چرا جوامع غربی از نعمت‌ بیشتری برخوردار هستند؟

کد خبر: 79611
یکی از شبهات مطرح این است که اگر ملاک نزول برکات و بارش نعمت‌های الهی بر جوامع، میزان ایمان و رعایت تقوا و تحفظ بر احکام و ارزش‌های دینی است، پس چرا کشورهای غربی با عدم رعایت این مسائل، از برکات آسمانی و زمینی بسیاری برخوردارند؟
وارث:  خداوند متعال در آیه 96 سوره اعراف می‌فرماید: «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ لکنْ کذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما کانُوا یَکسِبُونَ» و اگر اهل آبادی‌ها ایمان آورند و تقوا پیشه کنند، هر آینه برکت‌هایی از آسمان و زمین بر آن ها می‌گشودیم و لیکن آیات ما را تکذیب کردند و در نتیجه ما هم آنان را به گناهانی که خود کردند، گرفته و هلاکشان کردیم، با توجه به این آیه، چگونه است که در بسیاری از مناطق زمین، از چنین تقوایی خبری نیست، اما بهره‌مند از نعمت و نزولات و برکات زمینی و آسمانی هستند؟ مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم اینچنین پاسخ می‌دهد:

مقدمه

یکی از شبهات و پرسش‌هایی که گاه با ملاحظه برخی آیات قرآن مطرح می‌شود، این است که اگر ملاک نزول برکات و بارش نعمت‌های الهی بر جوامع، میزان ایمان و رعایت تقوا و تحفظ بر احکام و ارزش‌های دینی است، پس چرا کشورهای غربی با عدم رعایت این مسائل، از برکات آسمانی و زمینی بسیاری برخوردارند، ولی کشورهای اسلامی، که ظاهراً در مراقبت بر احکام دینی و رعایت تقوا و دارابودن ایمان پیش‌قدم هستند، نه تنها از بسیاری از این برکات محرومند که به انواع مشکلات و نابسامانی‌ها گرفتار و در رنج‌اند!

ریشه و منشأ این گونه شبهات و پرسش‌ها عدم دقت و فهم اصطلاحات و مفاهیم قرآنی از یک سو و نبودن نگاه جامع به همه ملاک‌ها و عوامل خوشبختی یا بدبختی جوامع و نیز در اختیار نداشتن سنجه‌های صحیح برای محک زدن این دو وضعیت است. به عبارت دیگر از یک طرف معنای واژه‌های ایمان، تقوا، برکات، غضب الاهی، رضایت الهی،... برای ما به درستی روشن نیست و مصادیق جامع آن‌ها را در نظر نمی‌آوریم و از سوی دیگر با توجه به برخی از آموزه‌های دینی و غفلت از دیگر آموزه‌ها، می‌پنداریم که مثلاً ملاک نیکبختی یک جامعه تنها در برپایی شعائری چون نماز و روزه و اعتکاف و عزاداری و...خلاصه می‌شود.

از جانب دیگر وقتی می‌خواهیم ببینیم یک کشور یا جامعه حقیقتا دارای برکات و خوش بختی است یا نه؟ اغلب به پاره‌ای از ملاک‌های ظاهری، مانند نزول باران، زمین‌های حاصل‌خیز، سود ناخالص ملی و ... تمسک کرده و از ملاک‌های مهم‌تر و حیاتی‌تر غفلت می‌کنیم. با این مقدمه به سراغ تبیین آموزه مورد بحث قرآن می‌رویم.

علامه طباطبایی در جلد 8 المیزان در تفسیر آیه مذکور می‌فرماید: مقصود از «برکات»، انواع خیر کثیر است. استفاده از واژه برکات، استعاره بالکنایه است. برکات به مجاری‌ای که از آن، نعمت‌ها جریان دارد، تشبیه شده است، لکن این مجاری مسدود است و چون مردم ایمان آورند، بر آن‌ها جریان یابد و از باران و برف و حرارت و برودت به مقدار نافع و برکات از نبات و ثمرات و امنیّت... دال بر این است که افتتاح برج‌های برکات، به مناظر ایمان و تقوا در میان مردم بستگی دارد.

بنابراین، آنچه ضامن سعادت جمع و رفاه واقعی و برکت اقتصادی جامعه است، تقوا (به معنای حقیقی و جامع آن) است. از این رو تکنولوژی و صنعت منهای ایمان، سیاست مالی و اقتصادی بدون تقوا، استثمار ملل ضعیف، منفعت طلبی و امثال این‌ها، موجب رفاه واقعی و نزول برکات نیست؛ گرچه ممکن است سبب جمع ثروت و بهره‌وری‌های مادی حتی در سطح بالا و وسیعی شود.

این‌ها معیار لذت واقعی زندگی نیست و چه بسا که سبب تضاد افراد نسبت به هم و از بین رفتن عواطف ظریف انسان‌ها شود، جامعه را تنها در شکم‌پرستی و پول، غرق کند، ارزش‌های انسانی در آنجا افول نماید و ارزش‌های مادی جای‌گزین آن شود؛ چنانکه هر جا فرهنگ مدرنیته رسوخ کرده است، بیگانگی میان انسان‌ها عمیق‌تر و گسترده‌تر شده است.

در جامعه‌ای که عقلانیت مدرن، منهای ایمان به خدا، تقوا و رعایت حقوق انسان‌ها و اخلاق الاهی دنبال شود، ممکن است برای بخشی از جامعه، رفاه حیوانی ایجاد شود اما از سعادت انسانی خبری نخواهد بود و ملل تحت سلطه و مستضعف را سرشار از بغض و کینه ملت مرفه نموده و دیر یا زود، به انفجار جامعه مادی از درون و مورد تهاجم قرار گرفتن از بیرون منتهی خواهد شد.

چنانکه در مقدمه این نوشتار اشاره کردیم، آنچه در این بحث، ملاک است ایمان و تقوا، به معنای حقیقی و جامع آن است. ایمان یعنی باور به وجود خدای حکیم و مهربان و تلاش برای هماهنگ کردن خود با مشیت او و حرکت به سوی هدفی که همه هستی به سوی آن در تکاپوست. تقوا به معنای تخلق به همه فضائلی است که انسان را برای چنین هماهنگی و قرب الی الله تربیت و آماده می‌کند. واژه تقوا در ادبیات دینی، منحصر در ترک برخی گناهان و انجام پاره‌ای از فرائض نیست؛ بلکه کار، تلاش، سیاست صحیح، علم‌جویی ، حرکت و... هم در این مفهوم گنجیده است.

رفاه نسبی موجود در کشورهای غربی معلول کار و تلاش و به کار گرفتن ظرفیت‌های خدا‌‌داد فکری و مادی و پرهیز از تن‌آسانی و تنبلی است و البته مشکلات فراوان و پبچیده این جوامع هم به سبب دور شدن از آموزه‌های انبیا و غرق شدن در غایات سودمحوران و لذت ‌طلبانه است. در سویی که کشورهای مسلمان ایستاده‌اند، به سبب عوامل گوناگون جامعه‌شناختی، تاریخی، سیاسی، فرهنگی و اعتقادی شاهد عقب ماندگی‌های بسیاری هستیم.

شاه‌کلید عبور از این همه رنج و ناکامی و فلاکت، رجوع به آموزه‌های سازنده اسلام و به کارانداختن همه ظرفیت‌های مادی و معنوی برای رسیدن به اهداف بلند انسانی است که هم بهره‌های مادی حیات را به آدمی بدهد و هم سعادت ابدی و قرب الی الله را برای او به ارمغان آورد. بنابر این نه رفاه نسبی غربیان به سبب بی‌دینی آن‌هاست و نه عقب‌ماندگی مسلمانان به علت ایمان و اقعی و رعایت تقواست! در هر دو سو آنچه که مغفول و بی‌اهمیت مانده است همانا ایمان و تقوای حقیقی است؛ هر چند غربیان با استفاده از ظرفیت‌های مادی و انسانی خود و تلاش برای تحصیل علم تجربی در برخی از شاخص‌های رفاه مادی موفق و پیش‌رو بوده‌اند.

برکت و خیر حقیقی چیست؟

برخی می‌گویند: با بررسی تاریخ، مشاهده می‌کنیم که گروه‌ها و اقوام کافری که در برابر پیامبران قرار داشتند اغلب از طبقه اشراف مستکبر و ملأ و برخوردار، و دارای ثروت و امکانات مادی بوده‌اند که قرآن می‌فرماید: «یحسب انَّ ماله اخلده» آن چنان مالش فراوان است که گمان می‌کند زندگی او را جاویدان می‌سازد و بسیاری از جوامع کفر و فسق، دارای رفاه و برخی غرق در نعمت های مادّی هستند، به گونه‌ای که گاهی گندم و محصولات اضافی خود را به دریا می‌ریزند؛ در مقابل، جوامع اسلامی و ایمانی معمولاً در فقر و محرومیّت نسبی به سر می‌برند و دست نیازشان به سوی جوامع کفر، دراز است، به طوری که اگر موادّ غذایی و محصولات صنعتی خود را به آنان ندهند در گرسنگی به سر خواهند برد...!                

برکات تنها در سایه ایمان و تقوا

پاسخ این است که: اولاً در آیه آمده است: درهای برکت را بر روی آن‌ها می‌گشاییم و برکت، تنها ثروت و تنعم مادی و رفاه نیست. ثروت و امکانات مادی، زمانی خیر و برکت است که در پیشبرد اهداف عالیه انسانی و ارتقای همه‌ جانبه جامعه به کار رود و انسانیت، اخلاق، مساوات، برابری، برادری و عواطف را زنده کند؛ به گونه‌ای که در پرتو آن، پیوندهای انسانی در میان آنان، مستحکم شود، خوی و عادت لطیف نوع دوستی آن‌ها را فرا گیرد و امنیت واقعی و همه جانبه‌ای، جامعه را بپوشاند و این در حالی است که ما در جوامع مادی و غیر الهی عکس این قضیه را مشاهده می‌کنیم.

تنعم مادی و رفاه، اغلب وسیله‌ای برای وحشی‌گری، تقویت روحیه درندگی، جنایت و خیانت در آن‌ها شده است! آیا ما می‌توانیم روحیه برادری و نوع دوستی‌ای را که محصول همین ایمان و تقوای نیم‌بند و ناقص در جوامع اسلامی است با روحیه وحشی‌گری و بی عاطفه‌ای جوامع غربی برابر کنیم؟ آیا می‌توان نعمت‌هایی همچو امنیت، عدالت، آرامش روانی و روابط انسانی و عاطفی را نعمت به شمار نیاورد؟!

پیشرفت مادی در پرتو استثمار دیگران

بخشی از ثروت‌ها و رفاهی که در کشورهای غربی وجود دارد و البته بخشی از مردمان آن کشورها از آن بهرمندند، محصول غارت و چپاول کشورهای ضعیف و فقیر به شگردها و شیوه‌های گوناگون است. آیا چنین رفاه و پیشرفت ظاهری را می‌توان برکت و خیر نام‌ نهاد؟!

استعمار کهنه و نو و فرانو با شیوه‌های متنوع و به روز، و با به کار گرفتن پیشرفت‌ها علمی و تکنولوژیک کوشیده‌اند تا ضمن غارت ثروت‌ها و امکانات کشورهای ضعیف، آنان را در حرمان اقتصادی و ضعف فرهنگی نگه دارند. در راه تحقق اهداف خویش، بیش‌تر به کارشان بگیرند و کمتر به آنان بدهند، تا بدین وسیله، کالای آنان را به راحتی بخرند و کاری کنند که متکی به محصولات خودشان کنند. حتی برای آنان جنگ های درون و برون مرزی پدید آورند، تا برای فروش اسلحه‌های انبار شده خودشان بازار کاذب فراهم سازند و آنان را نیز از اتکای به خویش و به کار انداختن ذهن‌ها و افکارشان عملاً باز دارند! تنعّم و جمع ثروت، بدین گونه و از طریق ارتزاق از خون محرومان، راهی است که کشورهای به ظاهر مترقی پیموده و می‌پیمایند.

تنعم بدون تقوا، مقدمه‌ی عذاب الهی

براساس آیات قرآن، گفتار پیشوایان دین، تجارب تاریخی و حتی روزمره انسان، رفاه و تنعم بدون رعایت تقوا و اخلاق و همراهی فضائل انسانی، نه تنها موجب آسایش و خوش‌بختی انسان‌ها نیست که خود وسیله‌ی رنج‌ها و گرفتاری‌ها و مقدمه عذاب‌ها و کیفرهای گوناگون دنیایی و آخرتی است.

مفاهیم ابتلا، استدراج، امهال، عذاب که هر کدام به سنتی از سنن الاهی اشاره دارند، گویای همین حقیقت‌اند که گاه رفاه مادی و حیوانی، عامل آزمایش، استدراج و کیفر انسان‌ها و جامعه‌ها می‌شود.

قرآن کریم در تبیین سنت آزمایش انسان‌ها و امت‌ها چنین می‌فرماید: "وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا إِلى أُمَمٍ مِنْ قَبْلِک فَأَخَذْناهُمْ بِالْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ یَتَضَرَّعُونَ فَلَوْ لا إِذْ جاءَهُمْ بَأْسُنا تَضَرَّعُوا وَ لکنْ قَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَ زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطانُ ما کانُوا یَعْمَلُونَ فَلَمَّا نَسُوا ما ذُکرُوا بِهِ فَتَحْنا عَلَیْهِمْ أَبْوابَ کلِّ شَیْ‏ءٍ حَتَّى إِذا فَرِحُوا بِما أُوتُوا أَخَذْناهُمْ بَغْتَةً فَإِذا هُمْ مُبْلِسُونَ"، یقینا به سوی امت‌های پیش از تو رسولانی را فرستادیم، پس آنان را به انواع سختی‌ها و دشواری‌ها مبتلا ساختیم تا شاید خاضعانه به درگاه خداوند بازگردند.

پس چه شد که وقتی گرفتار عذاب ما شدند متضرعانه توبه کردند ولی دل‌هاشان سخت شد و شیطان کارهاشان را برای‌شان زینت داد. پس چون آن چه از (نصایح و توصیه‌هایی که) به آن‌ها یادآوری کردیم را فراموش کردند، ابتدا درهای هر خیری را به روی شان گشودیم ولی هنگامی که (غافلانه) غرق شادمانی بودند و امر بر ایشان مشتبه می‌نمود، به ناگاه آنان را (با کیفری سخت) گرفتیم (و هلاکشان کردیم).

خداوند سبحان در تبیین سنت امهال (مهلت دادن و سپس عذاب کردن) می‌فرماید: «فَذَرْنِی وَ مَنْ یُکذِّبُ بِهذَا الْحَدِیثِ سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَیْثُ لا یَعْلَمُونَ وَ أُمْلِی لَهُمْ إِنَّ کیْدِی مَتِینٌ» پس مرا با کسانی که قرآن را تکذیب می‌کنند واگذار که به زودی از آن جا که نمی‌دانند در استدراجشان قرار می‌دهیم و به آنان مهلت می‌دهم (وسپس با عذابی سخت کیفرشان خواهم داد) همانا نقشه من استوار و حساب‌شده است.

بنابراین پیشرفت علمی و تکنولوزیک اگر توأم با معنویت، رعایت اخلاق الاهی و پایداشت عدالت و حقوق انسان‌ها نباشد، نه تنها خیر و برکت نیست که خود عاملی برای بحران‌های اجتماعی و انسانی است؛ هرچند ممکن است فکرهای ظاهربین و عقل‌های ناتوان، آن را خیر و خوش‌بختی تلقی کنند.

معیار قرآن؛ وعده مشروط

با توجه به مباحث پیشین و با دقت در آیات قرآن کریم، در می‌یابیم که تحقّق وعده خداوند در نزول برکات، مشروط به تحقق تقوا در جامعه است. تقوا رئیس همه خوبی‌ها و باب ورورد به همه فضائل اخلاقی است؛ برپائی نماز، انفاق، دوستی و محبت میان مؤمنان، ترویج شعائر دین در اجتماع، گسترش عدالت، مراقبت از حقوق انسان‌ها و... همه در ذیل تقوا و از خاستگاه ایمان به خداوند محقق می‌شود.

تنها به یدک کشیدن نام امت اسلامی و دینی و در عین حال سستی و اهمال‌کاری در اجرای حدود الهی و تلاش برای ساختن جامعه‌ای آباد و پیشرفته و وابسته بودن به قدرتمندان و مستکبران، با تقوا سازگار نیست. هر جامعه‌ای که شئون مذهبی و دستورات و حدود و سنن الهی را در امور خود رعایت و عمل نکند و آن را در بطن کارهای روزمره خود مستقر نسازد، متقی به شمار نمی‌آید و استحقاق دریافت برکات موعود در قرآن را ندارد. زیرا معیار قرآن تقواست.

رعایت قانون در جوامع غربی و استکباری

مطلبی که در این جا باید به آن توجه داشت، این است که در جوامع غربی و استکباری، برخی از اصول اخلاقی موردتوجه قرار می‌گیرد و به مقررات اجتماعی احترام می‌گذارند و در فراگیری دانش و ارتقای سطح علمی، صنعتی، کشاورزی، سیاسی و... خود تلاش شایسته و مستمر دارند و فهمیده‌اند که با عدم توجّه به این اصول، زندگی مادیشان مختل می‌شود. این توجه‌ها و تلاش‌ها ضرورتاً موجب رشد و شکوفایی جنبه‌هایی از زندگی دنیایی آن‌ها شده و می‌شود؛ هر چند نمی‌توان نام این‌ها را برکات نهاد. اما متأسفانه در این سو برخی از ملل به ظاهر اسلامی، همین مسائل را هم رعایت نمی‌کنند و تنها به تنعم مادی فردی خود مشغول و از تلاش برای رشد و توسعه جامعه در زمینه‌های مختلف غافل و فاقد احساس مسؤولیتند و مشخص است که با چنین شیوه‌ زندگی، دنیا و آخرت را توأمان از دست خواهند داد.