آیه صادقین و دلالت آن بر نیاز به حجت الهی تا پایان دنیا
اعتقاد به وجود حجت الهی برای همیشه تاریخ از باورهای ناب و عقیده بنیادین شیعه است و از جمله آیاتی از قرآن که میتوان این عقیده را به آن استناد و استدلال کرد آیه صادقین(۱۱۹ توبه) است.
وارث: زهرا سلطانی، محقق و پژوهشگر حوزه علمیه خواهران به مناسبت فرارسیدن میلاد با سعادت حضرت ولی عصر(عج) یادداشتی در اختیار ایکنا قرار داده است که در ادامه از نظر می گذرد:
یکی از عقاید بنیادین شیعه، وجود فعلی و مستمر حجةالله در زمین است که این عقیده هم مانند دیگر عقاید شیعه ریشه در قرآن و سنّت دارد و یکی از مهمترین وظایف هر مسلمان شناخت امام زمان است که این معرفت در دو سطح شخصی و شخصیّتی قابل تحقق است. شناخت شخصی امام ّمرتبه نازله این معرفت است که اگر چه لازم است امّا قطعآً کافی نیست و آنچه مهمتر است شناخت شخصیّتی امام و حجّت الهی است و یکی از آیاتی که بر استمرار حجت الهی در هر زمان دلالت دارد آیه ۱۱۹ سوره توبه است که به آیه صادقین معروف است.
در قرآن کلمه حجت در همه موارد درباره اثبات حق به کار رفته است. از این رو در برخی آیات به بالغه وصف شده که در اثبات مدعا به نهایت متانت وقوت و صحت رسیده است.( سجّادی، سیّد جعفر، فرهنگ معارف اسلامی ج۲، ص۶۹۳.) در فرهنگ نامه مهدویت هم دو مفهوم برای حجّت بیان شده است: مفهوم وصفی عام که درباره هر دلیل و برهان الهی چون پیامبران و امامان (ع)یا عقل به کار برده میشود همچنین مفهوم وصفی خاصّی که از نگاه شیعه حضرت مهدی (علیهالسلام) آخرین حجّت الهی است از این رو به حجّت بن الحسن العسکری (ع) شهرت دارد.
خداوند در آیه «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ كُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ» پس از دستور به رعایت تقوا، مؤمنان را مامور به همراهی همیشگی با صادقین میکند. این دستور یک دستور عمومی و مطلق برای همه زمانهاست و همه مؤمنان مخاطب آیه شریفه هستند. امر «کونوا مع الصادقین» اطلاق دارد و همه مؤمنان را شامل میشود و دلیلی بر اختصاص آیه به زمان نزول آن نداریم علاوه بر اینکه قول به اختصاص آیه به زمان مکان خاص با حکمت و عدالت الهی سازگار نیست و صحیح نیست که گروهی از امّت در زمانی بعد از نزول قرآن به حال خود رها شوند و توصیهها و اوامر الهی فقط مربوط به عدّه خاصّی باشد که در زمان نزول قرآن هستند پس چنانکه گفته شد عموم مؤمنان در همه زمانها مامور شدند که همراه و همگام عدّهای خاص باشند و اطاعت و پیروی مطلق از این گروه خاص (صادقین) داشته باشند به عبارت دیگر همان طور که رعایت تقوا برای همه مسلمانان در همه زمانها لازم است همراهی با صادقین هم لازم است لذا باید در هر زمانی فردی از صادقین باشند تا امتثال امر برای مسلمانان ممکن گردد وگرنه تکلیف مالایطاق یا تکلیف بیموضوع خواهد بود که قبیح است و صدور آن از خدای حکیم محال است.
قطعاً صادقین در آیه مورد بحث گروه خاصی هستند نه همه مؤمنان؛ زیرا در این صورت اتحاد مطیع و مطاع پیش میآمد. ثانیاً اگر منظور همه مؤمنان بود باید میفرمود: «وکونوا من الصادقین» اما فرموده «وکونوا مع الصادقین» گویا صادقین گروهی ممتازند که همه افراد موظف به همراهی با آنان هستند آن هم همراهی بیقید و شرط. همچنین چنانکه گذشت ، واژه صدق فقط به معنای راستگویی نیست که در این صورت صادق را به معنای راستگو بدانیم. شیخ طوسی هم در التبیان چنین میفرماید: «صادق کسی است که گوینده و عامل به حق باشد؛ زیرا صدق صفت مدح است و تنها بر کسی اطلاق میشود که استحقاق مدح بر صدقش را داشته باشد. امّا کسی که با ارتکاب معاصی از جادّه بندگی خارج شد، به او صادق گفته نمیشود و به همین جهت خداوند صدّیقین را مدح نموده و آنها را تالی تلو نبیین قرار داده و فرموده: آنان با کسانی هستند که خداوند بر آنان نعمت داده (که عبارتند) از «نبیین و صدّیقین و شهدا و صالحین». طوسى محمد بن حسن، التبيان فى تفسير القرآن، ج۵، ص ۳۱۸).
علامه طباطایی (ره) در ذیل آیه مورد بحث چنین میفرماید: (كلمه (صدق) در اصل به معناى اين است كه گفتار و يا خبرى كه داده مىشود با خارج مطابق باشد، و آدمى را كه خبرش مطابق با واقع و خارج باشد (صادق) مىگويند و ليكن از آنجايى كه بطور استعاره و مجاز اعتقاد و عزم و اراده را هم قول ناميدهاند در نتيجه صدق را در آنها نيز استعمال كرده، انسانى را هم كه عملش مطابق با اعتقادش باشد و يا كارى كه مىكند با اراده و تصميمش مطابق باشد، و شوخى نباشد، صادق ناميدهاند. به نطر علّامه طباطبایی ، اطلاق امر به تقوى و اطلاق كلمه «صادقين» و همچنين اطلاق امر به همراهی با صادقين، همه قرينههايى هستند كه دلالت مىكنند بر اينكه مقصود از صدق، معناى مجازى و وسيع آن است، نه معناى لغوى و خاص آن.
صاحب تفسیر صافی نیز با نقل روایات اهلبیت (علیهمالسلام) از کتب روایی معتبر شیعه مصداق صادقین را پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) وامامان معصوم (علیهمالسلام) ذکر میکند.{ در کافی از امام باقر (علیهالسلام) نقل شده که منظور از صادقین ما هستیم و از امام رضا (علیهالسلام) نقل شده که صادقون همان ائمه (علیهمالسلام) هستند و در مجمع از امام باقر (علیهالسلام) نقل شده که منظور آل محمد (علیهمالسلام) هستند. در اکمال آمده که در ایّام خلافت عثمان حضرت علی (علیهالسلام) در جمع مهاجرین و انصار فرمود: شما را به خدا سوگند میدهم آیا میدانید زمانی که این آیه نازل شد سلمان عرض کرد: «یا رسول الله آیا این آیه خاص است یا عام؟ پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) فرمود: امر شدگان در این آیه عموم مؤمنان هستند که امر شدهاند امّا صادقون فقط برادرم و جانشینانم بعد از او تا روز قیامت هستند، همه گفتند: بله.} (تفسیر صافی، ج۲، ص۳۸۸).
زمخشری در کشاف ذیل این آیه در تفسیر صادقین میگوید: «آنان کسانی هستند که در نیّت و گفتار و عملشان در دین خدا صادق هستند یا کسانی که در ایمان و عهدشان با خدا و رسول در مسیر اطاعت صادقاند. (ا زمخشری ،الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل، ج۲، ص: ۳۲۱). فخر رازی در تفسیر معروف خود ذیل این آیه چنین میگوید: «خداوند میفرماید: «اتّقو اللّه» یعنی از خدا بترسید در مخالفت امر رسول و همراه صادقین باشید یعنی در جنگها همراه رسول و اصحابش باشید و از این مسأله تخلّف نکنید و با منافقین در خانهها ننشینید. و در این آیه چند مسأله است: مطلب اول اینکه خداوند تعالی به همراهی با صادقین امر نموده است پس وقتی همراهی با صادقین واجب باشد، باید در هر زمان مصداقی از صالحین موجود باشد و چون اجتماع مسلمین بر باطل امکان ندارد، پس هر گاه اجماع حاصل شود آن اجماع حق است و این یعنی حجیّت اجماع»(فخرالدين رازى، ابوعبدالله محمد بن عمر، مفاتيح الغيب، ج۱۶، ص۱۴۲۰).
فخر رازی در پاسخ کسی که منظور از کونوا مع الصادقین را بر طریق و روش صادقین بودن معنا کرده، میگوید: این نوعی عدول از ظاهر لفظ است بدون دلیل(فخرالدين رازى، ابوعبدالله محمد بن عمر، مفاتيح الغيب، ج۱۶، ص۱۶۷). همچنین چهار دلیل در ردّ کسی که امر مذکور در آیه را فقط مربوط به زمان پیامبر (صلیاللهعلیه-وآلهوسلم)، میداند، اقامه میکند: به تواتر ثابت شده که تکالیف مذکور در قرآن تا قیام قیامت متوجّه مکلفین است و این امر هم اینگونه است؛ زیرا صیغه امر در آیه شامل همه زمانها میشود؛ چون هیچ استثنائی در آیه نیامده است. چون در آیه زمان مشخّصی ذکر نشده است، لذا حمل آیه بر زمان خاصّی اولویتی بر سایر زمانها ندارد. پس دوحالت باقی میماند یا امر مذکور حمل بر هیچ زمانی نمیشود و در نتیجه حکم مذکور تعطیل میشود که این غیر ممکن است و یا امر مذکور در همه زمانها جاری است که این مطلوب است. آیه دلالت میکند که هر جائزالخطائی اقتدا به معصوم از خطا کند تا معصوم مانع خطای جایز الخطا شود و این معنا در هر زمان جاری است. (فخرالدين رازى، ابوعبدالله محمد بن عمر، مفاتيح الغيب، ج۱۶، ص۱۶۷).
البته فخر رازی قسمتی از راه را درست پیموده است. درک درستی از معیّت با صادقین داشته است، وجود صادقین را در همه زمانها لازم دانسته است و صادقین را معصوم میداند یعنی کسانی که احتمال خطا در آنها نیست. با وجود این نتیجهگیریهای صحیح امّا متاسفانه فخر رازی نیمه دیگر راه را به خطا رفته و مصداق معصوم هر زمان را درست تشخیص نداده و چنین گفته: «ما اعتراف میکنیم که در هر زمان باید معصومی باشد امّا ما میگوییم آن معصوم مجموع امّت است و شما (شیعه) میگویید آن معصوم یکی از آنهاست ما میگوییم قول دوم باطل است به این دلیل که خداوند بر هر فرد از مؤمنین واجب کرد که همراه صادقین باشد و این تکلیف برای کسی ممکن است که آن فرد از صادقین را بشناسد حال اگر کسی نتواند آن فرد را بشناسد در حالی که مأمور به همراهی با اوست این تکلیف ما لا یطاق است که محال است.
خلاصه مطلب اینکه تفسیر و تبیین صحیح این آیه فقط در صورت وجود امام و حجّت خدا در همه زمانها ممکن است و این آیه شاهد گویایی بر وجود مستمر حجة الله در هر زمان است که البته این مطلب در تفاسیر بسیاری از اهل سنت هم ذکر شده بود.
على (علیهالسلام) در ذیل این آیه شریفه فرمودند: «شما را بهخدا قسم مىدهم، آيا مىدانيد كه خداوند اين آيه را نازل كرد: يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ كُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ، «اى كسانى كه ايمان آوردهايد تقوى پيشه كنيد و با صادقين باشيد». سلمان عرض كرد: يا رسول اللَّه، آيا اين آيه عموميّت دارد يا به عدّه خاصّى مربوط است؟ فرمود: امرشدگان همه مؤمنين هستند كه به اين مطلب دستور داده شدهاند، ولى «صادقين» مخصوص برادرم على و اوصياء من بعد از او تا روز قيامت است.»[۱]( اسرار آلمحمد (علیهمالسلام) ترجمه کتاب سلیم/۲۹۷، علی (علیهالسلام) در صادقین، ص۲۹۱).