حجت الاسلام صمدی: تعلیم و تعلم اسلامی باید موحد تربیت کند
وارث: مراسم عزاداری شهادت امام صادق علیه السلام با سخنرانی حجت الاسلام اسداله صمدی و بامداحی کربلایی نریمان پناهی، حاج حیدر خمسه، کربلایی علیرضا صادقی و کربلایی مجید پناهی در هیئت الکریم برگزار شد.
در ادامه متن سخنان حجت الاسلام اسداله صمدی را می خوانید:

بررسی سیر تاریخ تشیع
خداوند متعال امم سالفه را امتحان کرد وامت پیغمبر صلی الله علیه وآله را با ولایت امیرالمومنین علیه السلام امتحان کرد که آن فتنه بزرگ، سقیفه اتفاق افتاد و حضرت در غربت واقع شد و حقشان تضییع شد به طوری که فرمود: خار در چشم و استخوان در گلو صبر کردم. حضرت آن مصایب را تحمل کرد تا صراط مستقیم بماند. زندگی مومنانه نیاز به صبر دارد.
امیرالمومنین علیه السلام 25 سال صبر کرد و بعد از کشته شدن عثمان به درب خانه ی ایشان ریختند و از او خواستند تا زمام امور را به دست بگیرند؛ در همان مدت چهارسال هم اجازه ندادند تا حضرت زمام امور را به دست بگیرد و فتنه های گوناگون بوجود آوردند؛ فتنه صفین حدود 16 تا 18 ماه به طول انجامید. همین اخباری که از خرمقدس ها و داعشی هایی که امروز می شنویم در زمان حضرت به عنوان خوارج وجود داشتند.
عاقبت به خیری انسان ها گارانتی نشده
عاقبت به خیری انسان ها گارانتی نشده و نباید سوابق درخشان انسان را فریب دهد، انسان باید غصه عاقبت به خیری خودش را بخورد. بزرگواری می فرمود: در حرم امام رضا علیه السلام آیت الله مروارید و آقای میرزافلسفی و بزرگان دیگری را دیدم در گوشه ای نشسته اند، گفتم بروم از هر کدام سوالی بپرسم تا ببینم چه جوابی می دهند. پرسیدم: ما به حرم امام رضا علیه السلام آمده ایم از خدا چه بخواهیم؟ هر سه بزرگوار فرمودند: از حضرت عاقبت به خیری بخواهید.
عبیدالله بن عباس چقدر خودش را فروخت؟ خون شهدای خودش را فروخت اتفاقا دو شهیدش را معاویه شهید کرده بود اما به یک میلیون درهم همه را فروخت، سپاه امام مجتبی علیه السلام را پراکنده کرد و وجود مقدس حضرت در محاق غربت واقع شد. البته امام مجتبی علیه السلام در صلح پیروز شد و وقتی بند بند صلح را بخوانید متوجه می شوید که امام برگ برنده را به دست گرفت؛ اگر این صلح نبود زحمات امام حسین و صادق علیهماالسلام جواب نمی داد.
قریب به 9 سال هم امام مجتبی علیه السلام مشغول کار تبلیغی و فرهنگی بود و معاویه نقابی از اسلام آمریکایی، تزویر و اشرافی گری، تبختر و تبکر و سالوس و ریا زده بود اما با تلاش های حضرت این نقاب برداشته شد.
جریان عاشورا را همه می دانیم و حتی یک نمونه در تاریخ بشریت سراغ نداریم که کسی فرزند رسول خدا باشد، حجت خدا و مورد احترام و توصیه باشد و اینگونه او را به شهادت رسانده باشند و اهل بیتش را شهر به شهر گردانده باشند، شوخی نیست امام شیعه را سر بریدند.
در دوران امام سجاد علیه السلام شرایط به قدری سخت بود که حضرت علناً نمی توانستند تبلیغ کنند و غلام می خریدند و آنها را تربیت می کردند و وقتی مودب به آداب می شدند در راه خدا انها را آزاد می کردند. حضرت در قالب دعا شروع به تربیت و معارف حقه کردند.
شرایط دشواری بر امامان شیعه و شیعیان امیرالمومنین علیه السلام گذشته است. مرحوم شیخ عباس قمی رضوان الله علیها می فرماید: 20 نفر از سادات بنی الحسن علیه السلام را در سیاه چال ریختند و خورد و خوراک و خواب و مرگشان در همان سیاه چال بود، می مردند و می پوسیدند، چقدر سادات بنی الزهرا سلام الله علیها را لای جرز دیوار گذاشتند! دورانی بر تشیع گذشت که نام علی را اگر کسی بر خودش می گذاشت جرمی بود که حکم اعدام صادرمی کردند.
تا اینکه به زمان امام باقر و صادق علیهماالسلام رسید، پیکره ی زخمی و سابقه ای که تشیع دارد، فتنه سقیفه، واقعه جانسوز عاشورا، زندگی های توأم با تقیه، کشتارهای حجاج بن یوسف و ... حال این دو امام باید پیکره ی اسلام را ترمیم می کردند و جامعه ی شیعه را توانمند می کردند اما قدرت دست بنی العباس و بنی امیه بود باید چه کار می کردند؟
بهترین اقدام برای جذب و تبلیغ
حضرت صادق علیه السلام بهترین محمل جذب را محفل علم دیدند، حضرت 4 هزار شاگرد داشتند که از مناطق مختلف می آمدند تا محضر حضرت را درک کنند آن هم در همه ی رشته ها؛ حضرت محدودیت قائل نشدند و نفرمودند من فقط فقه یا تفسیر قرآن می گویم؛ هر کس در هر وادی علمی به خدمت حضرت می رسید و از حضرت مطالبه مساله علمی می کرد جواب متقن علمی دریافت کرده و واقعا محیرالعقول است.
غربی ها جد و آباد تمام علوم را از خودشان می دانند اما از یک شخصیت کوتاه آمدند و گفتند پدر علم شیمی جابربن حیان است؛ جابر شاگرد امام صادق علیه السلام بوده و خودش گفته: هر چه در علم شیمی استفاده کردم از جعفربن محمد علیه السلام استفاده کردم. جابر پنج هزار مقاله شیمی دارد و بسیاری از اینها را در دوره رنسانس دزدیدند.
علت ورود امام صادق(ع) به علوم پایه
حضرت صادق علیه السلام یک پهنه ی فراخ علمی درست کردند تا هرکس با هرسلیقه و خواسته علمی سر سفره ی حضرت بنشیند و از غذاهای معنوی وعلمی ارتزاق کند. اگر وجود نازنین حضرت وارد علوم پایه ای مثل ریاضی، فیزیک و شیمی و ... شدند خواستند بفرمایند که آقای شیمیدان، ریاضی دان و طبیب و ... تو باید دیدت از دیگران بالاتر باشد، باید خداشناس تر باشی، لذا علم برای علم در دیدگاه حضرت اصالت نداشت، حضرت بیان معارف علمی کردند برای اینکه دیدها را باز کنند برای اینکه دیگران به ساحت توحید و خداشناسی مُشّرف شوند؛ تا در بین گستره ی عظیم شاگردان نخبه پروری شود برای جامعه ی شیعه ای که زخم های عمیق برپیکرش دارد. حضرت برای تربیت شدن موحد وارد علوم دیگر شدند، این یک سبک تعلیم و تربیت است.
تعلیم و تعلم اسلامی باید موحد تربیت کند. چرا هرچه علم بیشتر می شود توجه انسان به خدا کمتر می شود؟ چون منیت انسان چاق می شود و عناوین و القاب بزرگ می شود، وقتی اینها بزرگ شد خدا کوچک می شود و هرچه فرد جلوتر می رود از فطرتش دور می شود و روحیه عبودیت خدا درونش کمتر می شود. یکی از ایرادهای آموزش و پرورش ماست که باید اصلاح شود.
سوال جانورشناسی یک پیرزن از امام صادق(ع)
امام صادق علیه السلام نخبه پروری کردند و همه ی علما و مراجع تقلید مدیون امام صادق علیه السلام هستند؛ حضرت یک دانشگاه عظیم ایجاد کردند به طوری که در تاریخ دارد یک پیرزن هم می توانست نزد حضرت بیاید و سوال بپرسد. مادر جابرکه پیرزنی بود نزد حضرت آمد و پرسید: «کرمی که در این باغچه حرکت می کند تخم می کند یا می زاید؟» چند نکته از این قسمت تاریخ می شود استفاده کرد:
1- چقدر زمینه مساعد بود که یک پیرزن هم می توانسته بیاید از آقا سوال کند.
2- گستره ی فیوضات حضرت چقدر متنوع بوده که پیرزن چنین سوالی کند؛ حضرت هم نفرمود: برو مساله شرعی ات را بپرس، چه کار با کرم داری و ...
3- حضرت به پیرزن فرمود: برو کاغذ و قلم بیاور؛ علم باید در موضع خودش قرار بگیرد و حفظ شود و چون ثبت و ضبط شده یک اصل علمی در علم جانورشناسی شده است. حضرت فرمود: بنویس هر حیوانی که گوشش خارج از بدنش است می زاید و هر حیوانی که گوشش درون بدنش باشد تخم می گذارد؛ حضرت تاسیس اصل علمی در علم جانورشناسی کردند که علما هاج و واج مانده اند که حضرت این اصل را از کجا پیدا کرده اند که در همه ی حیوانات صادق است. اینطور نبوده که حضرت گروه تحقیقی داشته باشند و به نواحی مختلف برای تحقیق بفرستند؛ حضرت متصل بوده چون خلیفه ی خداست؛ خدا علم عالم را در دست ولیّ خودش قرار دارد.
اقتضائات امروز را باید شناخت، حضرت صادق علیه السلام اقتضائات آن زمان را شناخت، نیرو جذب کرد و از بین آنها گزینش کرد هشام بن حکم ها، زراره بن اعین ها و ابان بن تغلب ها درست شد که استوانه های علم بشریت واقع شدند.
بیان سه نکته توسط امام صادق(ع) در هر موقعیت و زمان
حضرت صادق علیه السلام هر وقت فرصت پیدا می کردند این سه نکته را بیان می کردند؛ اول مساله بی بی دوعالم حضرت زهرا سلام الله علیها بود، به کمترین بهانه ای حضرت ورود پیدا می کردند و می فرمودند: جریان مدینه چنین بود، جریان مادر ما چنین بود و ... برای اینکه بماند اینها ریشه های تشیع و کار فرهنگی حضرت صادق علیه السلام است، هر کسی در هرجایی کار فرهنگی می کند باید این ریشه ها را حفظ کند، حضرت زهرا سلام الله علیها کارت ملی و شناسنامه تشیع است.
دوم جریان امام حسین علیه السلام و واقعه جانسوز عاشورا بود. حضرت تا می دیدند شاعر یا روضه خوانی وارد مجلس می شدند مجلس را مهیا می کردند تا شخص روضه بخواند، سبک کار حضرت این بود که اشخاص را به جریان اباعبدالله علیه السلام گره بزند.
سوم هم جریان ظهور امام عصر علیه السلام و مهدویت است. گاهی می دیدند حضرت به پهنای صورت اشک می ریختند و در فراق مهدی فاطمه علیه السلام اشک می ریختند.