نحوه شکلگیری گروه های تندرو در چچن
اسلام یکی از چهار دین رايج در روسیه است، که پیشینه حضورش در این کشور به قرنها قبل باز می گردد.
وارث:از نظر تاریخی حضور مسلمانان در روسیه (روسیه مرکزی) به دوران بلغارها در قرن نهم میلادی بازمی گردد. البته روایت دیگری نیز وجود دارد که زمان ورود اسلام به روسيه را قرن اول هجری یا هفتم میلادی میداند و به حضور اسلام در داغستان و شهر دربند در این دوره زمانی اشاره میکند.
در بعضی از نقاط روسیه، اسلام پیش از مسیحیت پدیدار شد. برخلاف بسیاری از کشورهای اروپایی که مهاجرت باعث رشد جمعیت مسلمانان شده، مسلمانان روسیه را مردم بومی این کشور تشکیل میدهند. در سال ۲۰۰۰ میلادی، مسلمانان روسیه ۱۴ قرن حضور اسلام در خاک این کشور را جشن گرفتند.
هویت روسیه در طول قرن های متمادی درگیری، همزیستی و همکاری با همسایگان مسلمانش شکل گرفته است.
از سال ۹۲۲ میلادی، در مناطقي از ساحل رود ولگا و در قرن سیزدهم میلادی در سراسر اردوی زرین (بخشی از امپراطوری مغول که شامل بخش های اصلی روسیه، قزاقستان و اوکراین امروزی است) اسلام دین حاکم محسوب میشد.
در قرون ۱۵ تا ۱۷ میلادی چچنها، ادیگیها، چرکسها و در قرون ۱۸ تا ۱۹ میلادی بالکارها، کاباردیها و اینگوش ها به اسلام گرویدند. در قرن ۱۸ میلادی و در دوره حکمرانی کاترین دوم، مسلمانان و سازمانهای دینی آنها رسمیت پیدا کردند و مسلمانان توانستند مساجدی احداث کنند. در نیمه دوم دهه ۱۹۲۰ دولت شوروی رفتار خود را نسبت به اسلام تغییر داد و شروع به دخالت در زندگی مسلمانان کرد. از سال ۱۹۲۷ مبارزه علنی با دین شروع شد و مدارس دینی در سراسر کشور تعطیل گردید. در دوره استالین، فشارها بر مسلمانان بیشتر شد به صورتی که مسجد جامع تنها مسجدی بود که در بخش اروپایی روسیه فعالیت داشت. در طول جنگ جهانی دوم بنا به دلایل سیاسی، سختگیریهای مذهبی از جانب استالین تا حدودی کاهش یافت.
پس از فروپاشی شوروی، اسلام در روسیه گسترش یافت. این گسترش هم از نظر تشکیلات و هم از نظر آگاهیهای مسلمانان نسبت به سنتها و میراث دینیشان و نیز تاثیر اسلام بر ساختارهای جامعه روسیه از اهمیت قابل ملاحظهای برخوردار است.
در حال حاضر مسلمانان در بیشتر مناطق روسیه حضور دارند. با این حال حضور آنها در ۷ منطقه از ۲۱ منطقه روسیه گسترده تر است. جمهوریهای باشقیرستان و تاتارستان در منطقه ولگا-اورال بزرگترین منطقه مسلمان نشین روسیه محسوب میشود. همچنین چچن، اینگوش، داغستان، کاباردینو، بالکار، قره چای و چرکس در قفقاز شمالی نیز از جمعیت مسلمان قابل توجهی برخودار است.
شهرهای بزرگ روسیه مانند مسکو و سن پترزبورگ نیز جمعیت مسلمان گسترده ای را در خود جای دادهاند.
اغلب مسلمانان روسیه سنی مذهب (عمدتا شاخه های حنفی و شافعی) بوده و شیعیان اقلیت کوچکی هستند. تشیع عمدتاً در میان مردم قفقاز، آذریها، بخش کوچکی از جمهوری داغستان و لزگی ها رواج دارد. اکثر شیعههای جعفری را آذربایجانیها تشکیل میدهند. به غیر از این در میان مسلمانان قفقاز شمالی (داغستان، چچن و اینگوش) طریقتهای صوفی نقشبندیه، قادریه و شاذلیه رواج بسیاری دارد.
پس از فروپاشی شوروی تحولات گستردهای در ساختارهای نهادی رخ داد و فضای جامعه برای تبلیغات دینی مناسبتر شد، به صورتی که زمینه بازسازی و ساخت مساجد بيشتر برای مسلمانان فراهم گردید.
تا پیش از فروپاشی شوروی دو اداره دینی در قفقاز و باشقیرستان مسئولیت نظارت بر امور مسلمانان را بر عهده داشتند؛ اما پس از آن ادارات دینی در مناطق مختلف به صورت مستقل عمل نموده و تحت کنترل دولت نبودند.
پس از فروپاشی شوروی، احیای مذهبی با مسیحیت ارتدوکس آغاز شد و مدتی بعد اسلام را نیز در برگرفت. ظهور اسلام با افزایش احساسات ملی گرایانه همراه بود. اسلام به سرعت سیاسی شد و به نوعی به اعتراضهای سیاسی و اجتماعی کمک کرد. در اوایل دهه ۱۹۹۰ میلادی، پس از فروریختن دیوار آهنین، جداییطلبان چچنی در فدراسیون روسیه تازه شکل گرفته، حرکتی استقلال طلبانه را آغاز کردند. رئیس جمهور وقت، بوریس یلتسین با استقلال چچن مخالفت کرد و گفت چچن بخش جدایی ناپذیر روسیه است. از ۱۹۹۴ تا ۱۹۹۶، روسیه با شورشیان چچنی جنگید که این دوره به عنوان اولین جنگ چچن شناخته شد. دهها هزار نفر از شهروندان غیرنظامی جان باختند اما روسیه موفق نشد کنترل زمین های کوهستانی چچن را در اختیار گیرد و به طور غیر رسمی استقلال چچن رخ داد. در ۱۹۹۶ یلتسین، فرمان آتش بس با جدایی طلبان را امضا کرد و در پی آن سال بعد طرفین برسر معاهده ای صلح آمیز توافق نمودند.
اما پس از گذشت سه سال خشونت و درگیری از سر گرفته شد. در اوت ۱۹۹۹ جنگ طلبان چچنی برای حمایت از یک جنبش جدایی طلب محلی به سوی همسایه روسیه؛ جمهوری داغستان، حمله کردند. به دنبال آن ، یک ماه بعد، طی دوره ای ده روزه، ۵ بمب در سراسر روسیه منفجر و حدود ۳۰۰ غیرنظامی کشته شدند. مسکو، شورشیان چچنی را در انفجارهای روسیه مقصر دانست. حمله به داغستان و بمب گذاری های روسیه، باعث شد مسکو نیروهای نظامی بیشتری برای به راه انداختن دومین جنگ با چچن که به عنوان جنگ قفقاز شمالی شناخته شده است، اعزام کند.
در فوریه ۲۰۰۲ روسیه، چچن را پس گرفت و در اين ميان بخش بزرگی از مرکز شهر نابود و نیروهای روس بر چچن، کنترل کامل یافتند. از زمان پایان جنگ دوم چچن، فعالیت های جدایی طلبان کاهش یافت و با مرگ رهبر شورشیان، شامیل باسایف، در جولای ۲۰۰۶ به نظر می رسيد تحرکات شورشیان فرونشانده شده باشد.
با این حال، با توجه به گزارش مرکز مطالعات بینالملل و استراتژیک، از سال ۲۰۰۸ خشونت به طور چشمگیری در قفقاز شمالی افزایش یافته است.
کارشناسان مسائل بینالملل براین باورند که ارتباط گستردهای میان شبکه القاعده و گروههای چچنی وجود دارد. گفته میشود در جریان نبرد با نیروهای شوروی سابق در جنگ افغانستان (۸۹-۱۹۷۹) یک جنگجوی چچنی به نام خطاب با اسامه بن لادن ملاقات کرده است.
وقایع افغانستان و اشغال آن از سوی شوروی را باید نقطه عطفی در فعالیت جنبش های اسلامی دانست. زیرا برای نخستین بار سرزمینی اسلامی از سوی کمونیسم جهانی اشغال شده بود. از این رو گروههای اسلامی طرفدار حرکات جهادی که مدعی مبارزه با دشمنان اسلام بودند و کمونیسم را از دشمنان خود میدانستند، نسبت به اشغال افغانستان واکنش نشان دادند و به منظور مقابله با نیروهای شوروی در افغانستان به تدریج زمینه تشکیل و سازماندهی القاعده فراهم شد. جنگ افغانستان علاوه بر سرعت بخشیدن به شکلگیری القاعده، زمینه هماهنگی افراطگرایان شرق و غرب عربی با یکدیگر را نیز فراهم نمود. افراط گرایان مصري، تجربیات تشکیلاتی خود را در اختیار سعودیها قرار دادند و سعودیها نیز با نفوذ مالی گسترده خود موفق شدند دیدگاههای وهابی خود را در میان افراطگرایان حاضر در افغانستان گسترش دهند. برقراری ارتباط میان جریانات تندرو در افغانستان با افراطگرایان آسیای میانه و قفقاز باعث نفوذ نگرشهای افراطی در این مناطق شد. جنگ چچنیها با دولت روسیه پیامد این تعاملات بود. اعلام استقلال چچن در ۱۹۹۲ و شروع جنگ اول چچن در ۱۹۹۴ ، چچن را به کانون تحولات سیاسی و عقیدتی در قفقاز شمالی تبديل کرد که با رخنه وهابیها در ساختار حاکمیت جمهوری اين كشور و سپس به دست گرفتن قدرت توسط آنها به ویژه از جنگ دوم چچن به بعد و تبدیل چچن به امارت اسلامي قفقاز در سال ۲۰۰۷و ائتلاف آن با القاعده، نام چچن و چچنیها با افراطگرایی و سلفیگری در قفقاز گره خورد، به گونه ای که نیروهای امارت اسلامي قفقاز در سال ۲۰۱۲ وارد میدان جنگ در سوریه شدند و بخشی از آنها به سرکردگی ابوعمر چچنی (عمر الشیشانی) با ابوبکر البغدادی بیعت کرده و ابو عمر چچنی برای مدتی ریاست بخش شمالی داعش در سوریه را بر عهده گرفت.
وی به اعتقاد خود برای برپایی حکومت اسلامی به سوریه آمده بود؛ ولی منابع سوری تاکید داشتند که الشیشانی بیعت خود با گروهک تروریستی داعش را بیعت جنگ و نه بیعت امارت قلمداد می کند و معتقد است با داعشیها برای جنگ با آنچه دشمن مشترک می خواند، متحد شده است.