دستنوشته امام موسی صدر درباره امام علی(ع)+عکس
وارث:امام موسی صدر در دست نوشتهای به ویژگیهای امام علی(ع) پرداخته که ترجمه آن در ابتدای کتاب «انسان آسمان» منتشر شده است. متن ترجمه را در ادامه میخوانید: بسمالله الرحمن الرحیم-روز سیزده رجب سال سی عامالفیل، یعنی 10 سال پیش از بعثت پیامبر در مکه، در درون خانۀ خدا به دنیا آمد. پدرش عبدمناف، معروف به ابوطالب، فرزند عبدالمطلب بن هاشم، عموی پیامبر و «شیخ الابطح» بود. وی بزرگِ کسانی بود که در مکه به پیامبر پناه دادند و او را یاری کردند. مادرش فاطمه، دختر اسد بن هاشم بود که برای پیامبر همچون مادر به شمار میآمد.-پیش از آنکه به سن شانزده سالگی برسد، به خانه پیامبر رفت؛ زیرا در مکه قحطی پیش آمد و پدرش، ابوطالب از یک سو عیالمند بود و از سوی دیگر، مردم نیازمند به خانه او بسیار رفت و آمد میکردند. از این رو، او در خانه پیامبر پرورش یافت تا اینکه پیامبر برانگیخته شد تا رحمتی برای جهانیان باشد. او پیش از دیگران به پیامبر ایمان آورد و به دست او پرورش یافت و علم را نزد او فرا گرفت تا جایی که پیامبر درباره او فرمود: «أنا مَدینةُ العِلمِ وَعَلِیٌّ بابُها» من شهر علمم و علی دروازه آن است. -در سال سوم بعثت، پیامبر به فرمان خداوند فرزندان عبدالمطلب را گرد آورد و فرمود: «چه کسی مرا در این امر (رسالت) یاری میکند تا برادر و وصی و وزیر و وارث و جانشین من در میان شما باشد؟» همه خاموش ماندند و تنها علی برخاست و گفت: «منای رسول خدا».-او در طول دوره دعوت پیامبر در مکه، دشوارترین نقشها را در پشتیبانی از دین و پیامبر به دوش گرفت.-هنگامی که بنیهاشم به همراه پیامبر به شعب ابیطالب پناه بردند، او با وجود خطرهای فراوان و تهدیدهای قریش که بنیهاشم را تحریم کرده بودند، برای آنان غذا میبرد. او بسیاری از شبها در بستر پیامبر میخوابید تا پیامبر از یورشهای شبانه و غافلگیرانه در امان بماند. وقتی قبایل مکه برای کشتن پیامبر توطئه چیدند، خداوند به پیامبرش فرمان داد که پس از فراهم شدن زمینه، از مکه به مدینه هجرت کند. پیامبر در آغاز شب از خانه بیرون رفت و علی تا صبح در بستر پیامبر خوابید، در حالی که توطئهگران بر گرد خانه در کمین بودند. علی که جوانی 23 ساله بود، در بستر پیامبر خوابید و با دلیری و جانفشانی، خود را در آغوش خطر افکند تا پیامبر نجات یابد و هجرت انجام گیرد. -او پس از بازگرداندن امانتهایی که در نزد پیامبر، محمد امین بود، به همراه خانواده پیامبر به مدینه هجرت کرد.-در اوایل هجرت، پیامبر میان مهاجران و انصار پیوند برادری برقرار کرد و به علی گفت تو برادر من در دنیا و آخرت هستی. پس از آن دخترش فاطمه را که پاره تنش، گل خوشبویش و همچون قلب درون سینهاش بود، به ازدواج او درآورد.-او در جنگ بدر که جوانی 24 ساله بود و در جنگ احد که 25 ساله بود و در جنگ با یهود که 26 ساله بود و در جنگ احزاب یا خندق که 27 ساله بود و در جنگ خیبر که 28 ساله بود و در فتح مکه که 31 ساله بود و در ماجرای اسلام آوردن مردم یمن که 33 ساله بود و در همه محنتها و خطرهایی که چه در زمان پیامبر و چه پس از رحلت ایشان، اسلام را تهدید میکرد، از اسلام و پیامبر و امت اسلامی دفاع کرد.-در جنگ احد پیامبر درباره او گفت: «لا سیفَ إلّا ذوالفَقار وَلا فَتی إلاّ علِی» هیچ شمشیری همچون ذوالفقار و هیچ جوانمردی همچون علی نیست، در جنگ احزاب نیز درباره او فرمود: «بَرزَ الإیمانُ کُلُّهُ إلی الشِّرکِ کُلِّهِ» همه ایمان به سوی همه شرک شتافت، نیز فرمود: «ضَربةُ عَلِّیٍ یَومَ الخَندَقِ تُوازی عَمَلَ الثّقلَینِ»، ضربه شمشیر علی در روز خندق با همه کارهای نیک انس و جن برابری میکند. - در جنگ خیبر نیز فرمود: «لَاُعطِیَنَّ الرّایَةَ غَداً رَجُلاً یُحِبُّ اللهَ وَرَسولَهُ وَیُحِبُّهُ اللهُ وَرَسولُهُ کَرّارٌ غَیرُ فَرّار»، فردا پرچم را به دست مردی خواهم داد که خدا و رسولش او را دوست دارند و او نیز خدا و رسولش را دوست دارد و بسیار حملهکننده است و هرگز فرار نمیکند، نیز به او فرمود: «تأتی أنتَ وَشیعتُکَ یَومَ القیامة راضین مَرضیّین»، ای علی تو و شیعیانت در روز رستاخیز در حالی میآیید که خشنودید و خدا نیز از شما خشنود است.-او 30 سال پس از پیامبر زنده بود و در این مدت برای امت خیرخواهی میکرد و خطرها را از آن دور میکرد تا جایی که خلیفه ابوبکر گفت: «خدا مرا به هیچ مشکلی گرفتار نسازد که ابوالحسن برای حل آن حضور نداشته باشد» و خلیفه عمر بن خطاب نیز بارها گفت که اگر علی نبود، عمر هلاک میشد.-در دوم ذیالحجه سال 35 هجری مردم با او برای خلافت بیعت کردند. او چهار سال و نه ماه و هشت روز عهدهدار این امر بود و سپس در محراب مسجد کوفه به شهادت رسید و هنگامی که او را ترور کردند، فرمود: «فُزتُ وَربِّ الکَعبَةِ»، به پروردگار کعبه سوگند که رستگار شدم.-او همانگونه که پیامبر دربارهاش فرموده بود، همواره با حق بود و حق نیز همواره با او بود. افراد زورمند، برای او ناتوان بودند و حق را از آنان میستاند و ناتوانان در نگاه او بزرگ بودند و حق آنان را میستاند. درباره زمینها و ملکهای عمومی که در دورههای پیش از او میان انصار و وابستگان دستگاه حاکم تقسیم شده بود، فرمود به خدا سوگند آنها را باز میگردانم، هر چند کابین زنانتان کرده باشید. -این موضع سرسختانه او جنگها و فتنههایی را در دوره خلافتش بر ضد او به دنبال داشت و ناگزیر شد با پیمانشکنان(در جنگ جمل) و ستمگران(در جنگ صفین) و از دین بیرونرفتگان(در جنگ نهروان) بجنگد، ولی در جنگ نیز مانند زمان صلح نماد حق و عدالت و دلسوزی بود.-از جمله آموزههای اوست: پارسایی آن نیست که تو مالک چیزی نباشی؛ آن است که چیزی مالک تو نباشد. اگر مقهور شوید، زندگیتان مرگ است و اگر پیروز شوید، مرگتان زندگی است. آیا به همین راضی باشم که مرا «امیرالمؤمنین» گویند و با مردم در سختیهای روزگارشان مشارکت نداشته باشم؟ یا آنکه در سختی زندگی مقتدایشان نشوم؟... آیا شب با شکم انباشته از غذا سر بر بالین نهم و در اطراف من شکمهایی گرسنه و جگرهایی تشنه باشد؟ عقل، به یاد سپردن تجربههاست. آرزوهای خیالی، فریبدهندۀ انسانهای احمق است.-و سرانجام، از عصر خود رخت بر بست تا از همه عصرها سر برآورد.-او با سیره و آموزههای خود در کنار ما زندگی میکند و ما ایمان خالصانه، تلاش ثمربخش و جهاد برای بازپسگیری عزت از دست رفته را از او الهام میگیریم.با تقدیم درود و بهترین آرزوهاجمعیت احسان و نیکوکاری صور لبنانموسی صدر*منبع: مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر