاى اخیر کشور جوان ایران با نیروى کار جوان خود سکوى پرش و پیشرفت کشورهاى اروپایى و آمریکایى شده است. باید کمى تأمل کرد که ما براى جوانان چه کرده ایم. آیا مسیر را براى پیشرفت و تعالى آنان مهیا و هموار نمودهایم یا فقط از جوانان به نفع خود و فقط در شرایط خاص مانند زمان انتخابات بهره گرفتهایم.
جوانان ایران اسلامى عزیز شایسته بهترینها هستند و مسؤولان مىبایست در حمایت از جوانان اهتمام بیشترى بورزند و نباید فقط در همایشها و رسانهها از آنان یاد کنند. نگاه مسؤولان به جوانان، مىبایست نگاه واقعگرایانه و آیندهمحور باشد نه نگاه فردى و سلیقهاى.
پیامبر اکرم(ص) چهارده قرن پیش از جوانان در مسؤولیتهاى بهره مىجست آنهم در شرایط حساس و خطیر آن دوران.
انقلاب اسلامى با سه ویژگى وحدت، مردمى بودن و جوانگرایى شکل گرفت و به پیروزى رسید. ایران یک کشور در حال توسعه با جمعیت جوان بالاى 24 میلیون نفر است که با کمى دقت نظر و سلیقه مشارکتى و البته با فراهم کردن زیرساختهاى فکرى و اجتماعى مىتوان از این نیروى عظیم در راستاى نیل به اهداف نظام و توسعه قدرت ایران در عرصههاى علمى، فرهنگى، اجتماعى و سیاسى بهره برد و هم روحیه خودباورى، توانمندى و اقتدار را در بین نسل آینده این سرزمین زنده کرد. باید به چالشها، محدودیتها و توانایىهاى بیش از 24 میلیون جوان ایرانى با نگاه جدىترى نگریسته شود.
* نقش جوانان در جامعه از نگاه قرآن
انسان مؤمن باید از ابتداى فهم و درک خود تا آن لحظه که زندگیاش به پایان مىرسد، نقش مثبتى در جامعه داشته باشد و نیازى نیست که قرآن بر مبناى سنّ افراد، به جداسازى نقش آنها در جامعه بپردازد.
با این وجود، قرآن کریم با طرح الگوهایى از جوانان شایسته؛ همانند جوانان اصحاب کهف و برخى از پیامبران جوان الهى و یادآورى برخى از داستانها و نکات اخلاقى و تربیتى، سیماى جوان شایسته و نقش آنان را در جامعه ترسیم مىکند؛ مانند: تأثیر پرهیزکارى و رعایت تقوا، تحصیل علم و دانش، تلاش و کوشش اجتماعى.
جوانى بهترین و حساسترین دوره عمر هر موجودى بهویژه انسان بهحساب مىآید. در همین دوره است که انسان میتواند سرنوشت خویش را رقم بزند و افق آینده خود را روشن و درخشان و یا آنرا تیره و تار سازد. قالب وجودى یک انسان در دوره جوانى شکل مىگیرد و آینده او هم بر همین اساس رقم مىخورد. در هر عصرى جوانان بیشتر مورد توجهاند و در شکلگیرى موضوعات مختلف در جوامع نقش مؤثرى ایفا مىکنند.
در برخى امور، تفاوتى میان جوان و کهنسال نیست و همه وظیفهاى یکسان دارند اما در مواردى، عنصر جوانى در انجام وظیفه، نقش پررنگترى خواهد داشت.
1. تأثیر پرهیزکارى و رعایت تقواى جوانان بر افراد جامعه
یوسف پیامبر نمونه اعلاى تقوا در سنین جوانى و تأثیر آن در سرنوشت یک ملت است و همچنین تقواى سلبى اصحاب کهف که آنها را به الگو و بلکه آیههایى ماندگار تبدیل نمود.
افزایش روزافزون گناه و انحرافات اخلاقى در جامعه و اثرات منفى آن بر اخلاق و بهداشت روانى، تا حد زیادى به این بر مىگردد که غرایز، هواى نفس و وسوسههاى شیطانى همواره انسان را به طغیان، خیانت، خودخواهى و انواع مفاسد دیگر وامىدارد. طبعاً اگر این غرایز و امیال نفسانى مطلق و آزاد گذاشته شوند و جوانان هیچگونه کنترلى بر آنها نداشته باشند، پیامدهاى بسیار نامطلوبى در بهداشت روانى فرد و جامعه به همراه خواهد داشت. به همین جهت؛ در آموزههاى قرآنى، «تقوا» یک مفهوم محورى، و بهترین رهتوشه انسان در سیر الى الله است و در قرآن، از تقوا به شرط قبولى اعمال، ملاک کرامت و ارزش انسان و نیرویى که بهوسیله آن مىتوان حق را از باطل تشخیص داد، یادشده است.
بنابراین، مجهز شدن جوان به تقوا و پرهیزکارى و حضور او در اجتماع با همین خصیصه، آثار معنوى و اخلاقى شایستهاى در جامعه دارد.
2. تحصیل علم و دانش
اسلام به فراگیرى علم و دانش تأکید بسیار دارد و اصلاح جوامع انسانى از قلمهاى مؤمن شروع مىشود و فساد و تباهى اجتماعات نیز از قلمهاى مسموم و فاسد مایه مىگیرد. بىجهت نیست که قرآن به قلم و آنچه با قلم مىنویسند، سوگند یاد مىکند. قلمى که مىتوان بهواسطه آن علم را منتشر و در سینه تاریخ ماندگار کرد.
قرآن تحصیل علم و دانش را پایه و مقدمه تربیت و تزکیه و تعلیم را یکى از اهداف پیامبران برمىشمارد و هیچوقت عالمان و دانشمندان را با جاهلان مساوى نمىداند: «آیا کسانىکه مىدانند با کسانىکه نمىدانند برابرند؟»
خداوند از اعطاى علم وحکمت به نوجوانى همچون داود نبى و نیز به جوانى همچون طالوت سخن گفته و میدان تأثیر آنرا بیان نموده است.
با توجه به اینکه جوانان استعداد و توانایى بیشترى در آموختن دارند، باید با توجه به مبانى دینى، به تحصیل علم بپردازند و نقش خود را در عقبماندگى و رشد نیافتگى مسلمانان که ریشه در ظلم حاکمان ظالم و فاسد و توطئه دشمنان اسلام دارد، ایفا نمایند و تأثیرگذار باشند.
3. عدالتطلبى و حمایت از مظلومان
از آنجا که جوان هنوز در نابرابرىهاى محیط غرق نشده و به آن خو نگرفته و آلوده نشده است، صفت عدالتطلبى و حمایت از مظلومان در او بیشتر تجلّى دارد. قرآن کریم به نمونههایى در اینباره اشاره مىکند؛ ازجمله این جوانان عدالتطلب و حامى مظلوم، حضرت موسى(ع) است. در سوره قصص آمده است که حضرت موسى(ع) جوانى عدالتطلب و حامى مظلومان بود. به همین جهت در سرزمین مصر به حمایت از شخص مظلومى برخاست و در مدین نیز جوانمردانه به کمک دختران حضرت شعیب رفت و براى گوسفندان آنها از چاه آب کشید.
4. تلاش و کوشش اجتماعى
دوره جوانى؛ زمان تلاش، کوشش، تحرک و نشاط است. قرآن کریم حضرت موسى(ع) را سمبل و الگوى یک جوان فعال، تلاشگر و پرتحرک معرفى مىکند که بدون سرمایه و ثروت، تن به کار دشوارى داده و سالها براى حضرت شعیب(ع) کار کرد و بعد از انتخاب همسر و تشکیل خانواده، با ثروت کافى به شهر خود (مصر) بازگشت. یک جوان باید با اراده و پشتکارى قوى و عزمى راسخ بکوشد و از کار و تلاش نهراسد و از بحرانها و فراز و فرودهاى زندگى به سلامت عبور کند.
5. حقپذیرى
جوانان زودتر به حقایق دل مىبندند و در عمل نیز بىباک و جسورند و اگر چیزى را حق ببینند، در تثبیت آن مقاومت مىکنند. قرآن کریم، ایمانآورندگان به موسى را «و ما آمن معه الا ذریه من قومه» معرفى مىکند و برخى از جوانان اصحاب کهف را چنین مىداند و مىفرماید: «ما داستان آنان را به حق براى تو بازگو مىکنیم، آنها جوانانى بودند که به پروردگارشان ایمان آوردند و ما بر هدایتشان افزودیم.»
و در جایى دیگر داستان جوانى (حضرت اسماعیل) را که حاضر شد در راه حق حتى جان خود را فدا کند یادآور میشود و مىفرماید: «هنگامى که [حضرت ابراهیم] با او (حضرت اسماعیل) به مقام سعى رسید، گفت: پسرم! من در خواب دیدم که تو را قربانى مىکنم، نظر تو چیست؟! گفت: هرچه دستور دارى اجرا کن؛ به خواست خدا مرا از صابرانخواهى یافت.»
از آیات یادشده برمىآید که یک جوان مؤمن و شایسته باید در مقابل حقایق اجتماعى و دینى سر تعظیم و تسلیم فرود آورد و با حقپذیرى ایفاى نقش در جامعه نماید.
6. خوشاخلاقى و تواضع در برابر مردم
حضرت لقمان به فرزند جوانش سفارشهاى فراوانى دارد که در قرآن بدان اشاره شده است: «[پسرم] با بىاعتنایى از مردم روى مگردان و مغرورانه بر زمین راه مرو که خداوند هیچ متکبر مغرورى را دوست ندارد.»
لقمان حکیم در این آیه از دو صفت بسیار زشت ناپسند که مایه از هم پاشیدن روابط صمیمانه اجتماعى است، اشاره مىکند: یکى تکبّر و بىاعتنایى و دیگر غرور و خودپسندى است که هر دو در این جهت مشترکاند که انسان را در عالمى از توهم و پندار و خودبرتربینى فرو مىبرند و رابطه او را از دیگران قطع مىکنند.
در سوره احقاف آیات 18- 15 نیز به اخلاق نسل موفق در خصوص برقرارى ارتباط صحیح با نسل قبل و بعد و البته ضد آن در نسل جوان ناموفق اشاره مىکند.
7. امر به معروف و نهى از منکر
یک جوان شایسته باید مردم را از منکرات و زشتىها نهى و بهخوبىها دعوت کند و در برابر سختىها و مشکلات صبور باشد؛ حضرت لقمان این نقشآفرینى را به فرزند جوانش سفارش مىکند: «پسرم نماز را بهپا دار و امر به معروف و نهى از منکر کن و در برابر مصایبى که به تو مىرسد شکیبا باش که این از کارهاى مهم است.»
رفتار حضرت موسى در دفاع از حق دختران شعیب که بهدلیل حریم نگاه داشتن از نامحرمان مورد اجحاف واقع شدند و نیز رعایت امانت نسبت به آن دختران، الگوى عملى برخورد با منکر و عمل به معروف را تداعى مىکند.
* جوانان و امروز جامعه ایران اسلامى
در هر حرکتى که از استعدادهاى فکرى و نهفتهى قشر جوان بهصورت اصولى و صحیح بهرهبردارى شده است، دستاوردهاى بسیار مهم و ارزشمندى هم بهدست آمده است؛ و درست زمانى که هدایت و رهبرى گروههاى جوان به دست افراد قدرتطلب سپرده شده، صحنههاى بسیار تاسفبارى بهوقوع پیوسته است.
متاسفانه امروز آنچنان که باید به نسل جوان و نوجوان کشور اعتماد کمى میشود و غالباً حتى نخبگان و فرهیختگان این قشر هم که سِمتهاى مشورتى سازمانها و ارگانهاى دولتى منصوب مىشوند، قادر به اجرایى کردن ایدهها و طرحهاى خود نیستند!
مدیران ما باید ظرفیتهاى عظیم این قشر را باور داشته باشند و همچون بزرگان این انقلاب، راه را براى ورود جوانان به عرصههاى مختلف اجتماعى هموار سازند.
از ابتداى پیروزى انقلاب اسلامى هم که ملت شاهد حضور پرشور و مؤثر قشر جوان در کنار امام(ره) بود، ایشان هم با فرصتهایى که دوران دفاع مقدس به جوانان دادند زمینهساز شکوفایى استعداد و رشد توانایىهاى این قشر شدند.
در حال حاضر هم بحمدالله مقام معظم رهبرى بهعنوان رهبرى آگاه، همواره توجه زیادى به قشر جوان داشتند و دارند. بسیارى از دیدارهاى سالیانهى رهبر عزیزمان که برنامهریزى مىشوند، مختص حضور ایشان در بین جوانان فعال در عرصههاى گوناگون علمى، سیاسى، فرهنگى، ورزشى و... مىباشد و معظم له در سخنرانىهاى خودشان که رهنمودها و بیانات روشنگرانه جهت پیشبرد اهداف این نظام مقدس محسوب مىشوند، بارها و بارها به لزوم حمایت از بنیادهاى جوانان مانند بنیاد نخبگان بهعنوان یک بنیاد ملى و راهبردى تأکید داشتند.
22 مهرماه سال 94 بود که ایشان در دیدار جمعى از دانشجوها و استعدادهاى برتر علمى کشور، بیان کردند: «آینده کشور به برکت اهداف، شعارها و حرکت انقلابى جامعه و حضور انبوه نخبگان جوان و حرکت عظیم و پرشتاب علمى و فناورى که آغاز شده است، آیندهاى روشن و همراه با پیشرفت و اقتدار و نفوذ روزافزون معنوى در منطقه و جهان خواهد بود و کسانىکه در این شرایط بهدنبال دلسردکردن نسل جوان از حال و آینده هستند، مرتکب خیانت به کشور و ناموس ملى مىشوند.»
امروز لازم است مدیران اجرایى ما با بهرهگیرى از این رهنمودها و همینطور موفقیت کارى خود و جامعه به قشر جوان و مسائل مربوط به آن ارزش واقعى بخشند و در مسیر شکوفایى استعدادها و بروز ظرفیتهایشان کمکى کارساز باشند.
* جایگاه جوانان در نظام توسعه کشور
یقیناً جوانان در هر کشور بهعنوان نیروى انسانى سرمایههاى اصلى و مایه قدرت و توان آن کشور محسوب مىگردند. کشورى در مسیر پیشرفت و توسعه موفق مىشود که به بهترین شکل از نیرو و پتانسیل جوانان خویش در عرصههاى مختلف استفاده نماید. اگر به شکل مناسب و با برنامهریزى دقیق از توان این نیروى عظیم استفاده شود، یک فرصت بىنظیر را براى پیشرفت و توسعه همهجانبه و ارتقا امنیت ملى کشور به ارمغان خواهد آورد. در مقابل اگر نیروى جوان به حال خود رها شود و به نیازهاى منطقى آنان توجهى نشود و براى استفاده از نیروى آنان برنامهریزى لازم انجام نگیرد، پیشرفت و رشد کشور دچار وقفه و مشکل خواهد شد و امنیت ملى کشور به خطر خواهد افتاد.
ایران اسلامى بهعنوان کشورى داراى جوانانى نخبه و دینمدار، بهترین و مناسبترین شرایط و موقعیت را براى رشد و بالندگى در تمامى عرصههاى علمى، اقتصادى و بینالمللى دارد و این توقع که ایران 1404 به تعبیر مقام معظم رهبرى ، با تکیه بر عزم، اراده و توان و دانش علمى جوانان مستعد به کشورى قدرتمند و توسعهیافته در تمامى ابعاد تبدیل شود، دور از دسترس نیست. جوانان، در توسعه و پیشرفت کشور نقش اساسى و مهمى دارند. باید به پنج چالش اصلى شامل؛ تأمین مالى، همگرایى گروهى، آموزشهاى کاربردى، ارتباطات و اطلاعات و امید و اعتماد جهت توفیق جمعیت جوان کشور توجه شود.
جوانان ایران، ثروتهاى واقعى این کشور هستند اما بهدلیل ساختارهاى نامناسب، فرصت رشد و پیشرفت براى آنها فراهم نمىشود و برخى از آنها با خروج از ایران در کشورهاى دیگر به مدیران برجسته تبدیل شده و جایگاههاى قابل توجهى را بهدست مىآورند، بنابراین سرمایه گذارى بر روى جوانان و ایجاد بسترهاى لازم براى پذیرش مسؤولیت بهوسیله آنها یک ضرورت اجتماعى و اقتصادى بهشمار مىرود. پویندگى و بالندگى دو ویژگى مهم قشر جوان است. جوانان بهترین و مناسبترین نقش و موقعیت را براى رشد و بالندگى کشور در تمام عرصههاى مختلف ازجمله علمى، اقتصادى و حتى بینالمللى دارند. جوانان پتانسیل قوىاى براى توسعه میباشند.
باید همانند هشت سال دفاع مقدس، بار دیگر به جوانان اعتماد کنیم. جوانان این کشور در بحرانىترین مواقع تاریخ ایران با حضور خود در صحنه به نجات این کشور اقدام نمودند و نمونههاى فراوانى از جانفشانىهاى آنان براى کشور وجود دارد که بارزترین آن هشت سال دفاع مقدس هست که در آن جوانان این کشور با شهامت و شجاعت خود توانستند کشور را از بحران خطرناک حملهى دشمن، سرافرازانه بیرون بیاورند. مقام معظم رهبرى با اشاره به توانایىهاى جوانان ایرانى فرمودند: «به لطف خداوند امروز جوانان در میدانهاى سیاسى، اقتصادى، علمى و فناورى حضورى پرنشاط، تأثیرگذار و همراه با بصیرت دارند.»
* مشارکت اجتماعى جوانان در حوزههاى مختلف
مشارکت اجتماعى از آندست مواردى است که بهعنوان یکى از شاخصهاى پویایى جامعه تلقى مىشود بهطورى که بالا رفتن مشارکت مىتواند مسؤولیتپذیرى افراد یک جامعه را نشان دهد و در مقابل، قدرت مطالبهگرى مردم از مسؤولان را بالا ببرد تا در فرآیندى همافزا، مسیر رشد آنجامعه فراهم شود. در واقع مشارکت جوانان بهمعناى حساس شدن آنها به امورى است که منافع عمومى و ملى یک کشور را دنبال دارد. نسل جوان با استفاده از ابزارهاى خدادادى خود نظیر؛ خلاقیت و نیروى مضاعف مىتواند موتور محرک مشارکت اجتماعى باشد. در صورت ورود این قشر از جامعه به عرصههاى مختلف اجتماعى مىتوان شاهد بهبود شرایط کشور در شاخصهاى فرهنگى، اقتصادى و سیاسى بود.
جوانان این سرزمین در هر دوره از زمان بنا به نیاز تاریخ، مشارکت اجتماعى خود را به رخ جهانیان کشیدهاند. مشارکت اجتماعى که امروزه به یکى از مهمترین ابزارهاى توسعه ملى در کشورهاى جهان سوم بدل شده است. لازمه رسیدن به این سطح از مشارکت که نهایتاً توسعه ملى را به همراه داشته باشد، نیازمند زیرساختهاى فکرى است که دخالت دادن در فرآیند تصمیمگیرى از اولین زیرساختهاى فکرى مورد نیاز است به این معنى که مدیران برخود واجب بدانند که در تصمیمگیرىهاى خود به مردم و بهخصوص جوانان فرصت مشارکت در تنظیم اهداف و راهبردهاى مناسب براى بهبود مداوم بدهند.
باید سراسر کشور بدل به کارگاه بزرگ کار و تلاش و خدمت به مردم شود. جوانان ایران با تکیه بر نیروى انسانى غنى و با استعداد و مدیران دلسوز و کارآمد، در بسیارى از عرصهها به خوداتکایى رسیدهاند. جوانان بهعنوان موتور این حرکت عظیم در کنار تجربه و کارآزمودگى مدیران، زمینهساز افتخارات روزافزون براى کشور هستند. زمانى که جوان مشارکت بیشترى در اداره و انجام امور کشور داشته باشد، حس تعلق ملى در آنها افزایش مىیابد و باعث مىشود تا اهداف خود را با اهداف ملى همسو و هماهنگ کنند.
* ایفاى نقش هرچه مطلوبتر جوانان در توسعه همهجانبه کشور
هر کشورى منابع و امکاناتى براى حرکت کردن در مسیر توسعه دارد که معمولا این منابع شامل زمین، نیروى انسانى و سرمایه مىباشند. مدیریت هم حلقه اتصال این موارد به همدیگر بوده و تلاش دارد تا با بهکارگیرى و استفاده صحیح و بهموقع از این منابع، موجبات کارایى و اثربخشى هرچه بیشتر را فراهم آورد. بر خلاف سرمایه، نیروى انسانى منبعى است که تمام ناشدنى است و با ابزارى مانند آموزش مىتوان آنان را در هر مسیرى که مطلوب است قرار داد. نیروى انسانى در شرایطى مىتواند مولد تولید باشد که اولاً آموزشدیده باشد و ثانیاً توانایى بهکارگیرى این آموزشها در مسیر رشد و توسعه را داشته باشد.
مىتوان با بهکارگیرى نسل جوان و استفاده از توانایىهاى آنان و همچنین اعمال آموزشهاى فنى و کاربردى، از این نیروى فعال، جایگزینى برازنده براى استفاده از منابع طبیعى ساخت و بدینسان نقش وابستگى به منابع طبیعى را کمرنگ نمود. جوانان فرصتهاى پنهان جامعه ما هستند که کشف آنان موجب توسعه و پیشرفت کشور خواهد شد. تلاش براى تأمین و تضمین برخى نیازها و خواستههاى معقول و بهحق جوانان، وظیفه دستگاهها و نهادهاى مسؤول است. در اینراستا باید به ضرورت برنامهریزى کلان و مؤثر براى پاسخگویى به این نیازها و بسترسازى رشد و بالندگى استعدادهاى بالقوه این قشر توجه شود.
نسل جوان، مهمترین سرمایه نیروى انسانى جامعه را تشکیل داده و در همه جنبههاى زندگى اجتماعى حضور مؤثر و اساسى دارند. نقش سازندگى این نیرو در تغییر و تکامل زیرساختهاى مادى و معنوى جامعه از اهمیت خاصى برخوردار است. سرمایه اجتماعى نقش مهمى در توسعه اجتماعى، فرهنگى، سیاسى و اقتصادى جوامع بشرى بهخصوص در بین جامعه جوان کشورمان دارد، وقتى سرمایه اجتماعى در بین جوانان نهادینه و گسترش یابد، سبب مى شود که جوانان تلاش گستردهاى براى توسعه همهجانبه کشور از خود بروز دهند. سرمایه اجتماعى یکى از عوامل مؤثر بر مشارکت اجتماعى جوانان است.
افزایش سرمایه اجتماعى و ابعاد آن؛ اعتماد اجتماعى و پیوند اجتماعى، افزایش میزان مشارکت اجتماعى جوانان را بهدنبال دارد. جوانان با حضور در جامعه دچار انواع کنشهاى فردى و گروهى بهمنظور دخالت در تعیین سرنوشت خود، خانواده و جامعه خواهند شد. فعالیت اجتماعى، جوانان را براى اداره زندگى خود توانمند مىسازد و در آنان نسبت به دستاوردهاى توسعه، احساس مالکیت ایجاد خواهد نمود. اجتماعى شدن و ایجاد حس مشارکت در جوانان تنها یک رهیافت براى رسیدن به توسعه پایدار نیست بلکه خود هدف توسعه پایدار است، زیرا جوانان به دستاورد و توسعهاى که خود در آن مشارکت داشتهاند متعهد و پایبند خواهند بود.
جوانان جویاى مشارکتاند، جوانان باید احساس کنند که جامعه و بالاخص مسؤولین به آراء و تصمیمات آنان ارزش مىدهند و براى آنان پاداش و منزلت قایل مىباشند؛ این امر به نوبه خود اعتماد جوانان به نظام اجتماعى را فراهم میکند که نتیجه آن مشارکت اجتماعى جوانان در عرصههاى گوناگون خواهد بود و نادیده گرفتن این نسل در فعالیتها، تحولات و تعاملات کشورى به معنى نادیده گرفتن واقعیتها عینى جامعه بوده و بهنحوى چشمپوشى از آنچه که عملاً وجود دارد، محسوب مىگردد. تلاش در جهت افزایش اعتماد، مشارکت مدنى و مشارکت اجتماعى جوانان، باعث بهبود روابط اجتماعى و اعتماد بین آنان با بدنه اجتماعى و ساختار قدرت شده و این وضعیت کمک مىکند تا کشور از حداکثر نیروى انسانى و مادى در جهت توسعه استفاده نماید.
مقام معظم رهبرى در اینباره فرمودند: «جوانها باید به علم بپردازند. بارها من گفتهام، باز هم تکرار مىکنم؛ اقتدار حقیقى یک ملت در گرو علم است. علم است که بقیه منابع و مایههاى اقتدار را به کشور ارزانى مىدارد. از علم غفلت نکنید؛ چه دانشآموزتان، چه دانشجوتان؛ در هر رتبهاى که هستید. مسأله علم، مسأله تحقیق، مسأله مهمى است در کنار انگیزه دینى. دین خیلى باارزش است. با اقتدار، با عزم کافى، با تهذیب نفس، با خودسازى - هم خودسازى علمى و هم خودسازى اخلاقى - پیش بروید. انشاءالله روزى را خواهد دید که کشورتان به برکت مجاهدتهاى شما در اوج افتخار و در قلهى اقتدار باشد.»
* برخى مشکلات و موانع و بایستهها
با نگاه کوتاهى بر وضع کنونى نخبگان جوان کشور مىتوان بهخوبى فهمید که جایگاه بخشیده شده به آنان هیچگاه مناسبشان نبوده و بسترسازى خاصى جهت استفاده از ظرفیت آنان و حمایت از برنامههایشان صورت نگرفته است.
پدیدهاى به نام «فرار مغزها» در جامعهى ما مشاهده مىشود که متاسفانه منشأ اصلى بهوجودآمدن آن عدم ارزش بخشى مسؤولان به تلاشهاى علمى و پیشرفتهاى فرهنگى جوانان نخبهى این سرزمین است؛ این در حالى است که مطمئناً جامعهى ما براى تعالى و حصول یک تحول بنیادین در نظامهاى اجتماعى و نهادهاى فرهنگى خود، به این سرمایههاى ارزشمند نیاز مبرم دارد و لازم است جهت رفع این مشکل چارهاندیشى کند!
امروزه نظام آموزش و پرورش ما باید بیشتر از آموزش به مقولهى پرورش و اهمیت آن توجه کند؛ ما در سند تحول بنیادین آموزش و پرورش و در مباحث ابتدایى آن که مختص ساحتهاى تعلیم و تربیت مىباشد، تربیت نوجوانان در ساحتهاى مختلف حیات طیبه و دورى از تربیت تکبعدى را ارزش و اصل مهمى برشمردهایم.
بر این اساس لازم است جهت تحقق این مهم با گسترش تشکیلات دانشآموزى و دانشجویى با هدف جوانباورى و جوانمحورى در جهت تربیت مدیران جوان متعهد و کارآمد، براى نسل آیندهى مدیریتى کشور گامى مهم برداریم.
کمبود امید و اعتماد به نفس یکى از مهمترین چالشهاى جوانان براى ایجاد و حفظ کسب و کارهاست. براى ایجاد امید و اعتماد در جوانان باید در نظامهاى مختلف کشور ازجمله نظام خانواده، نظام آموزشى، نظام اقتصادى، اصلاحات اساسى صورت بگیرد و ضمن ارتقاى توانمندىهاى حرفهاى در جوانان باید موانع موجود بر سر راه تولید و صادرات را برطرف کرد. امید و اعتماد نیازمند شناسایى الگوهاى موفق در کشور و معرفى آنها به جوانان است و البته براى حفظ الگوهاى موفق نیز باید سیات اقتصادى کشور حمایت از تولید با کیفیت و صادراتمحور باشد.
باید با درک شرایط و نیازهاى جوانان، اقدام به ایجاد زیرساختهاى لازم براى تزریق نشاط اجتماعى در بین جوانان از طریق؛ توسعه پارکها و بوستانهاى محلى، فرهنگسراها، کتابخانهها و دیگر مراکز فرهنگى کرد. بایسته است در امر افزایش سطح امید و رفاه جوانان تلاش کنیم. صیانت از جوانان در مقابل توطئهها و هجمههاى مختلف فرهنگى و اعتقادى دشمنان، جلوگیرى از به انحراف کشیده شدن نسل طلایى کشور و نیز برنامهریزى براى رشد و بالندگى استعدادها و توانمندىهاى این قشر فعال جامعه از مهمترین وظایف مسؤولان کشور است.
باید زمینهاى فراهم شود تا بهطور جدى به مسایل جوانان پرداخته شود. مىتوان این مسایل را در هشت بخش عمده که شامل؛ تحصیل، فراغت، هویت، اشتغال، ازدواج، آسیبهاى اجتماعى، سلامت و مشارکت مىباشند، دستهبندى نمود که در پرداختن به هر کدام از این مسایل باید نگرش سیستمى داشت. جوانان با تحصیلات عالیه میتوانند بهعنوان موتور محرک توسعه کشور ایفاى نقش کنند، وجود این تعداد از جوانان با تحصیلات عالى آرزوى بسیارى از کشورهاى در حال توسعه مىباشد.
حل مشکلات مربوط به جوانان نیازمند همکارى تمامى دستگاههاست. مسایل و مشکلات جوانان چندوجهى است که باید با مراقبت و هدفگذارى مطلوب علاوه بر جلوگیرى از آسیبهاى اجتماعى و فراهم کردن اوقات فراغت مناسب، بتوانیم مشکل اشتغال و ازدواج آنها را برطرف کنیم و انجام اینکار هم از عهده یک نهاد خارج است و همکارى و مساعدت همه دستگاهها را مىطلبد.