کاری کنید که جز شیعیان کامل و تشریعی اهل بیت (ع)شوید
وارث: پنجمین شب از مراسم 8شب عاشقی در هیئت جنت الرضا علیه السلام و در حسینیه جوانان حسینی شرق تهران با سخنرانی حجت الاسلام استاد دانشمند برگزار شد.
در ادامه خبر متن سخنرانی را می خوانید:
نصیحت و پیغام امام رضا علیه السلام به حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام
امام رضا با این نامه می خواهند نصایحی را به ما برسانند.
أبلغْ عنّی أولیائی السلامَ جلسه قبل روی کلمه ی ابلغ و پیغام دو نکته را عرض کردیم، پیغام گاهی قابل رساندن است و گاهی قابل رساندن نیست.هرکسی به شما التماس کرد،شما را قسم داد که برید این پیغامی را به کسی بدهید،و آن پیغام ناشایست بود،حقی بر گردن شما نیست که پیغام را برسانید. پیغامی که بوی اختلاف بدهد،بوی تفرقه بدهد،نباید جابجا شود.و هر پیغامی که سازنده است و قابل رشد و تعالی است را برسانید.
در مورد پیغام چند نکته دیگر عرض می کنیم:چهارده نوع پیغام داریم،انسان باید عاقل باشد ببیند کدام یک از این پیغام ها قابل رساندن است یا خیر. یک زمان محتوای پیغام خیر است یا محتوایش شر است. پیغام به خدمت است.پیغام به تهدید،پیغام به تبریک ،پیغام به تسلیت،پیغام عاطفی،غالب مردم نیاز به عاطفه و اخلاق دارند تا به ثروت.بعضی ها در پیغام رساندن هم بخیل هستند.پیغام های عاطفی را هم نمی رسانند.پیغمبر اکرم صلوات الله علیه در مسجد فرمودند:اگر فقیری را دیدید ولو به یک شربت آبی و یک دانه خرما هم شده است،به او دهید و ناامیدش نکنید.شخصی گفت:یا رسول الله اگر ما یک دانه خرما را هم نداشته باشیم چه کنیم؟همه لبخند زدند.پیامبر صلوات الله علیه فرمودند،اگر هیچ چیز هم ندارید که بدهید،می توانید دعایش کنید. وقتی به یک فردی که مشکل و گرفتاری دارد می رسید،به او زخم زبان نزنید،نمک روی زخمش نپاشید.قهر خداوند را برای خودتان لازم و واجب نکنید.گاهی پیغام به نصیحت و موعظه است.می بیند یک فردی با مادرش برخورد خوبی ندارد،پیغام بدهید و نصیحتش کنید. پیغام های خیر و به صلاح را شما برسانید حتی اگر طرف مقابل برخورد خوبی نداشت یا متوجه نشد؛شما این کارتان را می برید.
حافظ وظیفه تو دعا گفتن است و بس
دربند آن مباش که نشنید یا شنید
یک موقع پیغام هشدار است.مثال :برادر من ما نان و نمک هم را خورده ایم،این ره که تو می روی به کردستان است.اشتباه می روی ،داری خطا می روی..حالا شنید یا نشید شما پیغام را برسان.
یک سابقه ی خوب برای خودتان بگذارید. دوست کسی است که می گوید:من گفتم و دشمن کسی است که می گوید من می خواستم بگویم. مردم وقتی گرفتار شدند،یادشان می آید به حرفهایی که بهشان انتقال داده شد ولی توجه نکردند.شما هشدارت را بده حتی اگر برخورد خوبی نداشت.اما شریک و سهیم نباشید در بدبختی و نابود شدن دوست و رفیقتان.وجدانتان راحت است که می گویید من رفاقت را در حق ایشان تمام کردم.
دوست آنست که معایب دوست همچو آینه روبرو گوید
سیلی که دوست واقعی می زند بهتر از تعریف و تمجید های کذبی است که غریبه ها می کنند.
پیغام به صلح؛ امام صادق علیه به عنوان بصری فرمودند:اگر یک زمانی کسی پیغام داد که اگر یک بد و بیراه به من بگویی ،چندبرابرش را به تو می گویم،شماپیغام بده که اگر شما هرچقدر هم بد و بیراه به من بگویی،یک حرف ناسزا هم از من نمی شنوی. سلام پرچم صلح است.سلام ادب رفاقت است.سلام سلامتی می آورد.مومن تحت هر شرایطی آزارش حتی به مورچه هم نمی رسد.
پیغام مولوی.پدر به بچه؛ پیبغام یک شادی؛پیغام رفیق به رفیق؛پیغام گله و شکایت
هر پیغامی قابل رساندن نیست.
نکته بعد:برای رساندن پیغام از الفاظ مهربانانه و مودبانه استفاده کنید. امام رضا علیه السلام می توانستند در این نامه بنویسند أبلغْ عنّی السلامَ سلام من را ابلاغ کن. اما فرمودند: أبلغْ عنّی أولیائی السلامَ سلام من را به موالیان من برسان،سلام من را به عزیزانم برسان،سلام من را به کسانی که برای من ارزش دارند برسان. این نکته بسیار مهمی است.اگر خواستید به کسی پیغام دهید،سعی کنید از الفاظ مهربانانه استفاده کنید.
در حدیث قدسی خداوند به پیغمبر صلوات الله علیه می فرمایند:سلام من را به امتت برسان و به آنها بگو هروقت خواستید مرا صدا بزنید،مرا با یکی از صفاتم صدا بزنید.مثال ای خدای مهربان ای خدای سبحان ای خدای عزیز ای خدای رحیم ای خدای غفار....
روایت داریم که با هرصفتی خداوند را صدا بزنید،همان صفت شامل حالتان می شود. مثال آبروی شما در خطر است می خواهید با خدا صحبت کنید بگویید ای خدایی که ستارالعیوبی ,ای خدایی که جباری،ای خدایی که الرحم الراحمین هستی...
اگر می خواهید پیغامی را به کسی دهید صفتی را به کار ببرید که روی او تاثیر داشته یاشد.مثال ما با هم رفیقیم داداش..ما نون و نمک هم را خوردیم..
هر لفظی پیامی دارد
موایان چه کسانی هستند؟
امام هشتم علیه السلام پیغامشان را با این لفظ عنوان کردند:اولیائی السلام در بعضی روایات که اسم موالیان آمده است،یعنی ایرانیان. امیرالمومنین علیه السلام،به شیعیانی که از ایران بودند و فارس زبان،می فرمودند اینان از موالیان ما هستند.
در روایت دیگر موالیان به کسانی گفته می شود که با اهل بیت علیهم السلام نسبت دارند. نسبت دارند یعنی اینکه اهل بیت علیهم السلام را مولای خودشان می دانند.هرکس شیعه اهل بیت علیهم السلام باشد ،می گویند موالیان اهل بیت هستند.
در جایی دیگر به سخنوران عجمی هم موالیان گفته می شود.
مورد بعد،به ایرانی هایی که در حجاز تحت قیومیت یک عرب قرار می گرفتند.مثال یک ایرانی در مدینه می رفت و رئیس قبیله عرب،آن ایرانی را تحت پوشش قرار می داد.می گفتند فلانی جز موالیان فلان شیخ است.یعنی تحت حمایت اوست.
ابلغ اولیائی السلام یعنی ای کسانی که تحت قیومیت ما هستید،ای کسانی که در خیمه ولایت هستید،ای کسانی که سایه ولایت محمد و آل محمد صلوات الله علیهم روی سرتان است. سلام من را جناب عبدالعظیم،به کسانی که من را امام رضا علیه السلام می دانند برسان.
در جای دیگر آمده است،موالیان یعنی آزاد شده از طرف اهل بیت علیهم السلام.حال این آزاد شده می تواند یک غلام باشد که خریداری شده و آزاد شده و می تواند امثال رسول ترک باشد.یعنی اول طرف دنبال شرابخواری ،چاقوکشی و الواتی بوده است بعد با امام حسین علیه السلام رفاقت کرده است. امام او را خریده است.از شیطان نجاتش داده است.اول اسیر و غلام نفس بود اما حال در مکتب امام حسین علیه السلام آزاد شده ی امام است.حر را هم امام حسین علیه السلام خرید و از موالیان حضرت شد.
در یک جای دیگر،همراه و رفیق را موالی گویند.
هم قسم را موالی گویند.
در روایتی هم همسایه را موالی می گویند.
امام هشتم علیه السلام به عبدالعظیم حسنی فرموده اند:سلام من را به موالیان من برسان.حا این موالی را خودتان معنی کنید،ای مشهدی که در جوار حرم امام هشتم علیه السلام زندگی می کنی،چون همسایه امام هستی،جز موالیان حضرت هستی. ای کسی که فکرت اهل بیتی نبود،اما توبه کردی و آمدی سمت اهل بیت،خودت را جز موالیان اهل بیت علیهم السلام بدان.ای کسی که می گویی زندگی من را امام حسین علیه السلام اداره می کند،خودت را جز موالیان حضرت بدان.
جز موالیان هستید،حال باید سعی کنید جز شیعیان بشوید.
شیعه به دومعنا تعریف می شود. در یک روایت به امام صادق علیه السلام می گویند چرا مریدان شما را شیعه می گویند؟حضرت فرمودند به دلیل اینکه شیعیان ما از شعاع نور ما خلق شدند.یعنی پروردگار متعال اولین چیزی که از نور خودش خلق کردند،نور محمد و علی صلوات الله علیهم بود.خداوندآدم را که خلق کرد،نور محمد و علی صلوات الله علیهم را پشت سر آدم قرار داد.حضرت آدم را که خداوند خلق کرد،دید همه ی ملائکه پشت سرش هستند،از خداوند سوال کرد چرا من نمی توانم ملائکه را ببینم و در پشت سرم هستند؟خداوند فرمود:ملائکه به احترام نور حضرت علی و حضرت محمد صلوات الله علیهم که در پشت سرت قرار دادیم.اینها پشت سرت قرار می گیرند.هرجا این نور هست آنها مقابل آن قرار می گیرند. حضرت آدم گفت می شود این نور را در پیشانی من قرار بدهی؟نور آمد روی پیشانی و همه ی ملائکه ایستادند مقابل حضرت آدم. خداوند این نور را در وجود حضرت آدم قرار داد و این نور انتقال پیدا کرد به فرزند آدم و یکی یکی آمد جلو تا رسید به زمان عبدالمطلب،به عبدالمطلب که رسید،نور دو تکه شد،نیمی نور محمد صلوات الله علیه در سلب عبدالله و نیمی از نور از امیرالمومنین علیه السلام در سلب ابی طالب.حضرت فرمود از آن شعاع نور محمد و علی صلوات الله علیهم خدا شیعیان ما را خلق کرد.شیعیان ما نورانی هستند.یعنی هرجا نور باشد آنها هم هستند.زندگی شان پر از نور است.حرف می زنند،نوارنی است.عمل می کنند،نورانی است.لقمه ای که شیعیان ما در دهان می گذارند نورانی است.
معنای دیگر شیعه:حضرت فرمودند: شيعتنا خلقوا من فاضل طينتنا1 شیعه ها از زیادی گِل ما درست شده است.
شیعه دور جور است:یک شیعه تکوینی و یک شیعه تشریعی..
ما تکوینا شیعه هستیم زیرا خداوند ما را از زیادی گل اهل بیت علیهم السلام خلق کرده است.اما تشریعا شیعه هستیم؟کسانی که جز موالیان اهل بیت هستید،جز شیعیان تکوینی اهل بیت علیهم السلام هستید، کاری کنید که جز شیعیان کامل و تشریعی اهل بیت علیهم السلام شوید.
امام رضا علیه السلام فرمودند:سلام من را به موالیانم برسان و بگو أن لا یجعلوا للشیطان على أنفسهم سبیلاً، امام رضا علیه السلام به شما پیغام داد که مواظب باشید شیطان را بر نفس خودتان غالب نکنید.راه ندهید.امام هشتم علیه السلام،همین که دارند نصحیت می کنند،تمرین معارف هم می کنند . خودتان شیطان را برخودتان حاکم نکنید،وگرنه شیطان با شما کاری ندارد.
ملا محسن کاشانی رضوان الله علیه فرمود:صبح به صبح شیطان می آید دور قلب شما طواف می کند ببیند راهی پیدا می کند،وارد قلب شما شود.و ببیند هیچ راه نفوذی نیست می رود. اما زمانی که دروازه قلب باشد ،شیطان ورود پیدا می کند.
پی نوشت:
1 الحكم الزاهرة با ترجمه انصارى - ص 467