برداشت های اخلاقی از سیره و سخن حضرت امام حسن(ع)
وارث: درباره با خصوصیات اخلاقی و سیره امام حسن مجتبی(ع)، احادیث و روایات بسیاری آمده است. دستگیری از ضعفا، سخاوت، زهد، فواید رفتن به مسجد و عظمت قرآن از جمله این موارد است. برای آشنایی بیشتر، به برخی از این خصوصیات اشاره می شود:
1. فریادرس محرومان
امام حسن(ع) نه تنها از نظر علم، تقوا، زهد و عبادت، مقامی برگزیده و ممتاز داشت، بلکه از نظر بذل و بخشش و دستگیری از بیچارگان و درماندگان نیز در زمان خود زبان زد خاص و عام بود. وجود گرامی آن حضرت آرامش بخش دل های دردمند و پناهگاه مستمندان و تهی دستان و نقطه امید درماندگان بود. هیچ فقیری از در خانه آن حضرت دست خالی برنمی گشت. هیچ آزرده دلی شرح پریشانی خود را نزد آن بزرگوار بازگو نمی کرد، جز آنکه مرهمی بر دل آزرده او می نهاد. گاه پیش از آنکه مستمندی اظهار نیاز کند و عرق شرم بریزد، نیاز او را برطرف می کرد و اجازه نمی داد رنج و ذلت درخواست کردن را بر خود هموار سازد.
2. سخاوت و بخشش
امام حسن(ع) در تمامی صفات نیک بی مانند بود. تاریخ نویسان نوشته اند که حضرت در طول عمر شریف و پر برکت خود، سه بار مال و اثاث زندگی اش را تقسیم فرمود، به گونه ای که یک جفت کفش برای خود برمی داشت و یک جفت به مستمندان می داد.
3. شکوه و وقار
حضرت رسول(ص) فرمود: «به حسن، شکوه و جذبه و وقار و به حسین، بخشندگی و رحمت خود را بخشیدم».
4. بخش و خساست
افرادی در بین انسان ها هستند که دیدگاه مادی گرایانه دارند و همه چیز را در مادیات می بینند و به فراتر از آن نمی اندیشند. این افراد آبرو را به داشتن مال و ثروت آن چنانی می دانند و اگر مالی به کسی بدهند، آن را تلف شده می شمارند. در حقیقت، اینان دچار بیماری بخلند. امام حسن مجتبی(ع) در این باره می فرماید: «بخل آن است که فرد تصور کند آنچه دارد مایه شرف، و آنچه انفاق کرده، تلف است».
5. روشنایی روح انسان
دین مقدس اسلام، برنامه هایی برای تکامل روحی انسان قرار داده است که در سایه آن به درجات بالای معنوی دست یابد و با جانی روشن و نورانی در مسیر زندگی حرکت کند. امام حسن مجتبی(ع) می فرماید: «نورانیت و روشنایی در انجام دادن نیکی ها و ترک زشتی هاست».1
6. توجه به غذای روح
تعجب می کنم از کسانی که به غذای جسم خود فکر می کنند، ولی در امور معنوی و غذای جان خویش تعقل نمی کنند. شکم را از طعام مضر حفظ می کنند، ولی باک ندارند که افکار پلیدی در روان آنها وارد شود.
7. فواید رفتن به مسجد
کسی که مرتب در رفت و آمد به مسجد باشد، به یکی از هشت نیکی می رسد؛ اعتقادات محکم، برادری مفیدِ دانشی همه جانبه، رحمت الهی، گفتاری که او را به هدایت می رساند یا او را از کار زشتی باز می دارد و ترک گناه از روی شرم حیا یا از خوف و خشیت خداوند تبارک و تعالی.2
8. چیستی عظمت و بزرگی
از امام حسن(ع) سؤال کردند: «عظمت و بزرگی در چیست؟» فرمودند:« در هنگام خشم عطا کند و از جرم و خطا درگذرد».3
9. عبادت و زهد
امام صادق(ع) فرمودند: «امام حسن(ع)، عابدترین مردم زمان خویش بود و هم بافضیلت ترین بود و هر گاه به سفر حج، پیاده می رفت، گاهی پای برهنه راه می پیمود و چون به یاد مرگ و زنده شدن مردگان و گذشتن از صراط می افتاد، اشک می ریخت و هرگاه در قرآن تلاوت می کرد: یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُواْ، می گفت: لبیک اللهم لبیک».
همین که به نماز می ایستاد، بندهای بدنش می لرزید، به جهت آنکه خود را در مقابل پروردگار خویش می دید.4
در هیچ حالی، کسی او را ملاقات نکرد، مگر آنکه می دید که مشغول به ذکر خداوند است و زبانش از تمام مردم راستگوتر بود و بیانش از همه کس فصیح تر بود.
امام رضا(ع) فرمودند: امام حسن(ع) در موقع مرگ گریه می کرد. به ایشان عرض کردند: «شما چرا گریه می کنید، در حالی که جایگاه بلندی نزد پیامبر دارید و بیست مرتبه، پیاده به سفر حج رفته اید و تمام اموال حتی کفش هایتان را سه مرتبه در راه خدا تقسیم کرده اید؟» فرمودند: «إنما أبکر اخصلیتی: لهول المطلع و فراق الأحبه؛ به دو چیز اشک می ریزم: یکی، هول مطلع [ایستادن در روز قیامت و گرفتاری های گوناگون پس از مرگ] و فراق و جدایی از دوستان».5
امام مجتبی(ع) هرگاه وضو می گرفت، بندهای بدنش می لرزید و رنگ مبارکش زرد می گشت. سبب این حال را از آن حضرت پرسیدند و ایشان فرمودند: «سزاوار است بر کسی که می خواهد نزد رب العرش به بندگی بایستد، رنگش زرد شود و بدنش بلرزد.» همین که به مسجد رفت که به در مسجد می رسید، سرشان را بلند می کرد و رو به آسمان می گفت: «الهی ضیفک بباینک یا محسن قدأتیک المیئی فتجاوز عن قبیح ما عندی بجمیل ما عندک یا کریم؛ ای خدای من، این مهمان توست که به درگاه تو ایستاده، ای خداوند نیکوکار، به نزد تو آمده بنده تبه کار، پس در گذر از کارهای زشت و ناستوده من به نیکی های خودت ای کریم».6
10. محبت و احسان به خلق
قالَ الإمامُ الْحَسَنُ الْمُجتبی(ع): یا ابْنَ آدْم! عَفِّ عَنِ مَحارِمِ اللهِ عَنِ مَحارِمِ اللهِ تَکنْ عابِداً وَ ارْضِ بِما قَسَّمَ اللّهُ سُبْحانَهُ لَک تَکنْ غَنِیاً، وَأحْسِنْ جَوارَ مَنْ جاوَرَک تَکنْ مُسْلِماً، وَ صاحِبِ النّاسَ بِمِثْلِ ما تُحبُّ أنْ یصاحِبُوک بِهِ تَکنْ عَدْلاً.7
امام حسن مجتبی(ع) فرمود: ای فرزند آدم! نسبت به محرمات الهی عفیف و پاک دامن باش تا عابد و بنده خدا باشی. راضی باش بر آنچه خداوند سبحان برایت تقسیم و مقدر نموده است، تا همیشه غنی و بی نیاز باشی. نسبت به همسایگان، دوستان و هم نشینان خود نیکی و احسان نما تا مسلمان محسوب شوی. با افراد [مختلف] آن چنان برخورد کن که انتظار داری دیگران همان گونه با تو برخورد کنند.
11. دقت در قرائت قرآن
امام حسن(ع) می فرماید: «مَنْ قَرَءَ الْقُرْآنَ کانَتْ لَهُ دَعْوَهٌ مُجابَهٌ، إمّا مُعَجَّلهٌ وَ إمّا مُؤجَلَّهٌ؛ کسی که قرآن را ـ با دقت ـ قرائت کند، در پایان آن ـ اگر مصلحت باشد ـ دعایش سریع مستجاب خواهد شد ـ و اگر مصلحت نباشد ـ در آینده مستجاب می شود».8
12. قرآن؛ چراغ هدایت
امام حسن(ع) می فرماید: «إنّ هذَا الْقُرْآنَ فیهِ مَصابیحُ النُّورِ وَ شِفاءُ الصُّدُورِ؛ همانا در این قرآن، چراغ های هدایت به سوی نور و سعادت موجود است و این قرآن شفای دل ها و سینه هاست».9
13. اهمیت نماز صبح
امام حسن(ع) می فرماید: «مَنَ صَلّی، فَجَلَسَ فی مُصَلاّه إلی طُلُوعِ الشّمسِ کانَ لَهُ سَتْراً مِنَ النّارِ».10
14. اهمیت فراگیری علم و دانش
امام حسن(ع) می فرماید: «تَعَلَّمُوا الْعِلْمَ، فَإنْ لَمْ تَسْتَطیعُوا حِفْظَهُ فَاکتُبُوهُ وَ ضَعُوهُ فی بُیوتِکمْ؛ دانش را ـ از هر طریقی ـ فرا گیرید و چنانچه نتوانستید آن را در حافظه خود نگه دارید، ثبت کنید و بنویسید و در منازل خود در جای مطمئن قرار دهید».11
15. علل نابودی دین و ایمان
امام حسن(ع) می فرماید:
هَلاک الْمَرْءِ فی ثَلاث: اَلْکبْرُ، وَ الْحِرْصُ، وَ الْحَسَدُ; فَالْکبْرُ هَلاک الدّینِ، وَ بِهِ لُعِن إبْلیسُ. وَ الْحِرْص عَدُوّ النَّفْسِ، وَ بِهِ خَرَجَ آدَمُ مِنَ الْجَنَّهِ. وَ الْحَسَدُ رائِدُ السُّوءِ، وَ مِنْهُ قَتَلَ قابیلُ هابیلَ.12
هلاکت و نابودی دین و ایمان هر شخص در سه چیز است: تکبر، حرص و حسد. تکبر سبب نابودی دین و ایمان شخص است و به وسیله تکبر شیطان با آن همه عبادت، ملعون گردید. حرص و طمع، دشمن شخصیت انسان است، همان طوری که حضرت آدم(ع) به وسیله آن از بهشت خارج شد. حسد سبب همه خلاف ها و زشتی هاست و به همان جهت، قابیل برادر خود هابیل را به قتل رساند.
16. عبادت خداوند
امام حسن(ع) می فرماید: «مَنْ عَبَدَاللهَ، عَبَدَاللهُ لَهُ کلّ شَیأ؛ هر کس خداوند را عبادت و اطاعت کند، خدای متعال همه چیزها را مطیع او گرداند».13
17. تهیه توشه برای آخرت
امام حسن(ع) می فرماید: «یابْنَ آدم! لَمْ تَزَلْ فی هَدْمِ عُمْرِک مُنْذُ سَقَطْتَ مِنْ بَطْنِ اُمِّک، فَخُذْ مِمّا فی یدَیک لِما بَینَ یدَیک، فَإنَّ الْمُؤْمِنَ بَتَزَوِّدُ وَالْکافِرُ یتَمَتّعُ؛ ای فرزند آدم از موقعی که به دنیا آمده ای، در حال گذراندن عمرت هستی، پس از آنچه داری برای آینده ات [قبر و قیامت] ذخیره نما، همانا که مؤمن در حال تهیه زاد و توشه می باشد؛ ولیکن کافر در فکر لذت و آسایش است».14
18. مروت و جوان مردی
«وَ سُئِلَ عَنِ الْمُرُوَّةِ؟ فَقال(ع): شُحُّ الرّجُلِ عَلی دینِهِ، وَ إصْلاحُهُ مالَهُ، وَ قِیامُهُ بِالْحُقُوقِ؛ از حضرت درباره مروت و جوان مردی سؤال شد. فرمود: جوان مرد کسی است که در نگه داری دین و عمل به آن تلاش کند و در اصلاح اموال و ثروت خود همت گمارد و در رعایت حقوق طبقات مختلف پا بر جا باشد».15
19. اهمیت شستن دست ها
امام حسن(ع) می فرماید: «غَسْلُ الْیدَینِ قَبْلَ الطّعامِ ینْفِی الْفَقْرَ، وَ بَعْدَهُ ینْفِ الْهَمِّ؛ شستن دست ها قبل از طعام، تنگ دستی را می زداید و بعد از آن ناراحتی ها و آفات را از بین می برد».16
20. فایده سؤال کردن
امام حسن(ع) می فرماید: «حُسْنُ السِّؤالِ نِصْفُ الْعِلْمِ؛ کسی که عادت سؤال و حالت پرس وجو دارد، مثل آن است که نصف علم ها را فرا گرفته باشد».17
21. صبر و شکیبایی، وفای به عهد، عجله و شتاب زدگی
امام حسن(ع) می فرماید: «إنّ الْحِلْمَ زینَهٌ، وَالْوَفاءَ مُرُوَّهٌ، والْعَجَله سَفَهٌ؛ شکیبایی زینت شخص، وفای به عهد علامت جوان مردی، و عجله و شتاب زدگی [در کارها بدون اندیشه] دلیل بی خردی می باشد».18
22. تبعات مزاح و شوخی زیاد و بی جا
امام حسن(ع) می فرماید: «الْمِزاحُ یأْکلُ الْهَیبَهَ، وَ قَدْ أکثَرَ مِنَ الْهَیبَهِ الصّامت؛ مزاح و شوخی های زیاد و بی جا، شخصیت و وقار انسان را از بین می برد، و چه بسا افراد ساکت دارای شخصیت و وقار عظیمی می باشند».19
23. اهمیت برآوردن حاجت افراد
امام حسن(ع) می فرماید: «لَقَضاءُ حاجَهِ أخ لی فِی اللهِ أحَبُّ مِنْ إِعْتِکاف شَهْر؛ هر آینه برآوردن حاجت و رفع مشکل دوست و برادرم، از یک ماه اعتکاف، در مسجد ـ و عبادت مستحبی، نزد من ـ بهتر و محبوب تر است».20
24. حلال و حرام
امام حسن(ع) می فرماید: «إنَّ الدُّنْیا فی حَلالِها حُسابٌ، وَ فی حَرامِها عِقابٌ، وَ فِی الشٌبَهاتِ عِتابٌ، فَانْزِلِ الدُّنیا بِمَنْزِلَهِ المیتَهِ، خُذْمِنْها ما یکفیک؛ چیزهای دنیا اگر حلال باشد حساب و بررسی می شود و اگر از حرام به دست آید عذاب و عقاب دارد و اگر حلال و حرام آن معلوم نباشد سختی و ناراحتی خواهد داشت. پس باید دنیا [و موجوداتش] را همچون میته و مرداری بشناسی که به مقدار نیاز و اضطرار از آن استفاده کنی».21
25. برنامه ریزی برای دنیا و آخرت
امام حسن(ع) می فرماید: «وَاعْمَلْ لِدُنْیاک کأَنَّک تَعیشُ أبَداً، وَ اعْمَلْ لاِخِرَتِک کأنَّک تَمُؤتُ غداً؛ در دنیا ـ از نظر اقتصاد و صرفه جویی و... ـ چنان برنامه ریزی کن، مثل آنکه می خواهی همیشه دوام داشته باشی و نسبت به آخرت به نوعی حرکت و کار کن مثل اینکه فردا خواهی مُرد».22
26. زیرک ترین، نادان ترین و گرامی ترین افراد
امام حسن(ع) می فرماید: «أکیسُ الْکیسِ التُقی، وَ أحْمَقُ الْحُمْقِ الْفُجُورَ، الْکریمِ هُوَ التّبَرُعُ قَبْلَ السُّؤالِ؛ زیرک ترین و هوشیارترین افراد، شخص پرهیزکار است. احمق و نادان ترین افراد، کسی است که تبه کار و اهل معصیت باشد و گرامی ترین و باشخصیت ترین افراد، کسی است که به نیازمندان پیش از اظهار نیازشان، کمک کند».23
27. فضیلت اندیشه
امام حسن(ع) می فرماید: «عَلَیکم بِالْفِکرِ فَاِنَّهُ مَفاتیحُ اَبْوابِ الْحِکمَةِ؛ بر شما [شیعیان] لازم است که اندیشه کنید؛ زیرا فکر کلیدهای درهای حکمت است».24
28. پرهیز از بداخلاقی
امام حسن(ع) فرمود: «اشد من المصیبه سوء الخلق؛ بداخلاقی از هر مصیبت و بلایی، سخت تر است».25
انسان بداخلاق، از نظر روان شناختی، کارهایش با سختی و گره خوردن همراه است و از نظر جامعه شناختی پی در پی موجبات ناراحتی خود و اطرافیان و سلب آرامش دیگران را فراهم می سازد.
29. پستی یعنی کفران نعمت
امام حسن(ع) می فرماید: «اللؤم ان لا تشکر النعمه؛ پستی این است که سپاس گزار نعمت نباشی».26
30. ملاک زیرکی و حماقت
امام حسن(ع) می فرماید: «ایها الناس، ان اکیس الکیس التقی و احمق الحمق الفجور؛ ای مردم بدانید که بهترین زیرکی ها، پرهیزکاری است و بدترین حماقت ها، آلودگی و معصیت الهی است».27
1. سایت تبیان زنجان.
2. تحف العقول، ص 235.
3. همان، ص 225.
4. بحارالانوار، ج 43، ص 331.
5. همان.
6. مناقب، ج 4، ص 14.
7. نزهه الناظر و تنبیه الخاطر، ص 79، ح 33؛ بحارالانوار، ج 78، ص 112، س 8.
8. دعوات الرّاوندی، ص 24، ح 13؛ بحارالانوار، ج 89، ص 204، ح 21.
9. بحارالانوار، ج 75، ص 111، ضمن ح 6.
10. وافی، ج 4، ص 1553، ح 2؛ تهذیب الأحکام، ج 2، ص 321، ح 2 و 166.
11. إحقاق الحقّ، ج 11، ص 235، س 7.
12. اعیان الشیعه، ج 1، ص 577؛ بحارالانوار، ج 75، ص 111، ح 6.
13. تنبیه الخواطر، معروف به مجموعه ورّام، ص427؛ بحارالانوار، ج68، ص184، ضمن ح44.
14. نزهه الناظر و تنبیه الخاطر، ص79، س13؛ بحارالانوار، ج75، ص111، ح6.
15. تحف العقول، ص235، س14؛ بحارالانوار، ج73، ص312، ح3.
16. کلمه الامام الحسن(ع)، ص46.
17. همان، ص129.
18. همان، ص198.
19. همان، ص139؛ بحارالانوار، ج75، ص113، ح7.
20. همان، ص139.
21. همان، ص36؛ بحارالانوار، ج44، ص138، ح6.
22. همان، ص37؛ بحارالانوار، ج44، ص138، ح6.
23. احقاق الحق، ج11، ص20، س1؛ بحارالانوار، ج44، ص30.
24. میزان الحکمه، ج8، ص245.
25. فرهنگ سخنان امام حسن(ع)، ص4.
26. تحف العقول، ص632.
27. فرهنگ سخنان، ص43.