آتش به اختیار فرهنگی به قدمت ادیان ابراهیمی است
وارث: مراسم مناجات خوانی شب هفدهم ماه مبارک رمضان با سخنرانی حجت الاسلام ملکی ، مناجات خوانی حاج منصور ارضی و مداحی حاج ابوالفضل بختیاری در مسجد ارک برگزار شد.
در ادامه خبر متن بیانات حاج منصور ارضی را می خوانید:
امشب سالروز جنگ بدر و پیروزی سپاه اندک اسلام بر اعراب است. در چنین شبهایی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم به امیرالمومنین علی علیه السلام میفرمایند لشگریان آب میخواهند به سر چاههای بدر برو و آب یاور، حضرت واردعمل میشوند. وقتی از چاه بیرون امد و مشکهای آب را پرکرده بود ناگهان طوفان شد،ایشان به زانو نشستند تا طوفان قطع شد و به راه خود ادامه دادند ، باز طوفان شد و امیرالمومنین به زانو نشستند تا طوفان پایان بیابد، تا سه مرتبه این اتفاق افتاد. این کاررا میکردند تا آب داخل مشک را به لشکر برساند - باید بگویم ما هم تشنه هستیم ، ما هم براثر جنگ با نفس خسته شدیم، یا امیرالمومنین یک قطه نیز به ما برسان – از این تاخیر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و آله ناراحت بودند وقتی صورت امیرالمومین را دید خوشحال شد"یا کاشف الکرب" از اینجا آغاز شد و سپس وارث امیرالمومنین حضرت ابوالفضل العباس شد. پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود این قدر بدان جبرائیل با هزار ملک ، و میکائیل با هزار ملک واسرافیل با هزار ملک بر تو سلام کردند و 3 هزارمنقبت برای امیرالمومنین علی علیه السلام امشب نوشته اند . اگر یک ذره از این را برای ما خرج کند ما تا قیامت ما مست وجود ایشان میشود
سازشکاری ومُداهنه در روایات و اخادیث منقول از کتب موثق شیعیان
در حدیثی از جلدچهارم میزان الحکمه،امام باقر علیه السلام می فرمایند:
"أوحَى اللّه ُ تعالى إلى شُعَیبٍ النبیِّ : إنّی مُعَذِّبٌ مِن قومِکَ مائَةَ ألفٍ : أربعینَ ألفاً مِن شِرارِهِم و سِتّینَ ألفاً مِن خِیارِهم فقالَ : یا ربِّ ، هؤلاءِ الأشرارُ فما بالُ الأخیارِ ؟! فَأوحَى اللّه ُ عزّ و جلّ إلَیهِ : داهَنوا أهلَ المعاصِی فلَم یَغضَبُوا لِغَضَبِی"
خداوند متعال به شعیب پیامبر وحى فرمود که : من صد هزار نفر از مردم تو را عذاب خواهم کرد : چهل هزار نفر بدکار را ، شصت هزار نفر از نیکانشان را . شعیب عرض کرد : پروردگارا! بدکاران سزاوارند اما نیکان چرا؟ خداوند عزّ و جلّ به او وحى فرمود که : آنان با گنهکاران راه آمدند و به خاطر خشم من به خشم نیامدند .
و در تائید این روایت روایتی از امیرالمومنین علی علیه السلام نقل میشود
"لا تُداهِنُوا فی الحقِّ إذا وَرَدَ علَیکُم و عَرَفتُمُوهُ فَتَخسَرُوا خُسراناً مُبِیناً"(میزان الحکمه ج4)
هرگاه با حق رو به رو شدید و دانستید که حق است درباره آن سهل انگارى نکنید که به سختى زیان خواهید دید
یک مفهومی نزدیک به این معنا در دعای کمیل وجود دارد" نَفْسِی بِجِنَایَتِهَا وَ مِطَالِی یَا سَیِّدِی فَأَسْأَلُکَ" دنیا با غرورش و نفسم با جنایتش و امروز و فردا کردنم در توبه مرا فریفته، مطالی یعنی سهل انگاری و بی توجهی هایی که داشتم ببخش ، مداهنهو سهل انگاری خود میتواند گناه نباشد ولی میتواند باعث و عامل گناه باشدو این مثل جمله علیٌ مع الحق و الحق مع العلی یک عده قسمت اول را قبول دارند ولی قسمت دوم را قبول نمیکند همین استدلال را داشتند که سقیفه را به راه انداختند. ا.ل حکومت را حق خود میدانستند و بعد از آن شایعه ات درست کردند و مسلمات دین را زیر پا گذاشتند...
امام على علیه السلام درجای دیگر از این کتاب بیان میکنند:
" لَعَمْرِی ما عَلَیَّ مِن قِتالِ مَن خالَفَ الحَقَّ و خابَطَ الغَیَّ مِن إدهانٍ و لا إیهانٍ"
به جان خودم سوگند که در جنگیدن با کسى که در برابر حق بایستد و در گمراهى فرو رود هرگز سهل انگارى و سستى روا نمىدارم .
نقاب منافقین دهه 60 برصورت تروریستهای مجلس و مرقد امام ره
مادر شهید مدافع حرم میگوید از وضع او پرسیدم شهید گفت فقط دعا کن من شهید بشوم، این در حالی است که برادر بزرگتر او به دست منافقین در دهه 60 به شهادت رسیده بود این دو برادر با فاصله سه دهه باز هم به دست منافقین به شهادت رسیده بودند.بعدها مشخص میشود که هدایت گر این تروریستهای داعشی منافقین بوده اند.
آتش به اختیار فرهنگی به قدمت ادیان ابراهیمی است
حالا یک نفر بودی به تنهایی خودت توجه نکن اگر دچار تزلزل باشی کار خراب میشود، اگر برای خدا حرکتی میکنید تعداد برایتان الویت نباشد مگر ابراهیم علیه السلام نهضت خود را تنها و یک نفره آغاز نمود؟! به همین دلیل هم ابراهیم را خداوند یک ملت خواند.
پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند ایمان فرد کامل نمیشود مگرآنکه 103 صفت در او باشد،دو صفات از آن چنین است " لا یَقْبَلُ الْباطِلَ مِن صَدیقِهِ وَ لا یَرُدُّ الْحَقَّ مِنْ عَدُوِّهِ..."(مستدرک الوسائل جلد8) باطل را از دوستش نمى پذیرد و در مقابله با دشمن، حق را پایمال نمى کند
پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم روایتی در همین باب دارند:
"ثَلاثُ خِصالٍ مَنْ کُنَّ فیهِ فَقَدِ اسْتَـکْمَلَ خِصالَ الاْیمانِ: اَلَّذى إذا رَضىَ لَمْ یُدْخِلْهُ رِضاهُ فى باطِلٍ وَ اِنْ غَضِبَ لَم یُخرِجْهُ مِنَ الحَقِّ وَ لَو قَدَرَ لَمْ یَتَعاطَ ما لَیْسَ لَهُ"(الاصول السته عشر)
سه ویژگى است که در هر کس یافت شود، به ویژگى هاى ایمان کامل متحقق مى گردد: آن که وقتى خشنود گردد، خشنودى اش او را به باطل نکشاند و خشمش او را به هنگام خشم، از حق برون نبرد و هر گاه توان یافت، به آنچه از او نیست، دست درازى نکند.