گوشه ای از اخلاقیات امام حسین(ع)
*یحیى بن سالم موصلى که از دوستداران امام حسین(ع) بود می گوید: با امام در حرکت بودیم، به در خانه ای رسیدند و آب طلبیدند. کنیزى با قدحى پر از آب بیرون آمد. امام پیش از خوردن آب، انگشتر نقره خود را از دست در آورده به او دادند و فرمودند: این را به اهلت بسپار، آنگاه به نوشیدن آب پرداختند.(1)
*ابوبکر بن محمد بن حزم گوید: امام حسین(ع) از کنار صفّه ای می گذشتند؛ در آن حال دیدند که گروهى از فقرا مشغول خوردن طعامى هستند. آنها از حضرت خواستند تا همراهیشان کند. امام فرمودند: خداوند متکبّران را دوست ندارد. آنگاه پایین آمده با آنها غذا خوردند. پس از آن به آنان فرمودند: شما مرا به سفره خود خواندید و من اجابت کردم; اکنون من شما را به سفره خویش می خوانم و شما اجابت کنید. آن وقت حضرت روى به رباب کرده و فرمودند: هر چه آماده کرده ای حاضر کن.(2)
*از امام باقر(ع) روایت شده است که امام حسین(ع) در سفر حج پیاده حرکت می کرد؛ در حالى که چهارپایان او پشت سرش حرکت می کردند.(3)
*در نقلى دیگر هم آمده است که کنیزى دسته ریحانى را تقدیم امام حسین(ع) کرد. حضرت در برابر او را آزاد کردند. به حضرت گفته شد که شما تنها براى یک دسته گل او را آزاد کردى؟ حضرت فرمود: خداوند در قرآن ما را چنین ادب آموخته است که: و اذا حُییتُم بِتَحِیة فَحَیوا بِأَحْسَنِ مِنْها أو ردّوها، بهتر از دسته گل، آزاد کردن او بود.(4)
پی نوشتها:
1. ترجمة الامام الحسین(ع) ص 35
2. همان، ص 149؛ التذکرة الحمدونیة، ج 9، ص 84؛ کتاب التواضع و الخمول، ص 142
3. همان، ص 145
4. نثر الدر، ج 1، ص 335؛ التذکرة الحمدونیه، ج 2، ص 186
/س113