سیدمجتبی حسینی مطرح کرد:

آیا اثر قرآن را به اندازه یک آسپرین باور داریم؟

کد خبر: 89336
پژوهشگر برجسته قرآن با اشاره به فقراتی از دعای چهل‌ودوم صحیفه سجادیه با بیان اینکه متأسفانه به قرآن کریم به اندازه اثر یک قرص آسپرین هم اعتماد نداریم، گفت: به دلیل سختی و مسئولیت بالا در فهم، به دنبال فهم نیز نمی‌رویم و فقط می‌خواهیم احساسات خود را در جلسات مذهبی برانگیزیم.
وارث

جلسه شرح دعای چهل‌ودوم صحیفه سجادیه با سخنرانی سیدمجتبی حسینی، پژوهشگر برجسته حوزه دین، ۳۰ دی ماه، در دبیرستان صدیقین برگزار شد. در ادامه مشروح سخنان استاد حسینی در این جلسه از نظر می‌گذرد:

امام سجاد(ع) در فقراتی از این دعا می‌فرماید: «وَ جَعَلْتَهُ نُوراً نَهْتَدِي مِنْ ظُلَمِ الضَّلَالَةِ وَ الْجَهَالَةِ بِاتِّبَاعِهِ؛ و آن را نوری ساختی که در پرتو پیروی از آن از ظلمات گمراهی و جهالت به عرصه هدایت راه یابیم»، «وَ شِفَاءً لِمَنْ أَنْصَتَ بِفَهَمِ التَّصْدِيقِ إِلَى اسْتِمَاعِهِ؛ و شفایی قرار دادی برای کسی که از سر تصدیق بدان گوش فرادارد»، «وَ مِيزَانَ قِسْطٍ لَا يَحِيفُ عَنِ الْحَقِّ لِسَانُهُ؛ و ترازوی قسطی که زبانه‌اش از حق نگردد»، «وَ نُورَ هُدًى لَا يَطْفَأُ عَنِ الشَّاهِدِينَ بُرْهَانُهُ؛ و نور هدایتی که روشنایی برهانش از برابر ناظران خاموش نگردد»، «وَ عَلَمَ نَجَاةٍ لَا يَضِلُّ مَنْ أَمَّ قَصْدَ سُنَّتِهِ؛ و پرچم نجاتی که هر کس آهنگ آیین استوار آن کند گمراه نشود» و «وَ لا تَنَالُ أَيْدِي الْهَلَكَاتِ مَنْ تَعَلَّقَ بِعُرْوَةِ عِصْمَتِهِ؛ و پنجه‌های مهالک به کسی که به دستگیره عصمتش در آویزد نرسد».

مسائلی که در این دعا مطرح فرموده‌اند، برای ما هم تازگی دارد و هم آشنا است. از این جهت که قرآن را می‌خوانیم برای ما آشناست، اما تازگی‌اش برای این است که گویی این طور به قضیه نگاه نکرده بودیم. در حالی که قرآن کتاب رسمی و دینی ماست. کسی بخواهد از جهالت رها شود و تاریکی‌های ضلالت را کنار بزند، باید از قرآن پیروی کند و این حد را فعلاً می‌دانیم.

وَ شِفَاءً لِمَنْ أَنْصَتَ بِفَهَمِ التَّصْدِيقِ إِلَى اسْتِمَاعِهِ

فرمود که «وَ شِفَاءً لِمَنْ أَنْصَتَ بِفَهَمِ التَّصْدِيقِ إِلَى اسْتِمَاعِهِ». در اینجا باید قدری در مورد فهم صحبت کنیم. متأسفانه به فهم توجه نمی‌کنیم، البته مراد جلسات مذهبی است، دانشگاه‌ها که فقط دانشجویان به دنبال نمره گرفتن هستند که تکلیفش روشن است. حتی در یکسری از کلاس‌های مذهبیِ حرفه‌ای نیز همین طور است، اما فهم چیست؟ ما اصلاً دنبال فهم نیستیم و باید این را باور کنیم. چون هم به دست آوردن فهم سخت است و هم مسئولیت بعد از آن.

به دنبال این هستیم که امروز را بگذارنیم؛ البته مراد فقط در فضای دینی است. به دنبال این هستیم که فقط یک تحریک احساسات کنیم و دل ما خوش باشد که وظیفه دینی خود را انجام داده‌ایم. طلبکار هم هستیم و از خدا اجر می‌خواهیم. اگر هم این طور نگوییم، در دل این است که طلبکار هستیم و باز در دل ما اگر این طلبکاری نباشد، این هست که وقتی به همسایه نگاه می‌کنیم به او فخر می‌فروشیم که ما به هیئت رفتیم و این توفیق نصیب دیگران نشد.

بنابراین به دنبال این هستیم که جایزه کجا است، احساساتمان را تحریک کنیم، اما باید توجه کنیم که فهم عمیق‌تر از علم است؛ خیلی که خوب باشیم به دنبال علم هستیم که بگوییم پای منبر فلان شخص برویم و علم بیاموزیم، اما به دنبال فهم نیستیم. برای اینکه خداوند روشن کند که فهم با علم و حکم فرق دارد، فرمود «فَفَهَّمْنَاهَا سُلَيْمَانَ وَكُلًّا آتَيْنَا حُكْمًا وَعِلْمًا»؛ ما آن قضاوت را به سلیمان به وحی آموختیم و به هر یک (از سلیمان و داود) مقام حکمفرمایی و دانش عطا کردیم». یعنی معلوم است که فهم با علم فرق دارد. یعنی فهم برای خوبان است.

وقتی امام علی(ع) از رسول خدا(ص) درخواست دعا می‌کنند، دعای رسول خدا(ص) این بود که خدایا به علی فهم بده. اینکه شیعیان نذری بدهند، گریه کنند و سینه‌زنی کنند، همگی خوب و مورد پسند اهل بیت(ع) است، اما باید توجه کرد که آن کسی که بیش از همه مورد توجه اهل بیت(ع) است و او را دوست دارند کسی که طبق روایت عاقل، فهیم، حلیم و صبور باشد. یکی از دعاهای خوب ما این است که خدایا محبت علی(ع) و اولاد علی(ع) را در ما فرزندان و نسل ما بیشتر کن، اما چقدر دعا کرده‌ایم که طوری باشیم که علی(ع) نیز ما را دوست داشته باشد. اصلاً در دعاهای ما این‌ها مطرح نیست. توجه کنید که این‌ها را در مورد دیگران نمی‌گویم، بلکه در مورد خودمان این‌ها مطرح است.

چند مورد در دعاها، نیازها و نذرها این است که بگوییم خدایا ما را محبوب علی(ع) کن؟ اصلا به این‌ها فکر نمی‌کنیم. خوشبختانه یک جمله نیز شنیده‌اید که اکثر اهل بهشت نیز آدم‌های ابله هستند و تا یک مقدار می‌خواهد بفهمد خیال می‌کند دارد جهنمی می‌شود، اما این که منظور روایت چیست بماند، ولی برداشت امروز ما این طور است. چند نفر از ما دعا می‌کنیم خدا به ما فهم عنایت کند؟ درد را می‌گوییم و خیلی هم خوب است و خدای دیگری هم نداریم که این مشکلات ما را حل کند، اما چند نفر این را خواستیم که خدا به ما فهم دهد.

امام(ع) در این فقره فرمود «وَ شِفَاءً لِمَنْ أَنْصَتَ بِفَهَمِ التَّصْدِيقِ إِلَى اسْتِمَاعِهِ». استعمال با سماع فرق دارد، شنیدن یک کار فیزیکی است و اگر توجه کنید هم سماع به وجود می‌آید و هم استماع. اگر توجه نکنید فقط سماع است. قدیم‌الایام می‌گفتند که در تاکسی اگر کسی موسیقی نامناسب گوش می‌داد و نمی‌شد کاری انجام داد شما استماع نکنید. فرمود که خدایا حین تلاوت قرآن در حال تصدیق باشم. متاسفانه در اینکه انتهای تلاوت بگوییم «صدق الله العلی‌العظیم» یا «صدق الله العظیم» دعوا داریم؛ در حالی که هر دو در مورد خدا است و این علی در عبارت در مورد امام علی(ع) نیست و برخی اشتباه می‌کنند که این طور فکر می‌کنند. آن‌که می‌گوید که «علی‌العظیم» و آن‌که عمداً «علی» را نمی‌گوید آن هم نفهمیده که این در مورد خداست. در این موارد بحث داریم، اما در مورد تصدیق، فکر نکرده‌ایم که بفهمیم تصدیق به چه معناست.

پدر بنده می‌گفت که ما به اندازه یک قرص آسپرین قرآن را قبول نداریم. برای مثال قرآن گفته اگر کسی قرض بدهد ۱۸ برابر می‌شود، اما اگر یک نفر به ما بگوید که ۱۰ هزار تومان لازم دارد و فقط هزار تومان دارد و ما به او بگوییم که آن هزار تومان را قرض بدهید یقیناً به ما می‌گوید که شما دیوانه هستید. تصدیق یعنی وقتی قرآن را استماع می‌کنم، خدا راست می‌گوید. آن موقعی که فرمود قیامت چنین و چنان است خداوند راست می‌گوید. آن موقع که می‌فرماید روزه بر شما واجب شد تا متقی شوید این‌ها راست است. پس نباید بعد از آن تردید کرد؛ یعنی وقتی روزه می‌گیرم باید باورم شود که کار تقوایی کرده‌ام. این‌ها گزاره‌های خبری قرآن است.

یکسری گزاره‌های دیگری در قرآن است که انشائی است؛ مثلاً اینکه فرمود با مردم خوب سخن بگویید. جلسات ما نیز باید این طور باشد و دین ما نیز این طور است. قرآن ملاک است که جلسات ما چقدر قرآنی است و چقدر قرآنی نیست. فرمود که اگر تصدیق به استماع کنی به فهم می‌رسید. فرمود «فَفَهَّمْنَاهَا سُلَيْمَانَ وَ كُلًّا آتَيْنَا حُكْمًا وَ عِلْمًا»، یعنی حکم و علم فراگیر است اما فهم، شخصی است و خدا شخص به شخص فهم را می‌دهد. چنانکه برخی از نورهای مومن شخصی است. فرمود مومن نوری می‌بیند که اصلا گفتنی نیست. شما ممکن است فهمی داشته باشید که شخص دیگری ندارد و فرمودند که ما از فرد عاقل، فهیم، علیم، حلیم و صبور خوشمان می‌آید.

لذا قرآن را باید فهم کرد. شما تلاش کنید که یک آیه را فهم کنید و زور هم نزنید که فهم نشد، فهم خودش می‌آید. با ادب سراغ قرآن بروید، رو به قبله به صورت محترم بنشینید، یک آیه یا هر چقدر که بلد هستید بخوانید، بلد هم نیستید از موبایل استفاده کنید و گوش کنید و بگویید خدایا تا اینجا را آمدم، فهم را نیز تو باید به ما بدهی. قرآن برای ماست تا بهره ببریم. آن فهم را خدا باید بدهد و آن وقت با آن ادبی که نسبت به قرآن دارید هر چه ادب شما به قرآن بیشتر باشد یک فهمی به شما می‌دهد که تازه لذت فهم را درمی‌یابید و حتی ممکن است فهمی با زبان بسته باشد. انتظار نداشته باش که هر کجا نشستید سخنرانی شیوایی کنید که همه لذت ببرند، خیر ممکن است فهمی باشد که اصلا به زبان نیاید.

همه این‌ها از قرآن است. سکوت برای تأمل را می‌گویند انصات، قرآن فرمود: «وَ إِذا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَ أَنْصِتُوا لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ»، سکوت همراه با فهم و علاقه به گرفتن را انصات می‌گویند و این نعمت را خدا به ما داده. روز قیامت خودتان پشیمان نمی‌شوید که از این گوهر استفاده نکرده‌اید؟

وَ مِيزَانَ قِسْطٍ لَا يَحِيفُ عَنِ الْحَقِّ لِسَانُهُ

عبارت بعدی «وَ مِيزَانَ قِسْطٍ لَا يَحِيفُ عَنِ الْحَقِّ لِسَانُهُ» است. وقتی می‌گوییم که زبانش از حق تمایل پیدا نمی‌کند، فکر می‌کنیم که زبان یعنی سخن گفتن، بله قرآن زبانی دارد، اما این لسان که در دعای امام آمده با زبان متفاوت است. قدیم ترازو بود و الان ترازوها دیجیتالی شده است، اما هنوز بقایای آن وجود دارد. نشانه‌ای بالای ترازو وجود دارد که به آن زبان می‌گویند. می‌فرماید که اگر با زبانه ترازوی قسط کار کنید زبانه به سمت باطل نمی‌رود.

اما کدام طرف ترازو اگر تمایل یابد حق است؟ می‌گوییم طرف راست و در ایران هم قبله‌ها همه تمایل به راست دارد و اگر هم سمت چپ باشد، طرف سوال می‌کند واقعا همین است؟ اگر این تمایل پیدا کند به راست خوب است یا چپ؟ هیچ‌کدام. میزان این است که تمایل به باطل پیدا نمی‌کند؛ یعنی یک وزنه دیگری گذاشتید می‌بینید که به سمت قرآن تمایل پیدا کرد. این معلوم است که این ترازو درست است. در کل وقتی می‌خواهید زبانه در مرکز قرار گیرد و می‌خواهید اعتقادات خود را بسنجید باید طوری باشد که اگر یک سمت قرآن باشد و سمت دیگر اعتقادات، این زبانه باید وسط بایستد. میزان به این معناست.

منبع:ایکنا


افزودن دیدگاه جدید

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.