نماز، يكي از مواقع استجابت دعا

کد خبر: 75371
همانا خداوند نمازها را در دوست داشتني ترين ساعات بر شما واجب گردانيده است؛ پس بعد از نمازهاي واجب، حاجاتتان را از خدا بخواهيد.
نماز، يكي از مواقع استجابت دعا

«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَي مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اسْمَعْ نِدَائِي إِذَا نَادَيْتُكَ وَ اسْمَعْ دُعَائِي إِذَا دَعَوْتُكَ وَ أَقْبِلْ عَلَيَّ إِذَا نَاجَيْتُكَ فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَيْكَ وَ وَقَفْتُ بَيْنَ يَدَيْكَ»[۱].

دعا در نماز عشاء
ما در يک روايت داريم که پيغمبر اکرم(صلّي الله عليه وآله وسلّم) فرمود: «مَنْ كَانَ طَالِباً إلَى اللهِ حَاجَةً فِي أمْرِ دُنيَاهُ وَ آخِرَتِهِ فَلْيَطْلُبْهَا فِي الْعِشَاءِ الآخِرَةِ فَإنَّهَا صَلاةٌ لَمْ يُصَلِّهَا أحَدٌ مِنَ الأمَمِ قَبْلَكُمْ»[۲]. اگر کسي حاجتي دارد، چه دنيوي و چه اخروي، آن را در نماز عشاي آخر يعني همين نماز عشايي که ما داريم، از خداوند بخواهد که اين نماز عشا را امت هاي گذشته نداشته اند. من اين روايت را براي تکميل مباحث گذشته خواندم.

دعاي مستجاب بعد از نماز واجب
روايتي از امام صادق (عليه السلام) است كه حضرت فرمود: «إنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَرَضَ عَلَيْكُمُ الصَّلَوَاتِ فِي أَحَبِّ الْأَوْقَاتِ إِلَيْهِ فَاسْأَلُوا اللَّهَ حَوَائِجَكُمْ عَقِيبَ فَرَائِضِكُم »[۳]. همانا خداوند نمازها را در دوست داشتني ترين ساعات بر شما واجب گردانيده است؛ پس بعد از نمازهاي واجب، حاجاتتان را از خدا بخواهيد. در اينجا بحث دعاي بعد از نماز و تعقيب را مطرح فرموده است. حالا من روي اين نكته، نظر دارم و بحث خواهم كرد.
چند روايت با يك مضمون است؛ هم از پيغمبر اکرم(صلّي الله عليه و آله و سلّم) و هم از امام صادق (عليه السلام) رواياتي داريم كه من يكي از آنها را مي خوانم: «مَنْ أَدَّى لِلَّهِ مَكْتُوبَةً فَلَهُ فِي أَثَرِهَا دَعْوَةٌ مُسْتَجَابَةٌ»[۴]. هر كس نماز واجبي را به جا آورد، در پي او دعاي مستجابي دارد. در يک روايت ديگر دارد: «قِيلَ لِرَسُولِ اللهِ أيُّ الدُّعَاءِ أسْمَعُ؟ قَالَ جَوفَ اللَّيلِ الآخِرِ وَ دُبُرَ الصَّلَوَاتِ المَكتُوبَةِ»[۵].[۵] از حضرت سؤال کردند کدام دعا زودتر به اجابت مي رسد؟ مراد از «أسمع» شايد اين باشد كه كدام دعا زودتر مستجاب مي شود. حضرت در پاسخ فرمودند که از نظر زماني، دعا در آخر شب و از نظر عملي، دعا بعد از نمازهاي واجب.

تأثير دعا بر نماز
مطالبي كه تا اينجا گفتيم همه نسبت به اثرگذاري نماز بر روي دعا بود. حالا مي خواهم يک چيز تازه عرض کنم و آن عکس اين مطلبي است كه مطرح كردم و شايد شما هم اين را نشنيده باشيد؛ اثر گذاري دعا بر روي نماز. مي خواهم اهميّت دعا را عرض کنم. همه اين مطالب تا اينجا اين بود که انسان وقتي نماز مي خواند، قبل و وسط و بعد از نماز، اين بر روي دعاي او تأثير مي گذارد و كاربرد دعا را زياد مي كند. رواياتي داشتيم كه اين ها روي دعا، اثر مي گذارد و کاربرد دعا را بالا مي برد. امّا از اين طرف هم داريم که دعا روي نماز اثر مي گذارد. اين يعني چه؟ يعني روي قبولي نماز تأثير دارد.
در روايتي از امام صادق (عليه السلام) آمده است كه: «قَالَ كَانَ أَبِي يَقُولُ»؛ حضرت از پدر بزرگوارشان امام باقر(عليه السلام) نقل مي فرمايند که ايشان در ذيل اين آيه: «فِي قَوْلِ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى فَإِذا فَرَغْتَ فَانْصَبْ وَ إِلى رَبِّكَ فَارْغَبْ » مي فرمود: «إِذَا قَضَيْتَ الصَّلَاةَ بَعْدَ أَنْ تُسَلِّمَ»، بعد از اينکه نمازت را خواندي و سلام دادي، «وَ أَنْتَ جَالِسٌ»، در حالي كه نشسته اي و هنوز بلند نشده اي،«فَانْصَبْ فِي الدُّعَاءِ مِنْ أَمْرِ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ»؛ در دعا كردن براي امور دنيا و آخرتت بکوش! «فَإِذَا فَرَغْتَ مِنَ الدُّعَاءِ فَارْغَبْ إِلَى اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ أَنْ يَتَقَبَّلَهَا مِنْك»[۶].و وقتي كه از دعا فارغ شدي، مُلتمسانه از خدا بخواه که نمازت را از تو بپذيرد! عَجَب! پس اين دعاي بعد از نماز، باعث مي شود که خدا نمازت را قبول کند. توجه داشته باشيد که ضميرِ «هَا» در «أَنْ يَتَقَبَّلَهَا» به «الصَّلَاة» برمي گردد؛يعني اثر دعا بر نماز را مطرح فرموده اند.
حالا اين روايت لحن نرمي داشت؛ امّا روايتي داريم كه نسبت به کساني که نماز مي خوانند، ولي بعد از آن دعا نمي کنند، لحن تندي دارد. «رُوِيَ عَنِ النَّبِيِّ أَنَّهُ قَالَ إِذَا فَرَغَ الْعَبْدُ مِنَ الصَّلَاةِ وَ لَمْ يَسْأَلِ اللَّهَ تَعَالَى حَاجَةً يَقُولُ اللَّهُ تَعَالَى لِمَلَائِكَتِهِ» پيغمبر اکرم(صلّي الله عليه و آله و سلّم) فرمود آنگاه که بنده از نماز فارغ مي شود و حاجتي از خدا نمي خواهد، خدا به فرشته هايش مي گويد: «اُنْظُرُوا إِلَى عَبْدِي»؛ به اين بنده من نگاه کنيد! «فَقَدْ أَدَّى فَرِيضَتِي»، نماز واجبش را خواند، «وَ لَمْ يَسْأَلْ حَاجَتَهُ مِنِّي»؛ امّا از من درخواستي نکرد؛ «كَأَنَّهُ قَدِ اسْتَغْنَى عَنِّي»؛ مثل اينکه او خودش را از من بي نياز مي داند که چيزي از من نمي خواهد. چون اگر خودش را نيازمند مي ديديد، الآن كه به حسب ظاهر، بالاترين عملي را که عبوديّت و بندگي در آن جلوه مي کند ـ يعني نماز ـ را به جا آورده است، از من درخواست مي كرد. «كَأَنَّهُ قَدِ اسْتَغْنَى عَنِّي»؛ مثل اينکه خودش را از من بي نياز مي بيند. «خُذُوا صَلَاتَهُ»، نمازش را بگيريد، «فَاضْرِبُوا بِهَا وَجْهَهُ»[۷].[۷] نمازش را به صورتش بزنيد! اين کنايه از عدم قبولي نماز است. خدا مي گويد اين نماز خواندنت را من نمي پذيرم[۸].[۸]

دعا يا نماز مستحبي؟
در سنوات گذشته، من يك بحث كلّي را مطرح کردم و آن اينکه در مقايسه بين دعا و نماز مستحب، از نظر فضيلت و محبوبيّت عندالله تعالي، کدام يک أفضل است؟ دعا کنم يا نماز مستحبي بخوانم؟ كدام را خدا بيشتر دوست دارد؟[۹] در آنجا من عرض کردم كه دعا أفضل است. حالا من در اين رابطه که نماز مستحبي بخوانم يا دعا کنم، فقط يک روايت مي خوانم که اشاره كرده باشم و رد مي شوم. روايت از امام باقر(عليه السلام) است كه: «الدُّعَاءُ بَعْدَ الْفَرِيضَةِ أَفْضَلُ مِنَ الصَّلَاةِ تَنَفُّلاً»[۱۰]. دعاي بعد از نماز واجب بهتر از نماز مستحبي است. روايت «نصّ» است و ديگر هيچ احتمال مخالفي در آن مطرح نيست. اين روايت اشاره به دعاي بعد از نماز دارد.

اهميت دعا درنماز
ما حتي درباره «دعاي بين نماز» هم روايت داريم كه نمازي که وسطش دعا نباشد «ناقص» يا «كال و نارَس» است. ميوه بايد رسيده باشد تا قابل أكل شود. نماز هم بايد قابل پذيرش باشد، تا به كار آيد. روايتي است از پيغمبر اکرم(صلّي الله عليه و آله و سلّم) كه حضرت فرمودند: «کُلُّ صَلا?ٍ لايُدْعَي فِيهَا لِلمُؤمِنِينَ وَ المُؤمِناتِ فَهِيَ خِدَاجٌ»[۱۱]. نماز بدون دعا براي مؤمنين و مؤمنات ناقص و نارَس است.
مي خواستم اين را عرض کنم که آنچه ما در مجموعه دَه ها روايت در باب دعا هنگام نماز داريم، اين است كه قبل از نماز، در نماز و بعد از نماز ـ به خصوص نمازهاي واجب ـ دعا كردن وارد شده و اين دعا هم بر نماز اثر مي گذارد و هم نماز بر روي آن اثر دارد. اين دو بر روي يكديگر اثر متقابل دارند و هم نماز روي دعا اثر مي گذارد که يا مقتضي اش را تشديد مي کند،يا آن را به فعليت مي رساند و يا تسريع در اجابت مي كند؛ و هم دعا روي نماز اثر مي گذارد و باعث مي شود نمازت قبول شود و به نمازت مقبوليّت مي دهد. من مطالب و مجموعه رواياتي که در اين باب داريم را خلاصه کردم همه اين ها اهميت دعا را مي رساند که من ديگر نمي خواهم وارد شوم.

تأثير قرآن بر دعا
عامل ديگري که باز به عنوان عامل اثرگذار بر روي دعا مطرح است، مسأله قرائت قرآن است. من اين را که مي گويم به خاطر ايّام ماه مبارک رمضان است و مي خواهميک مقدار به شما راهکار بدهم و مقيّد هم هستم که بحث هايم به گونه اي باشد که کارآيي داشته باشد. ما دو دسته روايت داريم كه من آن را خلاصه مي کنم. در يک دسته از روايات اين طور آمده که بعد از ختم قرآن، دعا مستجاب است. انسان اگر يک بار قرآن را ختم کند و بعد از آن دعا کند، دعايش مستجاب است. اين هايک دسته از رواياتند. يک دسته ديگر از روايات را داريم که مي فرمايد يک ختم قرآن لازم نيست، بلكه صد آيه از هر کجاي قرآن كه بخواني و بعد از آن دعا کني، دعايت مستجاب است. البته اين ها هيچ کدام با هم منافات ندارد. من حالا به عنوان نمونه به بعضي از اين روايات اشاره مي کنم.
يک روايت از پيغمبر اکرم(صلّي الله عليه و آله و سلّم) است که حضرت فرمودند: «مَنْ خَتَمَ القُرآنَ فَلَهُ دَعْوَ?ٌ مُسْتَجَابَ?ٌ»[۱۲].[۱۲] هر کسي که قرآن را ختم کند، دعاي او پس از تلاوت قرآن مستجاب است. يک تعبير ديگر به همين مضمون است كه: «إنّ لِصاحِبِ القُرْآنِ عِنْدَ كلِّ خَتمَةٍ دَعْوَةً مُسْتَجابَةً»[۱۳].[۱۳] براي هر صاحب قرآني، در هر بار ختم كردن قرآن، يك دعاي مستجاب هست.
دسته دوم روايات را که گفتم، مربوط به «صد آيه خواندن» است. عبدالله بن مسعود ايستاده بود و داشت نماز مي خواند. پيغمبر اکرم(صلّي الله عليه و آله و سلّم) هم آنجا تشريف داشتند. عبدالله بن مسعود در نمازش سوره نساء را مي خواند؛ تا به آيه صَدُم رسيد، پيغمبر وسط نماز به او رو كرد و فرمود زود حاجتت را بخواه! «کَانَ عَبدُاللهِ بنِ مَسعُودِ قَائِماً يُصَلِّي فَلَمَّا بَلَغَ المِأ?َ مِنَ النِّسَاءِ قَالَ لَهُ النَّبِيُّ سَلْ تُعْطَ» . درخواست کن که الآن به تو مي دهند.
يک روايت از علي (عليه السلام) داريم که حضرت فرمود: «مَنْ قَرَأَ مِائَةَ آيَةٍ مِنَ الْقُرْآنِ مِنْ أَيِّ الْقُرْآنِ شَاءَ ثُمَّ قَالَ يَا اللَّهُ سَبْعَ مَرَّاتٍ»؛ هر كس صد آيه از قرآن را بخواند از هر کجاي قرآن، هر سوره اي و هر جزئي كه باشد و بعد از آن هفت مرتبه بگويد«يا الله»، «فَلَوْ دَعَا عَلَى الصَّخْرَةِ لَقَلَعَهَا إِنْ شَاءَ اللَّهُ»[۱۴].[۱۴] اگر دعا كند، در صورتي که خدا بخواهد، كوه را از جا خواهد كَند. يعني اگر نفرين كند، به خواست خدا کوه را از جا مي کَند[۱۵].[۱۵] يعني اين دعا اين قدر بُرد دارد.
عرض کردم كه ماه مبارک رمضان، هم ماه تلاوت قرآن و بازگو کردن کلام ربّ است و هم ماه سخن گفتن عبد با ربّ است؛ آن هم اين همه آثار بر آن مترتّب است که ما هم مفصّل اين ها را بحث کرديم. مي خواهم اين ها را با هم تلفيق كنم. قرآن كه مي خوانيد حواستان جمع باشد. لااقل سوداگر باشيد! لااقل حسابگر باشيد! از فرصت هايتان استفاده کنيد! هم از فرصت زماني بهره بگيريد که اين فرصت عبارت از ماه مبارک رمضان است و ما بعداً وارد بحث خاص آن مي شويم؛ هم از فرصت هايي که از ناحيه اعمال به دست شما مي رسد، براي اينكه دعاهايتان به اجابت برسد، از اين فرصت ها استفاده كنيد. چه از نمازهاي واجب، چه از قرآن هايي که مي خوانيد، از همه اين فرصت ها کمال بهره برداري را بکنيد.

ذكر مصيبت
اين طور که من در مقاتل و روايات ديده ام، عمرسعد (لعنة الله عليه)، آن اجساد کثيف لشكريانش را دفن کرد. امّا اين پيکرهاي مقدّس و مطهّر را روي زمين گذاشت. تا عصر روز يازدهم هم آنجا بودند و بعد دستور داد که حرکت کنند. خاندان حسين (عليه السلام) را به اسارت گرفته بود. مَرکب هاي بي جهازي را آوردند که اين ها را سوار کنند. سوار شدن بر مَرکب هاي بدون مَحمِل خيلي مشکل است. اين طور که نقل مي کنند، حضرت زينب (سلام الله عليها) خودش متکفّل شد که اين بي بي ها و کودکان را سوار کند.
امّا من يک مطلبي را نقل کنم؛ شما مي دانيد، روزي که زينب (سلام الله عليها) از مکّه خواست حرکت کند، چگونه حرکت کرد؟ حالا مقايسه کنيد، روز يازدهم چگونه مي خواهد برود؟ در آنجا مي نويسند وقتي حسين(عليه السلام) تصميم گرفت كه حركت كند، آن کجاوه ها و آن مَحمِل ها را آماده كردند؛ اصحاب و خيلي افراد ديگر آمده بودند و صف کشيده بودند. همه كاروان آمدند و سوار شدند. در اين هنگام زينب(سلام الله عليها) خواست بيايد و سوار شود. ببينيد دختر علي چگونه سوار شد؛ در تاريخ مي نويسند ابوالفضل(عليه السلام) ميان جمعيت آمد و گفت: «غَضُّوا أبْصَارَکُمْ»؛ چشم ها را ببنديد! «وَارتَعُوا رُؤُوسَکُمْ»؛ سرها را پايين بيندازيد! او عصمةُ الله است. زينب (سلام الله عليها) آمد؛ قاسم دويديک کرسي آورد و پاي مَحمل گذاشت؛ علي اکبر آمد اين پرده مَحمل را بالا زد؛ ابوالفضل آمد زانويش را خم کرد که خواهر پايش را روي زانوي او بگذارد و بالا برود. حسين(عليه السلام) هم زير بغل هاي زينب(سلام الله عليها) را گرفت و او را سوار کرد.
اين سوار شدن زينب در مكه بود، امّا حالا که از کربلا مي خواهد برود، ببينيد چه وضعي است؛ خدا مي داند چگونه اين بي بي هاو بچه ها را سوار کرد. نگذاشت کسي به آنها دست بزند. خوب، حالا نوبت خودش شده است. خودش چگونه سوار شود؟ نمي دانم چگونه سوار شد، امّا چشمش افتاد به چهره برادرزاده اش، زين العابدين(عليه السلام) يک نگاه کرد، ديد او دارد قالب تهي مي کند. گفت: «مَا لِي أَرَاكَ تَجُودُ بِنَفْسِك »[۱۶].[۱۶] چه شده برادرزاده؟ چرا با جانت داري بازي مي کني؟ زين العابدين(عليه السلام) گفت مگر نمي بيني پيکر حجت خدا روي زمين…؟
آيت الله آقا مجتبي تهراني

پی نوشت:
[۱].بحارالأنوار، ج۹۱، ص۹۶٫
[۲] . كنز العمال، ج۲، ص۱۰۹٫
[۳] . بحارالأنوار، ج۸۲ ، ص۳۲۴٫
[۴] . بحارالأنوار، ج۹۰، ص۳۴۷٫
[۵] . شرح رياض الصالحين، ج۱، ص۱۷۲۳٫
[۶] . وسائل الشيعة، ج۶، ص۴۳۱٫
[۷] . مستدرك الوسائل، ج۵، ص۲۹٫
[۸] . يک وقت اشتباه نکنيد! بطلان نماز مطرح نيست؛ بلکه کنايه از عدم قبولي نماز دارد.
[۹] . من حالا دقيقاً يادم نيست كه چه زماني اين بحث را كردم. چون سال چهارم من است که دارم درباره دعا بحث مي کنم. اين را گفته ام و بحث کرده ام و بحث نسبتاً مفصلي بود. يکي از موضوعات بحث من در گذشته همين بود.
[۱۰] . الكافي،ج۳، ص۳۴۲٫
[۱۱] . كنز العمال، ج۲، ص۱۰۹٫
[۱۲] . الدر المنثور، ج۱۰، ص۴۰۶٫
[۱۳] . جامع الاحاديث(عامه)، ج۹، ص۱۵۳٫
[۱۴] . وسائل الشيعة، ج۷، ص۶۵٫
[۱۵] . حضرت تعبير فرمودند به «دعا عليه»؛ اين نحو دعا را تعبير به «نفرين» مي کنند. من يک وقت در مباحث اخلاقي اين ها را بحث کرده ام؛ امّا اينجا جاي آن بحث ها نيست.
[۱۶] . بحارالأنوار،ج ۲۸، ص
منبع : تبارک