اگر نگران دین خود و خانواده تان هستید یک سفر زیارت بروید

کد خبر: 71900
هیچ کاری در عالم تاثیرگذار تر و کامل تر از زیارت نیست

وارث: چهارمین شب از مراسم 8شب عاشقی در هیئت جنت الرضا علیه السلام و در حسینیه جوانان حسینی شرق تهران با سخنرانی حجت الاسلام دارستانی و مدیحه سرایی حاج محمد کمیل برگزار شد.

در ادامه خبر متن سخنرانی را می خوانید:

سخنران : حجت الاسلام دارستانی / مداح : حاج محمد کمیل

امام صادق علیه می فرمایند: مَنْ زَارَ قَبْرَ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ علیه السلام کَمَنْ زَارَ اللَّهَ فِی عَرْشِهِ.1  هرکس قبر حسین علیه السلام را زیارت کند ،خدا را در عرش زیارت کرده است.

اگر همین یک جمله در باب زیارت باشد،کافی است .که شب جمعه ،همه انبیاء و اولیا،شهدا،صدیقین عرش خدا را رها می کنند می آییند کربلا .

دو نکته از بحث باقی مانده شب قبل ذکر می کنیم: نکته اول:خیلی از ما نگران هستیم.پدر برای فرزندان،همسران نگران همسرانشون هستند،خواهر و برادرها  نگران هم هستند،مثال می گوید خواهری دارم که اهل نماز نیست،همسرم نماز نمی خواند و...کسانی که نگران هستید،یک سفر بروید کربلا. هیچ کاری در عالم تاثیرگذار تر و کامل تر از زیارت نیست. هرچقدر هم دستتان خالی است ،زیارت را رها نکنید. فرزندتان را بسپارید به صاحب حرم.

لاتی در تهران بود که یک برادر خوبی داشت،برادرش رفت نزد یک عالم که آقا من یک برادر دارم با ما خیلی فاصله دارد بیاورم نزد شما ایشون را نصیحت کنید؟گفتند یک سفر ببرش کربلا اگر خوب شد که دیگر نیازی به من نیست؛ اگر هم خوب نشد باز هم از من کاری بر نمی آید،در هر دو صورت ببر کربلا. با برادرم رفتیم کربلا،برادرم از دور که حرم سیدالشهدا علیه السلام را دید کفش و جورابش را درآورد و لباس هایش را پاره کرد و دوید سمت حرم،می گفت حسین جان من فکر می کردم شما حقیقی نیستید،فکر می کردم روضه شما را می خوانند یک افسانه و داستان است.زمانی که رسید سمت ضریح ،سرش را می کوبی به ضریح و می گفت آقا غلط کردم ،گناه کردم و توبه کرد.برگشتند تهران و خوب شد.روز عاشورا یک نفر با برادرم مشکل داشت وسط هیئت آمد یک چاقو زد به پهلوی برادرم،همین که چاقو خورد رو کرد به سمت کربلا و گفت حسین جان حیف که به شما قول دادم .

فرزندتان،دخترتان،پسرتان،دوستتان و...یک سفر زیارت ببرید.مشهد و کربلا نمی توانید بروید،قم بروید.حرم شاه عبدالعظیم حسنی بروید.در حرم بنشینید و بگویید آقا من آمدم  از این جا به بعد شما باید دست من را بگیرید ببرید.

اگر نگران دین خود و خانواده تان هستید یک سفر زیارت بروید.

نکته دوم:اگر رفتید کربلا و مشهد باز دیدید چشمتان هرز است بترسید.غیبت می کنید،گناه می کنید،بترسید. رفتید کربلا فقط دوست دارید بروید حرم،و با کسی کاری نداشته باشید.حرم آقا این همه جذبتان کرده است،خود آقا چه می کند؟خدا کجا به بنده اش نمره می دهد؟وقتی که کنار حرم معصوم علیه السلام قرار می گیرد.کنار حرم معصوم علیه السلام ما خیلی عوض می شویم.کسانی که نماز خوان نیستند،نماز می خوانند.

جلسه قبل عرض کردیم ما وقتی حرم می رویم پاک می شویم و دوباره می آییم بیرون،خودمان را آلوده می کنیم.

عالم و عارفی نقل می کرد:در شهرم قدم می زدم رسیدم به میدان شهر،دیدم تعدادی کودک بازی می کنند،یک گوشه ای نشستم و گفتم بازی این کودکان یک حکمتی برای من دارد.بازی که تمام شد هرکدام  رفتند خانه هایشان.یکی از این کودکان ،خانه اش کنار میدان بود رفت در زد و مادرش از پشت در پاسخ داد.گفت در را باز کن من هستم.مادرش گفت باز نمی کنم خسته شدم ، تو هر روز صبح با لباس تمیز می روی بیرون و غروب با لباس پاره و کثیف می آیی.بچه گریه می کرد ولی مادر در را باز نمی کرد.رفتم جلو گفتم پسرم اجازه می دهی من از مادرت خواهش کنم بروی داخل؟گفت بله در زدم و خودم را معرفی کرد،مادر در را باز کرد.گفتم چرا راهش نمی دهی؟گفت خسته م کرده است،لباس هایش را نگاه کنید،گفتم پسرم قول می دهی از فردا لباس هایت را کثیف نکنی ،گفت بله شفاعت کردم مادر بچه را راه داد. مانند ما که هرشب قدر اهل بیت علیهم السلام را شفیع قرار می دهیم خدا دوباره راهمان می دهد.روضه که می آییم صاحب روضه شفاعتمان می کند و ما را راه می دهند.فردای آن روز مجددا از آن محل رد شدم ،بچه از خانه آمد بیرون و چند فحش و ناسزا هم به مادر گفت.غروب شد به دوستانش گفت من با شما بیایم منزلتان،هیچکس قبول نکرد و همه یک جمله می گفتند:مگر خودت خانه نداری؟مادر نداری؟همه که رفتند این بچه درمانده آمد پشت در شروع به گریه کردن کرد.مادرش گفت دیگر در را باز نمی کنم.اینقدر گریه کرد،مادر هم از پشت بام فرزندش را می دید و به حالش گریه می کرد.بچه یک کاری کرد،خوابید روی زمین و صورتش را گذاشت روی خاک و اشک می ریخت،مادر دیگر نتوانست این صحنه را ببیند سریع آمد پایین در باز کرد و سرو صورت بچه را تمیز کرد .بچه رو کرد به مادرش و یک جمله گفت مادر امشب یک چیزی فهمیدم که تا بحال نمی فهمیدم ،اینکه هرشب می آمدم با لباس کثیف آمدم،تازیانه م بزن سیلی بزن تنبیهم کن اما مادر،دیگر در این خانه را به رویم نبند.چون جز اینجا من جایی ندارم...

به خدا و اهل بیت علیهم السلام بگوببد ما جز شما کسی را نداریم.هروقت بدی کردم مرا به فقر،به نداری،به بیماری مرا بزنید.مودبم کنید اما از در خانه تان بیرونم نکنید.

اهل بیت هیچ وقت از ما خسته نمی شوند.ما همیشه راه برگشت داریم. فردی آمد نزد امام هشتم علیه السلام گفت:لعنت خدا بر اصحاب جمل،آقا فرمودند چرا اصحاب جمل را لعن کردی؟عرض کرد آقا ،برجدتان امیرمومنان علیه السلام شمشیر کشیدند،فرمودند:درست است اما بعد از آن عده ای از آنها توبه کردند.عرض کرد مگر می شود بر امیر مومنان شمشیر بکشی و بعد توبه کنی؟حضرت فرمودند بله می شود.این بار خواستی لعن کنی اینجور لعن کن:خدا لعنت کند آن اصحاب جملی که در مقابل امیرمومنان علیه السلام شمشیر کشیدند وتوبه نکردند و از دنیا رفتند.

زیارت از مطهرات است،انسان را تمیز می کند...

سه حدیث زیبا در مورد امیرالمومنین علیه السلام نقل می کنیم:

حدیث اول: در معراج نامه مرحوم مرعشی نجفی  آمده است.پیامبر اکرم صلوات الله علیه به سلمان فرمودند:زمانی که به معراج رفتم کاروانی از شتر دیدم ،هزاران شتر پشت به پشت هم در حرکت بودند،نه ابتدای آن مشخص بود ونه انتهای آن وبار سنگینی روی این شترها بود و معلوم بود به سختی راه می روند.از جبرئیل سوال کردم این شترها چه حمل می کنند؟گفت کتاب. گفتم این کتابها در فضیلت چه کسی است؟عرض کرد :در فضیلت پسرعموی شما علی بن ابی طالب علیه السلام است.گفتم چرا معلوم نیست چند شتر رد شده است ؟جبرئیل عرض کرد:یا رسول الله اینجا یک ستاره ای است،هر سی هزار سال یکبار این ستاره طلوع و غروب می کند،تابه حال این ستاره سی هزار بار طلوع و غروب کرده است و این کاروان در حرکت هستند.از روزی که ما یاد داریم،این کاروان در حرکت است.امیرمومنان را می شود توصیف کرد؟

حدیث دوم:از یک عالم بزرگ سنی ،حنفی مذهب .به قول ابن حدید معتزلی می گوید تمام عالم جمع شد که نور امیرالمومنین علیه السلام را خاموش کند،روز به روز بیشتر تابید.

در کتاب ینابیع الموده قندوزی حنفی مذهب:می گوید جوانی آمد مسجد ،محضر پیغمبر خدا صلوات الله علیه ؛ مردمی هم که در مسجد هستند در حال عبادتند و از یک طرف هم نگاه می کنند ببینند این جوان از پیامبر صلوات الله علیه چه سوالی می پرسد که یاد بگیرند.جوان اسم شخص را گفت و از حضرت پرسیدند می شناسیدش؟حضرت فرمودند بله.این شخص یک سرمایه کمی را برده است چین فروخته است و اینقدر سود آورده است که الان کار خیر می کند و دستگیری از ضعفا و فقرا می کند.پیغمبر خدا،مگر می شود با این سرمایه ی کم یک نفر اینقدر سود ببرد؟پیغمبر فرمودند:جوان، در عالم به دو عده بیشتر غبطه نخور 1-به کسی که جان و مالش را فی سبیل الله خرج راه خدا می کند.2- به گنهکاری که توبه کرده است. بعد فرمودند:می خواهی یک نفر را در مدینه به شما معرفی کنم که دم صبح هیچ چیزی نداشت و الان یک تجارتی انجام داد که سودش را بین اهل زمین و آسمان تقسیم کنند،همه اهل بهشت خواهند شد.گفت آقا چه کسی است؟حضرت فرمودند:همان کسی که به سمت مسجد می آید و همه برگشتند دیدند یک بادیه نشین دهاتی است.مردم مسجد پیغمبررصلوات الله علیه را رها کردند و یورش بردند به سمت این فرد که گوارای وجودت.چه کردی که همچین سودی کردی؟گفت من کاری نکردم امروز،قرض دارم بیچاره هستم.صبح از خانه زدم بیرون،به خودن گفتم این گرفتاری ها همیشه هست،یک سر برو کوچه بنی هاشم و آقات علی بن ابی طالب علیه السلام را ببین صورتش را نگاه کن و سلامی بده دلت آرام شود بعد برو دنبال کارت.(یکی از آثار امام معصوم علیه السلام این است زمانی که نگاهش می کنید،غم هایتان را فراموش می کنید).رفتم کوچه بنی هاشم ایستادم ،آقا که از منزل بیرون آمدند،یک سلام به ایشان دادم و گفتم دارم می روم دنبال کارم؛ تااین جمله را گفت ،پیغمبر صلوات الله علیه فریاد زدند أینَ عِبادَتٍ؟ چه عبادتی انجام دادی!بشنو بادیه نشین،اگر تمام کوه های عالم زر سرخ می شد، اگر و تو همه را در راه خیر صدقه داده بودی،از این چند قدمی که به محبت امیرمومنان علیه السلام به سمت خانه اش رفتی،ارزشش کمتر است.به تو بگویم خدا برای هر نفست و هر قدمت که به محبت امیرمومنان علیه السلام به سمت خانه اش زدی،خدا هزار جهنمی را از جهنم نجات می دهد.

حدیث سوم: قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم :

من اراد أن ینظر الی اسرافیل فی هیبته و الی میکائیل فی رتبته و الی جبرئیل فی جلالته و الی ادم فی علمه و الی نوح فی خشیه و الی ابراهیم فی خلته و الی یعقوب فی حزنه و الی یوسف فی جماله و الی موسی فی مناجاته و الی ایوب فی صبره و الی یحیی فی زهده و الی عیسی فی عبادته و الی یونس فی ورعه و الی محمدِ فی حسبه و خلقه ،‌فلینظر الی علی . فأن فیه تسعین خصلة من خصال الانبیاء جمعها الله فیه و لم یجمعها فی احدٍ غیره2

 رسول خدا (صلوات الله علیه) فرمود : هر کس اراده کند ، اسرافیل را در هیبتش و میکائیل را در رتبه اش و جبرئیل را در جلالتش و حضرت آدم را در علمش و نوح را در خشیتش و ابراهیم را در دوستیش و یعقوب را در حزنش و یوسف را در جمالش و موسی را در مناجاتش و ایوب را در صبرش و یحیی را در زهدش و عیسی را در عبادتش و یونس را در ورعش و حضرت محمد (صلوات الله علیه ) را در حسب و خلقش تماشا کند به علی بن ابیطالب (علیه السلام ) نگاه کند ، براستی خداوند در او نود خصلت از صفات انبیاء را جمع کرده است که در غیر او جمع نفرموده است.

 

ما به زیارت امام زنده می رویم

حدیثی از امام صادق علیه السلام:شخصی از حضرت پرسیدند بعد از مرگ شما به زیارتتان بیاییم،آیا ثواب دارد؟ من زارنا فی مماتنا فکأنما زارنا فی حیاتنا3.

حضرت امام صادق علیه السلام فرمودند:هر کس ما را پس از وفاتمان زیارت کند، گویا ما را در حال حیات، زیارت کرده است.

 

لذا مشهد که می روید می خوانید:  وَ أَعْلَمُ أَنَّ رَسُولَكَ وَ خُلَفَاءَكَ عَلَيْهِمُ السَّلامُ أَحْيَاءٌ عِنْدَكَ يُرْزَقُونَ يَرَوْنَ مَقَامِي وَ يَسْمَعُونَ كَلامِي وَ يَرُدُّونَ سَلامِي  اَشْهَدُ اَنَّكَ تَشْهَدُ مَقاميَ وَ تَسْمَعُ كَلامِي وَ تَرُّدُ سَلامي من شهادت می دهم شما می دانید من چه کسی هستم و ازکجا آمدم  .سلام می دهم می شنوید و جاب سلام را می دهید.

از مرحوم نخودکی پرسیدند شما که دوازده سال تولیت حرم را داشتید آقا را دیدید؟گفتند به خدا قسم روزی دوبار صبح و عصر می رفتم و یکبار نشد که حضرت را نبینم که بر تخت سلطنت نشسته است و هرکسی از هر جای دنیا به حضرت سلام  می دهد حضرت جوابش را می دهند. و گره ها را وا می کنند.

_______________________________________

پی نوشت:

1 مستدرک الوسائل، ج ۱۰، ص ۲۹۲، ح ۳؛ بحارالانوار، ج ۹۸، ص ۱۰۵، ح ۱۱؛ مصباح المتهجد، ص ۷۷۱

2 ینابیع الموده جلد 2 ، باب 56

3 بحار الانوار، ج ۹۷، ص .۱۲۴

 گزارش تصویری