پیامبر مهربانی، اینگونه بود

کد خبر: 8650
وارثدرباره اخلاق فردی و اجتماعی آن بزرگوار سخن بسیار است. جناب شیخ صدوق- عالم برجسته امامیه در قرن چهارم- در کتاب شریف معانی الاخبار بابی را اختصاص به ویزگی‌های پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله داده است و در آنجا به چند سند از امام حسن مجتبی علیه السلام مطالبی را در توصیف پیامبر صلی الله علیه و آله نقل می‌کند که ایشان از دایی خود « هند بن ابی هاله» که در توصیف پیامبر صلی الله علیه و آله معروف بوده روایت کرده اند. این آقای هند فرزند ابوهاله اولین همسر امّ المۆمنین خدیجه کبری علیهاالسلام است. او در جنگ بدر و به قولی احد حاضر بوده و سرانجام هم در رکاب امیرالمۆمنین علیه السلام در روز جمل به شهادت رسید.(1)

در ادامه امام حسن علیه السلام از امام حسین علیه السلام و ایشان از پدربزرگوارشان امیرالمۆمنین علیه السلام به توصیف حضرت ختمی مرتبت صلی الله علیه و آله ادامه داده‌اند که به نقل چند جمله از این گزارش تاریخی درباره سیره اخلاقی پیامبر صلی الله علیه و آله اکتفا می‌نماییم. در بخشى از این گزارش (2) آمده است:


« پیامبر خدا صلى اللَّه علیه و آله كلام خویش را در خزانه قلب خود حفظ مى‏ نمود و جز مواردى كه خود به آن عنایت داشت یا گفتنش ضرورى بوده و مى ‏بایست مردم متوجه آن باشند، لب به سخن نمى‏ گشود، با مردم خوگرفته و مونس مى‏ گردید و چنان جاذبه ‏اش قوى بود كه هیچ كس را از خود دور نمى ‏ساخت (میان مردم ایجاد دوستى كرده و از تفرقه پرهیز داشت) بزرگ هر طایفه را احترام و اكرام مى ‏فرمود، و او را فرمانرواى ایشان قرار مى ‏داد، با مردم با احتیاط و پرهیز برخورد مى ‏كرد بدون آنكه خوش رفتارى و گشوده‏ رویى خویش را از كسى دریغ دارد، اگر مدّتى یارانش را نمى ‏دید از احوالشان جویا شده و دلجوئى مى‏ كرد، و از اینكه در میان مردم چه مى ‏گذرد و وقایع روزمرّه چیست، سۆال مى‏ فرمود. كار نیك را تحسین و تقویت و كار زشت را نكوهش و پست و بى ‏مقدار مى ‏كرد، در همه امور میانه‏ رو بوده و هرگز تندروى نمى ‏كرد، از خدا غافل نبود، تا مبادا مردم نیز غفلت ورزند، یا دلسرد و از حقّ رویگردان شوند.


رفتار پیامبر صلی الله علیه و آله با همنشینانش چنین بود كه دائما خوشرو و خندان و سهل الخلق و ملایم بود، هرگز خشن و سنگدل و پرخاشگر و بد زبان و عیب جو و مدیحه‏ گر نبود، هیچكس از او مایوس نمى ‏شد، و هر كس به در خانه او مى ‏آمد نومید بازنمى ‏گشت: سه چیز را از خود رها كرده بود: مجادله در سخن، پرگویى، و دخالت در كارى كه به او مربوط نبود رها كرده بود. كسى را مذمت نمى ‏كرد، و سرزنش نمى‏ فرمود، و از لغزشها و عیوب پنهانى مردم جستجو نمى‏ كرد. هرگز سخن نمى‏ گفت مگر در مورد امورى كه ثواب الهى را امید داشت، در موقع سخن گفتن به قدرى نافذ الكلمة بود كه همه سكوت اختیار مى ‏كردند و تكان نمى ‏خوردند، و به هنگامى كه ساكت مى‏ شد آنها به سخن درمى‏ آمدند، اما نزد او هرگز نزاع و مجادله نمى‏ كردند ... هر گاه فرد غریب و ناآگاهى با خشونت سخن مى ‏گفت و درخواستى مى ‏كرد تحمل مى ‏نمود، و به یارانش مى‏ فرمود: هر گاه كسى را دیدید كه حاجتى دارد به او عطا كنید، و هرگز كلام كسى را قطع نمى ‏كرد تا سخنش پایان گیرد ... ».


پی نوشتها:

1-تاریخ پیامبر اسلام/56-به توصیف هند در کتاب اسدالغابة5/72 و1/24 که از منابع خوب اهل سنت است، هم مراجعه و با نقل مذکور مقایسه شود.

2-معانی الاخبار/باب32.


/س113