نقطه مقابل "ولایت" و امامت دستگاه شیطان و "سقیفه" است
وقتی ماجرای سقیفه را به پایان رسانیدند، شیطان جمع کرد فرماندهان خودش را و به آنها گفت، بروید جشن بگیرید و گفت ماجرا تا ظهور به تاخیر افتاد و بنا بود مردم در فضای نعیم و نعمت زندگی کنند.
وارث: حجت الاسلام و المسلمین میرباقری در مراسمی که به مناسبت ولادت حضرت فاطمه زهرا (س) علیها برگزار شدگفت: از منظر قرآن حقیقت تقوا و تنها راه سعادت، همراهی و همسفری با امام علیه السلام است ،قرآن گزارش ویژه ای از داستان ها و حقایق تاریخی میدهد که متناسب با شان این کتاب است از جمله در حادثه سقیفه هم که همین ویژگی را دارد .
همه حملاتی که از جوانب مختلف به انسان می کنند برای این است که مردم را از امام جدا کنند این همان نعمتی است که ما مسئول هستیم ومورد سوال قرار میگیریم و اگر این نعمت نبود شاید هیچ بازخواست دیگری هم نبود، لذا آنچه انسان باید در دنیا مراقبت کند و تکاثر موجب غفلت او نشود همین نعیم است تمام تلاش شیطان این است که انسان را از این نعمت جدا کند وحکایت قرآن هم همین است .
نقطه مقابل ولایت و امامت دستگاه شیطان و سقیفه است که قرآن با تعابیر مختلفی آن را حکایت می کند یک تعبیر این است که در این عالم در مورد امر ولایت حتما امتحان اتفاق می افتد این ها در سقیفه کلمه نعمت الهی را برداشتند امیرالمومنین هم کلمه نعمت و هم کلمه ایمان هستند، نعمت را تبدیل کردند به کلمه کفر کلمه و کفر هم در اصطلاح قرآن معلوم است چیست لذا مسئله کفران نعمت نیست بلکه تبدیل کلمه نعمت و ایمان به کلمه کفر است. وقتی در غدیرحضرت نصب شد ابلیس فراخوانی داد و همه سران لشکر راجمع کردند دیدند مضطرب است گفتند چه شده است گفت اگرآنچه حضرت انجام می دهند به نتیجه برسد احدی خداوند متعال را گناه نمیکند وکفر و شرک برچیده میشود در محیط ولایت حق گناه نیست وگفتند که از عهده ی آدم برآمدی از عهده این ها هم برخواهی آمد وقتی آن ماجرا پیش آمد و آن سخن ناروا را در گرد حضرت گفتند که طبری و دیگران نقل کردند، شیطان امیدوار شود و سوءظن به آنها برد، وقتی ماجرای سقیفه را به پایان رسانیدند، شیطان جمع کرد فرماندهان خودش را و به آنها گفت، بروید جشن بگیرید و گفت ماجرا تا ظهور به تاخیر افتاد و بنا بود مردم در فضای نعیم و نعمت زندگی کنندفضای که ابرار در وسط و غرق در این نعیم اند،چون ابرار کسانی هستند که به دنبال امام حرکت می کنند و شاکر امام هستندلذا حقیقت ولایت از جمال و کمال امام عصر علیه السلام در عالم ظهور پیدا می کند لذا از دوران ظهور حضرت علی به ضحای ولایت شده است.
وقتی ظلمتی برعالم ملائکه شد در سختی افتادند از خدای متعال استمداد کردند،خداوند نورحضرت زهرا(س) را در قندیلی که تمام نور نیست ظهور کمال نور نیست، وقتی تجلی کرد آنقدر از من در این مورد بود که وقتی تجلی پیدا کردملائکه به سجده در مقابل خداوند متعال افتادند و سوال کردند خدایا این چه نوری است که ما را از تاریکی با این نوع نجات دادی ؟تعبیر این است که نُورٌ مِنْ نُورِي أَسْكَنْتُهُ فِي سَمَائِي خَلَقْتُهُ مِنْ عَظَمَتِي أُخْرِجُهُ مِنْ صُلْبِ نَبِيٍّ مِنْ أَنْبِيَائِي أُفَضِّلُهُ عَلَى جَمِيعِ الْأَنْبِيَاءِ وَ أُخْرِجُ مِنْ ذَلِكَ النُّورِ أَئِمَّةً يَقُومُونَ بِأَمْرِي يَهْدُونَ إِلَى حَقِّي ،از حضرت سوال شد چرا جده بزرگوار شما را زهرا نامیدند فرمودند: وقتی حضرت زهرا(س)در محراب عبادت می ایستاد جوری انوار الهی درحضرت تجلی می کرد که چشم مبارک امیرالمومنین متوجه ایشان حالا به تعبیر نقل به معنای من نور میباشد است نورالله السماوت فی الارض است آن یک معنای رفیعی است.
وجود مقدس حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها مصدر جلال و تجلی انوارائمه علیهم السلام است نه فقط جسمشان بلکه در روحشان فرمود روح ما از فوق علیین است، تحلیل من این است که ظهور یکی از معانی آن تجلی نور الهی از مصدر جلال حضرت زهرا در عالم است ظهور امام زمان است آیه غیبی الهی هستند که برای وجود مقدس نبی اکرم قرار داده اند یقولون لَوْلَا أُنْزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَقُلْ إِنَّمَا الْغَيْبُ لِلَّهِ فَانْتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ حضرت فرمودند آن آیه کلمه غیبی الهی است من هم منتظر هستم مرحوم صدوق می فرمایند مراد ازیومنون بالغیب امام زمان است و تجلی غیب در عالم ما است لذاعالم عالم دیگری می شود آنچه واقع می شود ظهور کلمه غیبی امام زمان علیه السلام است و این مزد وجود صدیقه طاهره است وقتی داستان سیدالشهدا(ع) عرضه شد ، خداوند متعال مژده داد که امام زمان را در نسل حضرت فاطمه زهرا قرار دهند یعنی ظهورولایت و رفع حجب حقیقت ولایت متحقق و حقیقت کلمه توحید در ظهور واقع میشود که این پاداشی است که خداوند متعال برای سیدالشهدا(ع) و حضرت زهرا سلام الله علیها در نظر گرفته اند، لذا ظهور مزد وثمره بلا حضرت است در عالم و یک بلا آشکار است و حقیقت آنهم تجلی نور امام حسن از مصدر جلال ایشان تجلی می کنند، علت اینکه حضرت زهرا سلام الله علیها فاطمه نامیده شود این است که وقتی حضرت به دنیا آمد امید آنها را برید و قطع کرد مایوس شدند که بتوانند کاری بکنند ،خداوند متعال ادامه وجودی حضرت را در وجود مقدس صدیقه طاهره قرار داده است وقتی حضرت آن رویای صادقه را دیدند غصه دار بودند جبرئیل آمد حضرت فرمودخواب دیدم که بنی تمیم و بنی امیه بر منبر من بالا می روند و کار را بر می گردانند و جبرئیل رفت و و آیاتی را آورد که ما به شما شب قدر دادیم چه جای نگرانی است تمام دولتی که به باطل داده می شود بساطش برچیده می شود با این لیله القدر مومنین را به سلامت عبور می دهد و به فجر عالم میرساند،لذا آن وجود مقدسی که وقتی این شعله جهنم به پا شد می آید این آتش و شعله را خاموش می کند درروایت است که وقتی مومناز روی جهنم عبور میکند ندا می آید که زود عبور کند چون شعله من را خاموش کرد.
حضرت زهرا سلام الله علیها آن کلمه نور الهی است که براساس روایت امام صادق علیه السلام در اصول کافی، مشکات نوری است که تمام انوار الهی دراو تجلی پیدا کرده نه فقط مشکات است، بلکه زجاجه هم هست هر دو تعبیر به خود حضرت شده است، چراغدانی است که انوار ائمه در اوتجلی پیدا می کنند، لذا تجلی نور الهی در عالم ظهور و انوار الهی در عالم به واسطه وجود مقدس فاطمه زهرا سلام الله علیها است که در وجود مقدس ایشان در مشکات ایشان تجلی پیدا کرده است و به واسطه ایشان این بساط جمع شود، لذا همانطور که قرآن ازآن واقعه حکایت وسرمایه ای که به وجود مقدس خاتم «صلی الله علیه و آله و سلم» عطا کرده اند با این مساله کار به اتمام میرسد حکایت خاصی است وآن سوره قدر و کوثر است به این کیفیت حضرت کار را تمام کرده ،تولدحضرت زهرا آن وقتی است که این نور از عالم بالا تجلی کرده است باآن تشریفاتی که در روایات آمده است حضرت به معراج رفتند و نور حضرت زهرا تجلی پیدا کرده و بعد از چهل روز کنارهگیری داشتند که در این چهل روز دوباره مائده آسمانی آمده است که یکی از آنها شب آخر بود که حضرت فرمود یا علی جان درب را ببند احدی نباید از این طعام با من شریک شود، مابقی طعام برگشت به عالم بالا با این تشریفات نوربه او منتقل شد این وجود مقدس یک تجلی اساسی در این عالم داشتند، ولی این تجلی هر سال تکرار میشود و تجلی حقیقی این نور در دوران ظهور او رجعت و قیامت می باشد.