درسی که از زینب(س) میتوان گرفت، راه را گم نکنیم
وارث: مراسم جشن ولادت حضرت زینب سلام الله علیها با سخنرانی حجت الاسلام مهدی شریف و مداحی کربلایی سید هادی هاشمی و دیگر ذاکرین اهل بیت علیهم السلام در هیئت حرم برگزار شد.

حضرت زینب سلام الله علیها یک الگو است. ما باید از ایشان الگو بگیریم.
امام سجاد علیه السلام درباره حضرت زینب سلام الله علیها فرمودند: عمه جان شما دانشمندی هستید که علم شما از طریق کلاس درس حاصل نشده است. به تعبیر امام رضا علیه السلام در حدیث مشهور معرفی علم امام، در مقام امام می فرمایند: علم امام با درس و آموزش بدست نمی آید، بلکه امام وقتی به مقام امامت می رسد، مظهر علم خدا هم می شود. یعنی خداوند علم را در وجودش قرار می دهد و او محل نمایش و بروز علم خداوند میشود.
امام سجاد علیه السلام فرمودند: در کربلا پدرم وقتی جنگ می کرد، با عده ای از افراد نمی جنگید و از آن ها رد می شد، آنها را نمی کشت. برای من سوال بود که چرا پدرم با اینها چنین رفتار می کند. راز این مسئله وقتی آشکار شد که خودم به امامت رسیدم. در واقع علم به ایشان منتقل شد.
وقتی امام شدم متوجه شدم پدرم چرا آنها را نمی کشت، چون قرار بود از نسل آنها مومنی به دنیا بیاید.
ما باید از نگاه دیگری به فضائل و مناقب حضرت زینب سلام الله علیها و لزوم تبعیت از روش و منش ایشان بنگریم.
از حضرت زینب سلام الله علیها مطالب زیادی نداریم. یکی از کتاب هایی که درباره ایشان نوشته شده زینب الکبری من المهد الی اللحد نوشته آیت الله قزوینی است. در این کتاب بحث اختصاصی به حضرت خیلی کم است. عمده مطالب از 28 صفر سال 60 هجری تا چهارم یا ششم ربیع الاول 61 هجری است.
عمده مطالبی که مطرح می شود در وادی کربلا و حرکت کاروان سید الشهدا علیه السلام است. از همین 8 ماهی که حضرت در کاروان کربلا بودند درس های فراوانی می توان گرفت.
ما چرا به این دنیا آمده ایم؟ چرا به هیئت می رویم؟ چرا هیئت داری میکنیم؟ اگر ما تکلیفمان روشن است که چه کاری انجام می دهیم، دیگر نا امیدی معنا ندارد. اگر من تکلیفم روشن است که این دنیا هم خوشی دارد، هم ناخوشی. هم بالا دارد هم پایین، دیگر به مشکل بر نمیخورم.
وظیفه حضرت زینب(س) چه بود؟
یکی از وظایف اصلی حضرت زینب سلام الله علیها این بود که خانواده اهل بیت علیهم السلام را در حادثه عاشورا و بعد از حادثه عاشورا در همین مسیر نگه دارد. یعنی جهت دهی، این جهت دهی که امیرالمومنین علیه السلام به واسطه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم آغاز کرده بود و به امام حسین علیه السلام رسیده بود را حضرت زینب سلام الله علیها در اوج بلا و سختی در این خانواده تثبیت کرد.
تا جایی که به امام سجاد علیه السلام یادآوری میکند.
امام سجاد علیه السلام به زائده گفت: تو در این دستگاه حکومتی کار میکنی؟
گفت: بله.
حضرت فرمود: من شنیده ام گاهی به کربلا و بر مزار امام حسین علیه السلام می روی و زیارت میکنی.
گفت بله آقا.
حضرت فرمودند: نگران نیستی که بلایی بر سر تو بیاورند؟ مگر نمیدانی این سیستم حاکم نمیتواند تحمل کند کسی ما را دوست داشته باشد و به ما حق بدهد؟
گفت: می دانم آقا.
حضرت فرمودند: نمی ترسی که دچار اذیت و گرفتاری از سوی انها بشوی؟
گف: نه، من هیچ نگران این نیستم که کسی با من بد برخورد کد. من فقط به خاطر خدا و پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم به کربلا می روم. هر بلایی هم میخواهد بر سرم آید.
حضرت سه مرتبه از او تصدیق گرفت. و او بر سر حرف خود باقی ماند.
سپس حضرت فرمودند: بشارت باد به تو. حال که تو اینطور پای ما ایستادی من میخواهم یکی از آن خبرهای ویژه پنهان که نزد ما است را به تو بگویم.
فرمود: زائده روز یازدهم در کربلا ما آماده حرکت شدیم. اول سپاه دشمن دستور دادند که جنازه های خودشان را دفن کنند و برایشان نماز بخوانند.
من در طرف دیگری چشمم به پیکر پدرم و یارانش افتاد. قطعه قطعه، بی کفن. انقدر منقلب شدم که نزدیک بود جان بدهم. عمه ام زینب سلام الله علیها جلو آمد و گفت: با خودت چه میکنی؟
زینب کبری سلام الله علیها برای امام سجاد علیه السلام می گوید که این یک عهد و پیمانی است که اجداد ما، پدر ما، برادرم حسین با خدا بسته است.
درسی که ما از حضرت زینب سلام الله علیها باید بگیریم این است که راه را گم نکنیم. اگر فهمیدیم مسیر نجات و هدایت در مکتب توحید و ولایت امیرالمومنین علیه السلام است دیگر نباید به مسیر دیگری برویم.