امر به معروف و نهی از منکر هم مراتب دارد و هم درجات
آیتالله آقا مجتبی تهرانی با اشاره به اینکه «امر به معروف و نهی از منکر» هم مراتب دارد و هم درجات بیان میدارد: مرتبه اوّل آن که اخفّ مراتب است، «قلبی» است.
وارث:مرحوم آیتالله آقا مجتبی تهرانی در مبحث «امر به معروف و نهی از منکر»با اشاره به اینکه امر به معروف و نهی از منکر هم مراتب دارد و هم درجات بیان میدارد: مرتبه اوّل آن که اخفّ مراتب است، «قلبی» است و نهی از منکر قلبی، نیازمند مُبرِز است و صِرفاً به معنای انکار قلبی نیست. فُقهای ما تمام این مراتب، اَعمّ از قلبی و لسانی و یدی را مشروط میکنند به شرایطی؛ یعنی در امر به معروف و نهی از منکر، خودِ حکم وجوب مشروط است به شرایط چهارگانه ای که یکی از آنها «احتمال عُقلایی در تأثیر» است. امر به معروف و نهی از منکر وقتی واجب است که مؤثّر باشد و گرنه در صورتی که احتمال تأثیر ندهد، واجب نیست.
وی با اشاره به اینکه روایات بسیاری وجود دارد که همین مراتبط و درجات سهگانه را مطرح میفرمایند بیان میدارد: یکی از روایاتی که در این باب وجود دارد، روایتی است که دروسائل الشیعهاز امام باقر(علیه السلام) نقل میکنند: «فَأَنْکِرُوا بِقُلُوبِکُمْ وَ الْفِظُوا بِأَلْسِنَتِکُمْ وَ صُکُّوا بِهَا جِبَاهَهُم»؛ یعنی کسانی که فاعل منکر هستند را با دلهایتان بد بشمارید و با زبانهایتان طرد کنید و به صورتشان بزنید. یک وقت میگویی «صُکُّوا بِهَا جِبَاهَهُم» به «اَلسنه» برمی گردد، یعنی از نظر زبانی با آنها تندی کنید؛ یک وقت میگویی به «ید» برمی گردد، یعنی با آنها برخورد فیزیکی کنید.
حضرت در ادامه می فرمایند: «وَ لَا تَخَافُوا فِی اللَّهِ لَوْمَةَ لَائِمٍ فَإِنِ اتَّعَظُوا وَ إِلَى الْحَقِّ رَجَعُوا فَلَا سَبِیلَ عَلَیْهِمْ إِنَّمَا السَّبِیلُ عَلَى الَّذِینَ یَظْلِمُونَ النَّاسَ وَ یَبْغُونَ فِی الْأَرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ أُولَئِکَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ هُنَالِکَ فَجَاهِدُوهُمْ بِأَبْدَانِکُم؛ یعنی در راه خدا از سرزنش هیچ احدی نترسید؛ پس اگر پند گرفتند و به راه حق برگشتند کاری با آنها نداشته باشید؛ چرا که مؤاخذه و مجازات تنها بر کسانی است که به مردم ستم کرده و به دنبال فساد در زمین هستند. آنان هستند که عذابی دردناک دارند؛ پس در مقابل چنین کسانی با بدنهایتان پیکار کنید. یعنی باید با آنها بجنگید. (وسائل الشیعة، ج 16، ص131)
آیتالله تهرانی با اشاره به روایتی دیگر، از امام حسن عسکری(علیه السلام) ««مَنْ رَأَى مِنْکُمْ مُنْکَراً فَلْیُنْکِرْ بِیَدِهِ إِنِ اسْتَطَاعَ فَإِنْ لَمْ یَسْتَطِعْ فَبِلِسَانِهِ فَإِنْ لَمْ یَسْتَطِعْ فَبِقَلْبِه؛ هر کس از شما منکری را دید، اگر می تواند باید با دست خود آن را انکار کند، پس اگر نمیتواند، با زبانش و اگر نمیتواند، باید با قلبش چنین کند. (وسائل الشیعة، ج 16، ص 134) بیان میدارد: سیری که این روایت مطرح کرده از آن طرف است؛ یعنی اوّل دست، بعد زبان و بعد قلب را مطرح کرده است.
وی با بیان اینکه اگر بهنهج البلاغهمراجعه شود در این زمینه سه روایت در این زمینه وجود دارد بیان میدارد: یکی از آنها روایتی است که صاحب وسائل هم از سید رضی درنهج البلاغهنقل میکند: «إِنِّی سَمِعْتُ عَلِیّا(علیهالسلام) یَقُولُ یَوْمَ لَقِیَنَا أَهْلُ الشَّامِ أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ إِنَّهُ مَنْ رَأَى عُدْوَاناً یُعْمَلُ بِهِ وَ مُنْکَراً یُدْعَى إِلَیْهِ فَأَنْکَرَهُ بِقَلْبِهِ فَقَدْ سَلِمَ وَ بَرِئَ وَ مَنْ أَنْکَرَهُ بِلِسَانِهِ فَقَدْ أُجِرَ وَ هُوَ أَفْضَلُ مِنْ صَاحِبِهِ؛ امیرالمؤمنین در روز شروع جنگ صفین فرمود ای مؤمنان، هر کس ببیند که بر اساس ستیز و جنگ عمل میشود و به سوی منکر دعوت میشود، پس آن را با قلب خود انکار کند، سالم مانده است؛ و هر کس که با زبانش آن را انکار کند، پس مأجور خواهد بود و بر فرد قبلی فضیلت دارد. یعنی این دومی که انکار زبانی کرده از اوّلی که انکارش قلبی بود برتر است.
حضرت در ادامه فرمودند: «وَ مَنْ أَنْکَرَهُ بِالسَّیْفِ لِتَکُونَ کَلِمَةُ اللَّهِ الْعُلْیَا وَ کَلِمَةُ الظَّالِمِینَ السُّفْلَى فَذَلِکَ الَّذِی أَصَابَ سَبِیلَ الْهُدَى وَ قَامَ عَلَى الطَّرِیقِ وَ نَوَّرَ فِی قَلْبِهِ الْیَقِینُ؛ و هر کس که آن منکر را با شمشیرش انکار کند، با این نیّت که کلمه الهی بر فراز باشد و کلمه ظالمین پایین آید، او کسی است که به راه هدایت رسیده و در این مسیر قدم گذارده و قلبش را یقین نورانی ساخته است.
آیتالله تهرانی روایت بعدی را نیز که به نقل از سید رضی در راستای روایت اول میداند که حضرت میفرماید: «فَمِنْهُمُ الْمُنْکِرُ لِلْمُنْکَرِ بِیَدِهِ وَ لِسَانِهِ وَ قَلْبِهِ فَذَلِکَ الْمُسْتَکْمِلُ لِخِصَالِ الْخَیْرِ؛ . اگر کسی منکر را با دست و زبان و قلب انکار کند، چنین کسی تمام خصال خیر در او جمع شده و آنها را کامل کرده است. «وَ مِنْهُمُ الْمُنْکِرُ بِلِسَانِهِ وَ قَلْبِهِ وَ التَّارِکُ بِیَدِهِ فَذَلِکَ مُتَمَسِّکٌ بِخَصْلَتَیْنِ مِنْ خِصَالِ الْخَیْرِ وَ مُضَیِّعٌ خَصْلَةً»؛ امّا بعضی از افراد هم هستند که نهی از منکر زبانی و قلبی میکنند، ولی وارد مرحله یدی نمیشوند. چنین کسی دو خصلت خوب را دارد و یک خصلت نیکو را ضایع کرده است. «وَ مِنْهُمُ الْمُنْکِرُ بِقَلْبِهِ وَ التَّارِکُ بِیَدِهِ وَ لِسَانِهِ فَذَلِکَ الَّذِی ضَیَّعَ أَشْرَفَ الْخَصْلَتَیْنِ مِنَ الثَّلَاث وَ تَمَسَّکَ بِوَاحِدَةٍ»؛ گروه سوم کسانی هستند که فقط نهی از منکر قلبی دارند، ولی با دست و زبان اقدامی نمیکنند؛ اینها به همین یک خصلت نیکو بسنده کردهاند، ولی دو مرتبه دیگر را ضایع کردهاند.
وی در بیان ادامه حدیث، بیان میدارد که حضرت میفرمایند: «وَ مِنْهُمْ تَارِکٌ لِإِنْکَارِ الْمُنْکَرِ بِلِسَانِهِ وَ قَلْبِهِ وَ یَدِهِ فَذَلِکَ مَیِّتُ الْأَحْیَاء»؛ عدّهای هم هستند که نه نهی از منکر زبانی میکنند، نه قلبی و نه یدی؛ یعنی هیچکدام از این خصال پسندیده را ندارند. چنین کسی مُرده زندگان است. «وَ إِنَّ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیَ عَنِ الْمُنْکَرِ لَا یُقَرِّبَانِ مِنْ أَجَل وَ لَا یَنْقُصَانِ مِنْ رِزْقٍ»؛ یعنی خیال نکن که امر به معروف و نهی از منکر مرگ تو را نزدیک میکند و یا روزیات را کم میکند؛ نخیر! انجام این فریضه الهی نه ضربه جانی دارد، نه ضربه مالی.