چرا دعای برخی افراد مستجاب نمیشود؟
برآورده شدن حاجات و دعاها، شرایطی دارد که اگر رعایت نشوند، مستجاب شدن دعا برآورده نمیگردد و یا به تأخیر میافتد.
وارث: برآورده شدن حاجات و دعاها، شرایطی دارد که اگر رعایت نشوند، مستجاب شدن دعا برآورده نمیگردد و یا به تأخیر میافتد، که البته برآورده نشدند برخی از دعاها، دلیلی بر عدم توجه خدا به آنها نیست، بلکه به این دلیل است که یا به صلاح فرد نیست یا اینکه خداوند متعال، شرایط بهتری را فراهم میسازد.
از مجموعه این روایات و روایات دیگرى که در این زمینه، بدون طرح سئوال، وارد شده است، به دست مى آید که وعده الهى در مورد مستجاب شدن دعاها بى قید و شرط نبوده است، بلکه دعا داراى شرایطى است که دعاکنندگان باید شرایط دعا راتحصیل، و موانع آن را از سر راه خود بردارند.
یکى از مهم ترین موانع اجابت دعا، عدم معرفت خداوند است، به عبارت دیگر، یکى از شرایط اساسى استجابت دعاها، شناخت خداوندى است که خوانده ماست و از او مى خواهیم که دعاى ما را اجابت کند. مگر مى شود انسان از کسى چیزى بخواهد که او را نشناسد؟!
دومین شرط اجابت دعا،نیّت صادق و پاک; و قلب با اخلاص و بدون ریا است. به این مناسبت امام صادق(ع) در حدیثى فرموده است: «اِنَّ الْعَبْدَ اِذا دَعا اللّهَ تَبارَکَ وَ تَعالى بِنِیَّنَة صادِقَة وَ قَلْب مُخْلِص اُسْتُجیبَ لَهُ بَعْدَ وَفائِهِ بِعَهْدِ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ»; هنگامى که بنده خدا، با نیّت صادق و پاک و قلبى پر از اخلاص و صفا به درگاه خداوند روى آورد بعد از آن که به عهد و پیمانى که با خداوند منّان داشته، عمل نماید، خداوند دعاى او را مستجاب مى گرداند. عمل به عهد و پیمان خداوند که همان صفاى دل و اخلاص نیّت است شرط قبولى دعاست.
دعا شرایطی دارد که با مراعات آنها استجابت قطعی است؛ اهل بیت(ع) برخی از موانع و عوامل استجابت دعا را موانعی مانند حرام خوردن، گناه، عاق والدین شدن، سبک شمردن نماز، حق الناس و... فرمودهاند. یکى از عوامل مهمى که رابطه انسان با خدای متعال را ضعیف نموده و مانع اجابت دعا می شود, نافرمانى از دستورهاى خداست.
حضرت على (ع) در دعاى کمیل چنین مىفرماید: «پروردگارا! گناهانى را بر من ببخش که موجب حبس و بالا نرفتن دعا مىشوند». و در جاى دیگر از همان دعا چنین مىفرماید: «اى آقا و مولاى من ! به عزتت قسم! از تو مىخواهم که بدى کردار و رفتارم موجب پوشیده شدن دعاى من از تو نشود».
امام باقر(ع) نیز در این باره فرمودند: «بنده حاجتى ازخدا طلب مىکند و مقرر مىگردد آن حاجت در زمانى برآورده شود; پس در این فاصله, او گناهى مرتکب مىشود و در نتیجه, خداوند مىفرماید: «حاجت این بنده برآورده نشود و از آن محروم شود; چون او خشم و غضب مرا برانگیخت و همین باعث محروم شدن اوست».
استفاده از درآمد حلال و پاکیزه از دیگر شرایط اجابت دعا است که امروزه بیش از هرزمان دیگر لازم است به آن توجه شود. لقمهى حرام تا 40 روز مانع استجابت دعا مىگردد. همچنین گناهان زیاد که منجر به قساوت و سنگدلى مىشدند از عوامل دیگر عدم استجابت دعا مىباشد. امام صادق (ع) مىفرماید: «خداوند دعایى که از قلب قسى برخاسته باشد اجابت نمىکند». امام صادق (ع) فرمود: «همیشه مؤمن در خیر و آسایش است تا هنگامى که عجله نکند. در غیر این صورت ناامید مىشود و دعا را ترک مىکند. به درستى که بنده هنگامى که دعا مىکند خداوند متعال در صدد برآورده ساختن حاجت اوست تا زمانى که او عجله نکند».
اجابت برخى از دعاها به مصلحت انسان نیست!
اگرچه ما موظّف به دعا هستیم و باید نسبت به اجابت آن هم امیدوار باشیم; ولى باید توجّه داشت که برخى اوقات اجابت بعضى از دعاها به مصلحت انسان نیست، گاهى از اوقات انسان خیال مى کند که سعادت او در اجابت دعاست، در حالى که خداوند از روى آگاهى مىداند که شقاوت و هلاکت و نابودى او در آن است، اینجاست که چنین دعاهایى اجابت نمىشود.
در این زمینه، داستان عبرت آمیز و تکان دهنده ثعلبه انصارى که با اصرار فراوان بر خواسته اش که به مصلحت او نبود پافشارى کرد و اجابت آن باعث بى ایمانى و اعتراض به برخى قوانین الهى شد، درس بزرگى براى همگان است. گاهى جوانى به خواستگارى دخترى مىرود و جواب منفى مىشنود، او التماس و درخواست زیادى مى کند; لیکن با دعاهاى فراوان هم ازدواج او صورت نمىگیرد. دلشکسته و ناراحت به زندگى ادامه مى دهد. بعد از مدّتى متوجّه مى شود که خداوند چه لطف بزرگى به او کرده که دعایش را اجابت نکرده است، زیرا شاید ثمره آن ازدواج چیزى جز فرزندان فلج نبوده است.
بنابراین، از اجابت نشدن برخى از دعاهایمان نگران نباشیم، زیرا امکان دارد دعاى مورد نظر از همین قبیل باشد و علاوه بر آن، بنابر روایات معصومان(علیهم السلام): «دعاهایى که در دنیا مستجاب نمى شود، خداوند در آخرت معادل آن را به دعاکننده عطا مى کند».
پانوشت:
1- بحار الانوار،ج73،ص329
2- بحار الانوار،ج93،ص358
3- میزان الحکمه،ج3،ص875
4- اصول کافی،ج2،ص 474