مباحثه ایازی و نائینی/آیا بیحجابی «مُنکر شرعی» قلمداد میشود؟
حجتالاسلام نائینی در مقابل حجتالاسلام ایازی که معتقد است بیحجابی در جامعه ما منکر محسوب نمیشود، قائل به منکر بودن آن از نظر شارع اسلام است.
وارث:مسئله مخالفت با حجاب اجباری امروزه به یکی از مباحث داغ مجامع روشنفکری بدل شده است. مخالفان حجاب اجباری با استناد به سیره پیامبر(ص) و معصومین(ع) مبنی بر عدم اجبار مسلمانان به امر حجاب و همچنین بحث پیرامون اما و اگرهای آیه «جلباب» سعی دارند الزام به حجاب را امری غیر شرعی جلوه دهند. در این میان برخی چهرههای روشنفکر حوزوی نیز با طرح مباحث فقهی درصدد اعتضاد و همراهی با این جریان برآمدهاند. از جمله این افراد حجتالاسلام سیدمحمدعلی ایازی قرآن پژوهان معاصر است که در گفتوگویی رسانهای به رد ادله قائلین به حجاب اجباری پرداخته است. وی چندی پیش با انتشار یادداشتی با عنوان «نه به حجاب اجباری» نظر خود را به صراحت اعلام کرده بود. گزیده سخنان ایازی از نظر میگذرد؛
«دو مسئله وجود دارد: یکی بحث شرعی بودن حجاب است و یکی بحث الزام قانونی حجاب است. در بحث شرعی، کسی مخالف آن نیست و همه وجوب شرعی حجاب را قبول دارند و در آن تردیدی نیست؛ اما بحث در این است که آیا حکومت میتواند و حق دارد دخالت در این مسئله کند و افراد را مجبور به حجاب بکند. بهگونهای که اگر کسی این مسئله را رعایت نکرد، او را بهعنوان جرم، تلقی بکند و مجازات بکند یا خیر؟
استدلال [طرفداران اجباری بودن حجاب] از باب امربهمعروف و نهی از منکر بود و میگفتند یکی از مصادیق نهی از منکر، این است که جلوی کسانی که حجاب را رعایت نمیکنند باید گرفته شود. دلیل دیگری که داشتند این بود که بیحجابی ایجاد مفسده میکند؛ اما در مقابل این استدلال، عدهای میگفتند که موضوع امربهمعروف و نهی از منکر، در مورد حجاب صدق نمیکند. چون آنچه در قرآن آمده است، معروف و منکر است. به این معنا که آنچه در قرآن و روایت در مورد امربهمعروف و نهی از منکر داریم این است که معروف، آن چیزی است که مردم آن را به خوبی بشناسند ولو آن خوبی واجب هم نباشد. حرام هم همینطور است. درهرصورت، معیار منکر، چیزی است که عرف، آن زشتی را بشناسد.
حال در بحث حجاب میگوییم، آیا همه مردم، وجوب حجاب را باور دارند و بیحجابی را بهعنوان یک ناهنجاری میشناسند؟ به نظر من، خیلی از مردم، بیحجابی را به عنوان یک ناهنجاری نمیشناسند. اتفاقاً بعضی از این رسانههای ما، گاهی خودشان برای اینکه مقاصد خودشان را پیش ببرند از همین خانمها برای مقاصد سیاسی مثل انتخابات و شرکت در راهپیماییها و ... استفاده میکنند. لذا معلوم میشود که خود صداوسیما هم بیحجابی را ناهنجاری نمیداند. پس مسئله بدحجابی جزء ناهنجاری نیست. لذا اگر در جامعهای، هنوز مردم به زشتی و منکر بودن بیحجابی، نرسیدهاند، امربهمعروف و نهی از منکر، مصداق ندارد و شامل این موضوع نمیشود.»
از نظر ایازی چون جامعه بیحجابی را به عنوان منکر قلمداد نمیکند لذا نمیتوان از باب نهی از منکر قائل به لزوم امر به حجاب در جامعه بود. در مقابل، حجتالاسلام نائینی که میتوان وی را به عنوان یک چهره سنتگرای حوزوی معرفی کرد، به رد نظرات ایازی پرداخته است. از نظر نائینی ملاک منکر و معروف بودن یک عمل، عُرف جامعه نیست بلکه اوامر و تکالیف الهی است. به نظر میرسد ریشه این بحث به مسئله معیار حسن و قبح افعال انسان باز میگردد.
گزیده گفتار نائینی بدین شرح است: «این فرمایشات مخالف با ضرورت فقه مسلمین هستند. فقهاء در کتاب امر به معروف و نهی از منکر، «ترك واجبات الاهی» را از مصادیق روشن منکر شمرده اند و در این امر تفاوتی میان هنجاری و ناهنجاری عرفی نگذاشته اند. اگر در جامعه ای «غیبت» رواج یافت به گونهای که نه تنها در نزد عرف عام ناهنجار نبود بلکه غیبتکننده را فردی خوش مشرب و خوش زبان دانستند، دیگر «غیبت کردن» منکر نخواهد؟ آیا میپذیرند خدای تعالی واجبات و محرماتی را قرار دهد و آن گاه به صرف بی اعتنایی مردم به آنها، ترک واجباتش را زشت ندارد؟»
چنانکه ذکر شد ریشه این بحث به مسئله حسن و قبح عقلی یا شرعی باز میگردد.
ایازی در جوابیه خود خطاب به نائینی به طور صریحتری به این موضوع اشاره کرده است: «اگر حسن و قبح ذاتی امور عقلائی است و غیبت هم از مصادیق آن است در فهم لغت باید به عرف مراجعه کرد و نه فقها. اگر واجبی هنجار نیست و یا حرامی ناهنجاری نیست باید با دعوت و ارشاد، مردم را به گونهای تربیت کرد تا در عرف جامعه معروف و منکر شود. از طرف دیگر تصرف شرع در مفاهیم به این معنا است که حقیقت شرعیه قائل شویم که امروز هیچ یک از اصولیان به آن قائل نیستند. مقوله غیبت از اموری است که چون ظلم است قبح ذاتی دارد و اگر شرع هم در «من ظلم» استثنا کرده باز ارشاد به حکم عقل است بنابراین شرع در این امور تصرف نکرده است. مساله ترک حجاب اگر در عرف مردمی ناهنجار نبود قبح ذاتی ندارد حداکثر امر واجبی را رعایت نکرده که در حدود آن از آغاز میان مفسران اختلاف بوده است. اینجا است که عرض بنده آن است که تا تبدیل به هنجار نشود از مصادیق امر به معروف و منکر نمی شود.»
لازم به ذکر است اشعریون قائل به حسن و قبح شرعی هستند و شعار مشهورشان این است که »الحسن ما حسّنه الشارع و القبیح ما قبّحه الشارع» یعنی فعل حَسن آن فعلی است که خداوند آن را حَسن کرده باشد. در مقابل، گروه معتزله قرار داند که قائل به حُسن و قبح عقلی و به تبع آن قائل به حُسن و قبح ذاتی هستند و شعار مشهورشان این است: «کل ما حکم به العقل حکم به الشرع» یعنی آنچه عقل نسبت به آن حکم کند شرع نیز بدان حکم میکند. از این منظر تمام اوامر و نواهی الهی دائر مدار حکم عقل هستند.