حجت الاسلام کرمی: حضرت محمد(ص) لطیف ترین موجود هستی است/ کربلایی حنیف طاهری: من مردِ روزِ رزم و تو بانوی اشکِ شب

کد خبر: 6926
روضه خانگی شب بیست و ششم ربیع الاول با سخنرانی حجت الاسلام کرمی و مداحی مداح اهل بیت کربلایی حنیف طاهری، برگزار شد.

مهدی کاشانی خبرنگار وارث: روضه خانگی شب بیست و ششم ربیع الاول با سخنرانی حجت الاسلام کرمی و مداحی مداح اهل بیت کربلایی حنیف طاهری، برگزار شد.

بنابراین گزارش، جلسه هفتگی با سخنرانی حجت الاسلام کرمی و مداحی مداح اهل بیت کربلایی حنیف طاهری، برگزار شد. در این مراسم حجت الاسلام کرمی به سخنرانی در رابطه با سیره پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) پرداختند که در ادامه به ذکر بخشی از آن می پردازیم:

یکی از شئون طبیعی انسان، در نشئه طبیعت، عبارت از تقلید است. تقلید در سرشت انسان به طور ناخودآگاه و به صورت اتوماتیک وار نهادینه شده. لاجرم و ناگزیر انسان در راه سلوکش مقلِّد است. این تقلید هم در همه شئون یک عمر قهری است و گریزی از این مسئله نیست. چه در شئون فیزیکی ما و امور خُلقی ما مسئله تقلید بر همه نظام رفتاری ما محکّم است و چه در مسائل خَلقی و در روحیات ما. حرف زدن ما تقلیدی است یعنی ما وقتی که وارد مرحله ای شدیم که شروع کردیم به تکلّم، واژگان و الفاظی را که در مراوداتمان به کار بردیم، اینها تقلیدی بوده است. در تمام موارد اینگونه است غذا خوردن ما، راه رفتن ما و موارد دیگر تقلیدی است.

یکی از مسائلی هم که امروز خیلی بحث آن داغ است، مسئله تبلیغ است. تبلیغ از لحاظ ریشه ای ارتباط تنگاتنگی با همین تقلید دارد. یعنی اگر به طور مثال یک شرکت تولید کننده حامی یک بازیگر، ورزشکار و... است و به آن وسیله محصول خودش را تبلیغ می کند، یکی از دلایل آن این است که در صورت موفقیت او به گونه ای تبلیغ و به دنبال آن تقلیدی می شود برای محصولش چرا که یکی از دلایل تقلید، حب است و اگر آن شخص عزیز گردد، طرفدارانش هم از وی تقلید می کنند. تمام اینها دلیلش محبوبیت است. ریشه تقلید، حب است.

این مسئله تقلید، مهم ترین بخش زندگی ما است. حال این بحث تقلید، گونه های مختلف دارد. تقلید مذموم و تقلید ممدوح. تقلید مذموم آن است که هیچ مبنای منطقی وعقلایی ندارد و الان در همه دنیا مرسوم است مثل مارک های امروزی که البته در ایران فقط مارک هایش می آید اما در همان خارج، اینها یک مکتب فکری است.

وقتی ما فهمیدیم که ناگزیر از یک شأن مهم و اجتماعی به نام تقلید هستیم، باید بگردیم و یک نمونه و الگویی را به عنوان قلّه انتخاب کنیم در دامنه حرکت کنیم، که عصمت در قله احساس می شود که من وقتی دارم به سمت قله می روم، احساس رسیدن به کمال را در خودم وجدان کنم.

ذات اقدس احدیّت وقتی انسان را آفرید در شئون اجتماعی، در مسائل روحانی قلّه ای را به عنوان الگو برایش معیّن کرد و این الگو را در قرآن معرفی کرد: " لقدکان لکم فی رسول الله اسوة حسنة لمن کان یرجو الله والیوم الآخر" بهترین الگو برای هر زمان و هر شرایط و اقتضائی، در هر شأنی از شئون زندگی بشر وقتی این فرد را نسبت به ماسوای خودش می سنجی، متمدّن ترین و مترقّی ترین الگوییست که قابل اقتدا است.

شبهه ای را از گذشته مطرح می کردند که یک آقایی در یک محیط بسته ای مثل حجاز، مبعوث به رسالت شده، منشاء اثر بوده، تحول اساسی ایجاد کرده، نوامیس و هنجارهای اخلاقی و نظام های ارزشی را در هم کوبیده و طرحی نو درانداخته است، آن لجن زار بدبو را به گلستانی زیبا با گلهای مطهّر تبدیل کرده است. ما دلیلی نداریم که آن نمونه ای که در آن شرایط جواب داد را بیاوریم به عنوان یک الگو برای سرزمینی که کاملا با شرایط حجاز متغایر است، این را به عنوان الگو معرفی کنیم و این جواب دهد.

پیامبر(ص) خوب بود برای روزگار خودش، برای عرب جاهلیت اما برای ما و شرایط ما مناسب نیست. این شبهه را به کرّات مطرح می کردند. ما دو جنبه داریم که اصطلاحاً یکی را می گوییم سیره و یکی سنت.

ما یک سری شئون متغیّر داریم. شما الان نمی توانید بگویید که پیامبر (ص)با شانه های چوبی سرش را شانه می کرده و ما اگر بخواهیم تاسّی کنیم باید از این شانه ها بگیریم و استفاده کنیم. یا به طور مثال از جنبه رفت و آمد ایشان با شتر و استفاده از کاسه های سفالی برای خوردن آب، استفاده می کرده است، ما هم باید به اینگونه باشم قطعا وقتی ما می گوییم سیره رسول خدا مراد اینها نیست.

چیزی که ما به آن سیره می گوییم یعنی آن دسته از شئون و اقتضائات بشر که تاریخ انقضا ندارد. فرا زمانی و فرا مکانی است. آن ارزش های لا یتغیّر و لا یتبدّلی که همیشه در همه شئون زندگی بشر ارزشند و تاریخ مصرف ندارند. امانت، همه جا در همه کشور ها ممدوح است. هیچ جای دنیا نیست که بگویند صداقت امری مذموم است. مراد، این مسائل است. این مسائل اکنون نهادینه شده است اما آن زمانی که ایشان به رسالت مبعوث شدند، هرگز اینگونه نبود.

در سوره حجرات بخوانید که ببینید پیامبر(ص) چه محیطی را تبدیل به چه محیطی کرد. به همان اندازه که انسان ظرافت دارد، لطافت طبع دارد، به همان اندازه که باریک بین و اهل دقت است، به همان اندازه امور خلاف هنجار نیز اذیّتش می کند. و الطف افراد بشر، پیغمبر(ص) است. می آمدند در مقابل لطیف ترین موجود هستی، پیامبر را به اسم صدا می کردند، مقابل ایشان پاهایشان را دراز می کردند و به ایشان می گفتند ناخن پایشان را بگیرد. پیامبر(ص) با همان لطافت ناخن پای آنها را هم می گرفت.

انسانهای بی تربیت و وحشی بودند. که پیامبر(ص) میان اینها مبعوث به رسالت شد. اینها شوخی نیست که بعد از 23 سال چه شدند. سیره نویسان نوشته اند پیامبر(ص) هیچ گاه آب دهان به زمین نینداخت، هیچ گاه پایشان را در مقابل کسی دراز نکرد با این که سلطنت داشت. خیره به صورت کسی نگاه نکرد.

انس می گوید پیامبر(ص) در زمان اوج قدرتشان، در آن زمانی که تمام افراد جامعه طالب جان دادن برای ایشان بودند، یک دربان نداشتند، خودشان در را باز میکردند، ماده گوسفندی داشتند که از راه شیرش امرار معاش می کردند، خودشان با دست مبارک شیر این گوسفند را می دوشیدند، خود حضرت خیاطی می کردند، کفش پینه می زدند، بر زمین غذا می خوردند، خسته که می شدند کفششان را زیر سر می گذاشتند و می خوابیدند، یک دوست پولدار نداشت. رفقایشان و هم نشین سفره شان ساده ترین افراد جامعه بودند، همه از موالی بودند. این سیره ایشان بود باید اینها را مد نظر قرار دهیم، الگو قرار دهیم.

در ادامه این مراسم، مداح اهل بیت، کربلایی حنیف طاهری به مرثیه سرایی پرداختند که به بیان آن می پردازیم:

مائیم، ما، دو آینۀ روبروی هم

تاباندهاند صورت ما را به سوی هم


تا خیره میشویم به هم با نگاهمان

وا میکنیم پنجرهها را به روی هم


من مردِ روزِ رزم و تو بانوی اشکِ شب

نوشیدهایم سر خدا از سبوی هم


سر خم نمیکنیم مگر پیش پای عشق

عالم نمیدهیم به یک تار موی هم


قرآن، نزول قدر تو؛ ایمان، قبول من

«یا ایها الذینِ» هم و «امنوا» ی هم


دریا ندیده است، نمیفهمد این کویر،

ما غرق میشویم چرا در وضوی هم؟


قهر است شهر با من و تو، مثل نی ببین

پیچیده بغض غربتمان در گلوی هم


آنها به فکر هیزم خشکند پشت در

ما خیره در نگاه تر و چاره جوی هم


نه دستِ بستهام و نه بازوی خستهات

طاقت نداشتند بیایند سوی هم


پروانهها خوشند، اگر چه در آتشند

پر میکشند در دلشان آرزوی هم


یک روز ما دوباره شبیه دو آینه

میایستیم رو به خدا روبروی هم

کلیک کنید

/س113