امر به معروف و نهی از منکر هم مراتب دارد و هم درجات

کد خبر: 70293
آیت‌الله آقا مجتبی تهرانی با اشاره به اینکه «امر به معروف و نهی از منکر» هم مراتب دارد و هم درجات بیان می‌دارد: مرتبه اوّل آن که اخفّ مراتب است، «قلبی» است.
وارث:مرحوم آیت‌الله آقا مجتبی تهرانی  در  مبحث «امر به معروف و نهی از منکر»با اشاره به   اینکه  امر به معروف و نهی از منکر هم مراتب دارد و هم درجات بیان می‌دارد: مرتبه اوّل آن که اخفّ مراتب است، «قلبی» است و  نهی از منکر قلبی، نیازمند مُبرِز است و صِرفاً به معنای انکار قلبی نیست.  فُقهای ما تمام این مراتب، اَعمّ از قلبی و لسانی و یدی را مشروط می­‌کنند به شرایطی؛ یعنی در امر به معروف و نهی از منکر، خودِ حکم وجوب مشروط  است به شرایط چهارگانه ‏ای  که یکی از آنها «احتمال عُقلایی در تأثیر» است.  امر به معروف و نهی از منکر وقتی واجب است که مؤثّر باشد و گرنه در صورتی که احتمال تأثیر ندهد، واجب نیست.

وی با اشاره به اینکه روایات بسیاری وجود دارد که همین مراتبط و درجات سه‌­گانه را مطرح می­‌فرمایند بیان می‌دارد: یکی از روایاتی که در این باب وجود دارد، روایتی است که دروسائل‏ الشیعهاز امام باقر(علیه ‏السلام) نقل می­‌کنند: «فَأَنْکِرُوا بِقُلُوبِکُمْ وَ الْفِظُوا بِأَلْسِنَتِکُمْ وَ صُکُّوا بِهَا جِبَاهَهُم»؛ یعنی کسانی که فاعل منکر هستند را با دل‏هایتان بد بشمارید و با زبان‏هایتان طرد کنید و به صورتشان بزنید. یک‏ وقت می‏گویی «صُکُّوا بِهَا جِبَاهَهُم» به «اَلسنه» برمی ­گردد، یعنی از نظر زبانی با آنها تندی کنید؛ یک‏ وقت می‏گویی به «ید» برمی­ گردد، یعنی با آنها برخورد فیزیکی کنید.

حضرت در ادامه می‏ فرمایند: «وَ لَا تَخَافُوا فِی اللَّهِ لَوْمَةَ لَائِمٍ فَإِنِ اتَّعَظُوا وَ إِلَى الْحَقِّ رَجَعُوا فَلَا سَبِیلَ عَلَیْهِمْ إِنَّمَا السَّبِیلُ عَلَى الَّذِینَ یَظْلِمُونَ النَّاسَ وَ یَبْغُونَ فِی الْأَرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ أُولَئِکَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ هُنَالِکَ فَجَاهِدُوهُمْ بِأَبْدَانِکُم؛ یعنی در راه خدا از سرزنش هیچ احدی نترسید؛ پس اگر پند گرفتند و به راه حق برگشتند کاری با آنها نداشته باشید؛ چرا که مؤاخذه و مجازات تنها بر کسانی است که به مردم ستم کرده و به دنبال فساد در زمین هستند. آنان هستند که عذابی دردناک دارند؛ پس در مقابل چنین کسانی با بدن­هایتان پیکار کنید. یعنی باید با آنها بجنگید. (وسائل‏ الشیعة، ج 16، ص131)

آیت‌الله تهرانی با اشاره به روایتی دیگر، از امام حسن عسکری(علیه‏ السلام) ««مَنْ رَأَى مِنْکُمْ مُنْکَراً فَلْیُنْکِرْ بِیَدِهِ إِنِ اسْتَطَاعَ فَإِنْ لَمْ یَسْتَطِعْ فَبِلِسَانِهِ فَإِنْ لَمْ یَسْتَطِعْ فَبِقَلْبِه؛ هر کس از شما منکری را دید، اگر می­ تواند باید با دست خود آن را انکار کند، پس اگر نمی­تواند، با زبانش و اگر نمی­تواند، باید با قلبش چنین کند. (وسائل‏ الشیعة، ج 16، ص 134) بیان می‌دارد: سیری که این روایت مطرح کرده  از آن طرف است؛ یعنی اوّل دست، بعد زبان و بعد قلب را مطرح کرده است.

وی با بیان اینکه اگر بهنهج ‏البلاغهمراجعه شود در این زمینه سه روایت در این زمینه وجود دارد بیان می‌دارد: یکی از آنها روایتی است که صاحب وسائل هم از سید رضی درنهج ‏البلاغهنقل می­‌کند: «إِنِّی سَمِعْتُ عَلِیّا(علیه‏السلام) یَقُولُ یَوْمَ لَقِیَنَا أَهْلُ الشَّامِ أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ إِنَّهُ مَنْ رَأَى عُدْوَاناً یُعْمَلُ بِهِ وَ مُنْکَراً یُدْعَى إِلَیْهِ فَأَنْکَرَهُ بِقَلْبِهِ فَقَدْ سَلِمَ وَ بَرِئَ وَ مَنْ أَنْکَرَهُ بِلِسَانِهِ فَقَدْ أُجِرَ وَ هُوَ أَفْضَلُ مِنْ صَاحِبِهِ؛ امیرالمؤمنین در روز شروع جنگ صفین فرمود ای مؤمنان، هر کس ببیند که بر اساس ستیز و جنگ عمل می‌­شود و به سوی منکر دعوت می­‌شود، پس آن را با قلب خود انکار کند، سالم ­مانده است؛ و هر کس که با زبانش آن را انکار کند، پس مأجور خواهد بود و بر فرد قبلی فضیلت دارد. یعنی این دومی که انکار زبانی کرده از اوّلی که انکارش قلبی بود برتر است.

حضرت در ادامه فرمودند: «وَ مَنْ أَنْکَرَهُ بِالسَّیْفِ لِتَکُونَ کَلِمَةُ اللَّهِ الْعُلْیَا وَ کَلِمَةُ الظَّالِمِینَ السُّفْلَى فَذَلِکَ الَّذِی أَصَابَ سَبِیلَ الْهُدَى وَ قَامَ عَلَى الطَّرِیقِ وَ نَوَّرَ فِی قَلْبِهِ الْیَقِینُ؛ و هر کس که آن منکر را با شمشیرش انکار کند، با این نیّت که کلمه الهی بر فراز باشد و کلمه ظالمین پایین آید، او کسی است که به راه هدایت رسیده و در این مسیر قدم گذارده و قلبش را یقین نورانی ساخته است.

آیت‌الله تهرانی روایت بعدی را نیز که به نقل از سید رضی در راستای روایت اول می‌داند که حضرت می‏‌فرماید: «فَمِنْهُمُ الْمُنْکِرُ لِلْمُنْکَرِ بِیَدِهِ وَ لِسَانِهِ وَ قَلْبِهِ فَذَلِکَ الْمُسْتَکْمِلُ لِخِصَالِ الْخَیْرِ؛ . اگر کسی منکر را با دست و زبان و قلب انکار کند، چنین کسی تمام خصال خیر در او جمع شده و آنها را کامل کرده است. «وَ مِنْهُمُ الْمُنْکِرُ بِلِسَانِهِ وَ قَلْبِهِ وَ التَّارِکُ بِیَدِهِ فَذَلِکَ مُتَمَسِّکٌ بِخَصْلَتَیْنِ مِنْ خِصَالِ الْخَیْرِ وَ مُضَیِّعٌ خَصْلَةً»؛ امّا بعضی از افراد هم هستند که نهی از منکر زبانی و قلبی می‏کنند، ولی وارد مرحله یدی­ نمی­‌شوند. چنین کسی دو خصلت خوب را دارد و یک خصلت نیکو را ضایع کرده است. «وَ مِنْهُمُ الْمُنْکِرُ بِقَلْبِهِ وَ التَّارِکُ بِیَدِهِ وَ لِسَانِهِ فَذَلِکَ الَّذِی ضَیَّعَ أَشْرَفَ الْخَصْلَتَیْنِ مِنَ الثَّلَاث وَ تَمَسَّکَ بِوَاحِدَةٍ»؛ گروه سوم کسانی هستند که فقط نهی از منکر قلبی دارند، ولی با دست و زبان اقدامی نمی‏‌کنند؛ اینها به همین یک خصلت نیکو بسنده کرده‌‏اند، ولی دو مرتبه دیگر را ضایع کرده‌‏اند.

وی در بیان  ادامه حدیث، بیان می‌دارد که حضرت می‏‌فرمایند: «وَ مِنْهُمْ تَارِکٌ لِإِنْکَارِ الْمُنْکَرِ بِلِسَانِهِ وَ قَلْبِهِ وَ یَدِهِ فَذَلِکَ مَیِّتُ الْأَحْیَاء»؛ عدّه‌­ای هم هستند که نه نهی از منکر زبانی می‏کنند، نه قلبی و نه یدی؛ یعنی هیچ‏کدام از این خصال پسندیده را ندارند. چنین کسی مُرده زندگان است. «وَ إِنَّ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیَ عَنِ الْمُنْکَرِ لَا یُقَرِّبَانِ مِنْ أَجَل وَ لَا یَنْقُصَانِ مِنْ رِزْقٍ»؛ یعنی خیال نکن که امر به معروف و نهی از منکر مرگ تو را نزدیک می‏‌کند و یا روزی‌­ات را کم می‏کند؛ نخیر! انجام این فریضه الهی نه ضربه جانی دارد، نه ضربه مالی.