محدودیت واژگان شعر فاطمی/ فرهنگ حضرت زهرا(س) را نمیشناسیم
یکی از گامهای مؤثر و جریانساز در حوزه شناخت حضرت فاطمه زهرا(س) در سالهای اخیر در خوزستان، سوگواره شعر و پژوهش فاطمی است که هشت سال از آغاز اولین دوره آن در دزفول میگذرد. این سوگواره به ابتکار محمدرضا سنگری، محقق تاریخ اسلام و نویسنده کتب عاشورایی و به همت مؤسسه فرهنگی فرهنگ عاشورا در دزفول شکل گرفت.
همه تلاشها در این سوگواره آن است که آفرینشهای ادبی شاعران درباره حضرت فاطمه(س) پشتوانه معرفتی عمیق و غنیتری پیدا کند. ایجاد چنین رویکردی نیازمند سوق دادن شاعران به مطالعات بیشتر و گشودن افقهای بلندتر در حوزه شناخت حضرت فاطمه(س) است؛ این موضوعی است که محمدرضا سنگری در سخنرانیهای خود در دورههای مختلف سوگواره به آن اهتمام زیادی داشته است.
ایکنای خوزستان در ایام دهه فاطمیه در نظر دارد این رویداد و افقهای جدید را مرور کند که آنها پیش روی شاعران و محققان قرار میدهد. متن زیر بایستههای پژوهش و تأمل در زندگانی حضرت فاطمه(س) از نگاه این محقق تاریخ اهل بیت(ع) است که برگرفته از سخنرانیهای وی در اولین دوره این سوگواره است.
تأکید سنگری در این سوگواره بر این است که شاعران ابعاد تازهای از شخصیت حضرت فاطمه(س) را مورد مطالعه قرار دهند. به اعتقاد او، در این سه دهه شعر انقلاب، واژگان شعر فاطمی به پانزده کلمه بیشتر نمیرسد و این ضعفی جدی است که نشان میدهد شاعران مطالعه خیلی کمی درباره حضرت زهرا(س) دارند. شاعران باید ببینند که حضرت زهرا(س) چه افقی دارد، با قرآن چه میکند، لحظهها و مناجاتهایش چطور است و با شناخت و معرفتی وسیعتر از حضرت فاطمه(س) افقهای تازهتری را در شعر رقم بزنند.
برخی از نکات مطرح شده در سوگواره اول شعر و پژوهش فاطمی از قرار زیر است:
حضرت زهرا(س) در منابع اهل سنت
محمدرضا سنگری در قسمتی از سخنان خود در اولین سوگواره شعر و پژوهش فاطمی درباره استناد روضههای فاطمی گفت: مدتی منابع اهل تسنن را مرور میکردم. خواستم ببینم روضههایی که درباره حضرت زهرا میخوانیم چهقدر استناد دارد. چقدر میشود به این روضهها تکیه کرد؟ آیا واقعاً حضرت زهرا را بین در و دیوار سیلی زدند؟ آیا واقعاً حضرت زهرا را کتک زدند؟ آیا واقعاً حضرت زهرا سیلی خورده؟ واقعاً به صورت دختر پیغمبر سیلی زدند؟ آیا واقعاً او را در کوچه کشیدند؟ آیا خطبه خوانیهای حضرت زهرا(س) در مسجد، در منابع اهل تسنن هم ذکر شده است؟ و بعد از آنجا سیری داشتم به سمت متون شیعی خودمان، ببینم در متون خود ما چه خبر است. نتیجه عجیب این بود که اتفاقاً حتی حرفهایی فراتر از برخی شنیدههای شما درباره حضرت زهرا(س) در متون اهل تسنن وجود دارد. جا دارد در مجال دیگری به این مطالب پرداخته شود.
وی ادامه داد: در این سیر و حرکت روایات و تبیین متون، روایتی دیدم از امام صادق(ع) که برای خودم بسیار تکان دهنده بود. امام صادق(ع) میفرماید: «و ان کان یوم السقیفه و احراق النار علی باب امیرالمؤمنین و الحسن و الحسین و فاطمه و زینب و ام کلثوم فضه و قتل محسن بالرفسه اعظم و ادهی و امر لانه اصل یوم العذاب» (روز سقیفه و آتش به پا کردن بر در خانه امیرالمؤمنین و حسن و حسین و فاطمه و زینب و امکلثوم و فضه سلامالله علیهم و کشتن محسن سلامالله علیه با لگد، بالاتر و سختتر و تلختر است چراکه اصل روز عذاب و سختی آن روز است. مقداری قبل از این روایت سخن دربارهی عاشوراست).
امام میفرماید: «و ان کان یوم سقیفه و احراق النار علی باب امیر المؤمنین» به کلمات خیلی دقت بفرمایید که چه افقی را ترسیم میکند. یعنی کنار در خانه امیرالمؤمنین آتش روشن کردند. از این روایت معلوم میشود که لحظه آتش زدن هم امام حسن(ع) حضور داشته هم امام حسین(ع) و فاطمه و زینب و امّ کلثوم و فضه. یعنی اسم اینها را یک به یک برده و معلوم میشود که در لحظه آتش زدن و شعلهور شدن، این افراد حضور داشتند. نام خود حضرت علی را اینجا طرح نکرده. این معلوم میشود کسانی که الآن شاهد این شعله هستند، کنار این شعله یا درگیر این موضوع و مسئله هستند، خود حضرت زهرا، امام حسن، امام حسین، حضرت زینب، ام کلثوم و فضه هستند. «و قتل محسّن بالرفسه….» رفسه به معنی لگد زدن است. یعنی امام صادق(ع) میفرماید: به در لگد زدند و بر اثر لگد، محسن به شهادت رسید. کودک هنوز چشم بازنکرده حضرت زهرا(س).
امام در ادامه میفرماید: این اتفاق یعنی اتفاق «یوم سقیفه» و آتش روشن کردن کنار در خانه فاطمه و کشته شدن فرزند حضرت زهرا(س) اعظَم است. یعنی این اتفاق از عاشورا بزرگتر و مهمتر است. امام صادق(ع) میفرماید: «و ادهی» وحشتناکتر از آنجاست. این دیگر خیلی عجیب است. از نظر ما کربلا داغخیزتر و دردناکتر از حادثه حضرت زهرا(س) است. اما از این روایت امام صادق درمییابیم که این سختتر است و صفت سوم خیلی اهمیت دارد. سه صفت را مطرح میکند: «اعظمَ، ادهی و امرَّ».
امرَّ، مُر یعنی تلخ، حادثهای که اتفاق افتاده کنار در خانه حضرت زهرا(س)، تلختر از عاشوراست. قطعاً این گفتهها، کل ذهنیت شما را به هم میریزد، همچنان که وقتی خودم این روایت را میخواندم، واقعاً برایم تکاندهنده بود. من پای این روایت نشستم و گریه کردم که عجب غفلتی داشتم. من چقدر کمتوجهی داشتم و در ادامه در جملهای عجیب میفرماید: «لأنّه (یعنی این حادثه که اتفاق افتاد) اصل یوم العذاب». اصلاً قیامت شد. با این اتفاقی که کنار در برای حضرت زهرا افتاد قیامت برپا شد. البته یک مفهوم دیگر یومالعذاب این بود یعنی همه دردها و رنجهای بعدی از اینجا شروع شد؛ به زبان سادهتر کربلا از همین جا آغاز شد.
معلوم است که واقعه خیلی تلخ است، برخی از صحنههای دشوار که در کمال تعجب در منابع اهل تسنن نیز به آنها پرداخته شده. اولین مسئله عبرتآموز در این زمان، این است که فاصله بین چشم بستن رسول خدا(ص) و چشم گشودن فتنه، بسیار بسیار کوتاه است. هنوز بدن پیغمبر(ص) خیس است. عجیب این است که در غسل رسول خدا(ص) با وجود این همه صحابی هیچکس نیست، علی تنهاست و عجیب این است که در این ماجرا بزرگترین چهرهها هم غایباند.
من اشارهای خواهم کرد که در این روزها بر حضرت زهرا(س) چه میگذرد. خوب همین است که ما هم در زیارت عاشورا وقتی ردیف میکنیم ستمگران را، اول میگوییم: «اللهم خصَّ انت اول ظالم» (این خیلی مهم است، اختصاصی، خص یعنی به شکل ویژه و خصوصی) این خیلی گویاست و خیلی مهم است یعنی بنیان ظلم از همین موقعیت گذاشته میشود. آغاز کج رویها از همین زمان است. امیرالمؤمنین(ع) مشغول شستوشوی پیغمبر(ص) است. شما فکر میکنید اگر در این موقعیت علی(ع) هم بلند میشد و به سقیفه میرفت واقعاً چه اتفاقی میافتاد؟ در چنین موقعیتی آنها توطئه را چیدند و کودتا اتفاق افتاد، اما مولا در این زمان یک محافظ بزرگ دارد که اولین شهیده راه دفاع از آرمانها و ارزشها هم اوست و این عظمت حضرت زهرا(س) است.
پیشنهاداتی برای موضوع اشعار فاطمی
سنگری در سخنان خود یکی از موضوعات شایسته توجه و تأمل را اشعار حضرت زهرا(س) میداند: حقیقت این است که من منابع مختلف را برای جمعآوری اشعار حضرت فاطمه(س) جستوجو کردم با این هدف که به جای پرداختن به اشعاری که درباره حضرت زهرا(س) گفته شده، به اشعار خود آن حضرت بپردازیم. پس از این جستجو در مجموع هفتاد و دو بیت شعر از حضرت زهرا(س) یافتم.
حضرت زهرا(س) شاعر بوده و با کمال تأسف باید بگویم که یکی از ظلمهای آشکار همین بود که در دوره عثمان تمام حاشیههایی را که حضرت زهرا(س) بر قرآن نوشته بود، و توصیف و تفسیر آیات قرآن بود که از پدر بزرگوارش شنیده بود، از بین برده و آتش زدند. با این بهانه که خود کتاب کافی است و دیگر به این حاشیهها احتیاج نداریم تمام را از بین بردند و همین بود که خود کتاب نوشته شده زهرا هم غیب شد.
حضرت زهرا کتابی دارد با عنوان مصحف زهرا(س) که انشاءالله مولایمان در هنگام ظهور این کتاب را به همراه دارد. این مصحف سه برابر قرآن است. گاه امام صادق(ع) سخنی درباره آینده میگفت، مسائلی را پیشبینی میکرد، به موضوعی اشاره میکرد، وقتی از ایشان سؤال میکردند که این را از کجا طرح میکنید؟ حضرت میفرمود: از مصحف مادرم زهرا. مصحف حضرت زهرا غیب شد. امام زمان که آمد این کتاب را با خود خواهد آورد.
اشعار باقیمانده از حضرت فاطمه(س)
۷۲ بیت از حضرت زهرا باقی مانده است. که موضوع اشعار در چند حوزه است: حوزه اول، حوزه لالاییهای حضرت زهرا(س) که جای کار و مطالعه دارند. یعنی با توجه به رابطه عاطفی و فکری با کودک، پیش از شکلگیری ذهنی و در کنار گهواره فرزندش، اندیشههایش را برای آینده القا میکند. گاهی با فرزندش سخن میگوید. گفته شده گاهی وقتها پیغمبر(ص) وارد میشد، میدید حضرت زهرا دارد با کسی حرف میزند. میپرسید با چه کسی صحبت میکنی؟ میگفت با این کودکم که هنوز متولد نشده. ما منزلت این بانو را درک نمیکنیم اما همینهایی که هست، این ظواهر در حد فهم خودمان، درک خودمان، باید بیاییم کار بکنیم.
یکی از حوزههای وجودی حضرت زهرا(س) در حوزه شعر، شعرهای فیالبداهه اوست که کنار گهواره میگوید. یکی از اینها خیلی مشهور است. شاید این لالایی را شنیده باشید. یک بار گفتم تفاوت نسل امروز و تفاوت رفتار خودمان را با حضرت زهرا(س) میتوانیم در همین لالایی ببینیم. حضرت زهرا(س) کنار گهواره امام حسن(ع) است، دارد همین طور که گهواره را تکان میدهد، برای او این شعر را میخواند:
أَشْبِهْ أَبَاکَ یَا حَسَنُ وَ اخْلَعْ عَنِ الْحَقِّ الرَّسَنَ
وَ اعْبُدْ إِلَهاً ذَا مِنَنٍ وَ لَا تُوَالِ ذَا الْإِحَن
روی همین یک نمونه لالایی اگر کسی کار بکند چه ابعاد زیبایی را میتواند از آن استخراج کند. وقتی دارد به فرزندش در گهواره میگوید: «اشبه اباک یا حسن!» ای حسن عزیزم سعی کن مثل پدرت باشی. شما از همین یک جمله میتوانید روابط حضرت زهرا(س) را با حضرت امیرالمؤمنین علی(ع) دریابید. در زندگی حضرت زهرا(س) به عنوان یک الگو، به فرزند خودش القا میکند که سعی کن مثل پدرت باشی و جالبتر این که گفته شده همین روزها و شاید هم در آخرین لحظهها وقتی سر حضرت زهرا(س) بر زانوی امیرالمؤمنین(ع) است و هر دو دارند گریه میکنند و این اشکها با هم گره میخورد. همین موقع سؤالی میپرسد. سؤال حضرت زهرا این است در آخرین لحظهها، میگوید: «پسرعمو، نُه سال من با تو زندگی کردم، یک بار شد دل تو را آزرده باشم؟» میگوید: «نَه، دختر پیامبر، من غیر از خوبی و محبت و بزرگواری از تو چیزی ندیدم». پیغمبر فرمود: «اقتدوا بالزهره، اقتدوا بالزهره»: اقتدا کنید به فاطمه. شما فکر میکنید اگر ما همین یک نمونه را در زندگیهایمان رعایت کنیم، اینقدر مشکل خواهیم داشت؟ اصلاً دیگر به نظر شما قوه قضاییه نیاز داریم؟ شاید به نظر من اگر همین یک مورد را دقیقاً رعایت کنیم یک رکن حکومت ما تعطیل بشود.
«واخلع عن الحق الرسن»: واخلع: خلع کن. عن الحق الرسن: ریسمان از گردن حق باز کن. از حالا و در گهواره دارد به بچهاش القا میکند که سعی کن نه ستم بپذیری نه اجازه بدهی به کسی ستم بشود. هر جا میتوانی رشتهای را از گردن کسی باز کنی، از گردنش بردار، آدمها را آزاد کن، اجازه نده ظلم پا بگیرد. و اخلع عن الحق الرسن: هرجا دیدی ریسمان بر گردن حق است و دارند حق را پایمال میکنند، محکم بایست و از حق دفاع کن.
«و اعبد الها ذا منن»: پسرم عبادت کن خدایی را که بر تو منت دارد. در عبادت منت نگذارید. ما یک نماز میخوانیم، چقدر منت میگذاریم. یک صدقه کوچولو میدهیم، چقدر منت میگذاریم. یک کار میکنیم، فکر میکنیم آدم و عالم باید الآن در مقابل ما سرخم بکنند.
«و لا توال ذالاحن» دوستدار و همراه کسی نباشید که «ذاالاحن» یعنی دائم اخم روی چهرهاش است. با کسانی که اخمو، بداخلاق ، بدرفتار و سخت گیرند، نجوش! با اینها همراه نباش. همین یک پیام را که بگیریم، و بخواهیم بر اساس این جملات کلاس آموزشی برای پدر و مادران داشته باشیم، ابعاد روانشناسانه این لالایی آنقدر وسیع است که روانشناسی به افق فهم این مسائل نمیرسد. اصلاً این در افق فهم روانشناسی نیست چون سطوح حرکتی روانشناسی، همین تحلیل و آنالیز رفتار ظاهری است. اینها در افق دیگری است. این یک نمونه از اشعار حضرت زهرا(س) است. بخشی از سرودههای حضرت زهرا سوگ سرودهها و مرثیههای بسیار زیبایی است که برای پیغمبر (ص) دارد.
اگر ما منتظر امام زمان هستیم، امام زمان میگوید الگوی من و اسوه من کیست؟ حضرت ما زهراست: «فی ابنه رسول الله لی اسوه حسنه» اسوه حسنه من در آخرالزمان حضرت زهرا(س) است. به این موضوع بها بدهیم، وقت بگذاریم، کار بکنیم و برای یک کار بزرگ و خوب باید برنامهریزی دقیق داشت. یعنی درست زمانی که این برنامه تمام شد، باید بنشینیم و کار برای برنامه بعدی را از همین الان آغاز کنیم.
کدام یک از شما میتواند پنج جمله از حضرت زهرا(س) بگوید؟
اخیراً در جامعه ایران، هفده بحران را لیست کردهاند، یقین دارم اگر فاطمهشناسی را راه بیندازیم، گذر از این بحرانها آسان است. مگر حسین کشتی نیست؟ مگر ما نمیگوییم حسین سفینه النجاه است؟ بحران یعنی موج، موجهای اجتماعی؛ با حسین میشود از این موجها گذشت. مگر هر بحرانی یک تاریکی نیست؟ و مگر حسین مصباح هدایت نیست؟ مگر زهرا، زهره نیست؟ زهره یعنی چه؟ زهره یعنی آن درخشش ستارهای که معمولاً چراغ راه طیکنندگان راه بیابان بود. کسانی که در بیابان راه طی میکردند، به چه نگاه میکردند؟ «و بالنجم هم یهتدون» با همین ستاره، راه را پیدا میکردند و میرفتند. راه را با فاطمه پیدا کنید. ما نیازمند طرح فرهنگ حضرت زهرا (س) هستیم. در جایی صحبت میکردم، از جمع سؤال کردم. گفتم: کدام یک از شما میتواند، پنج جمله از حضرت زهرا(س) بگوید؟ یک نفر بلند نشد. ما در حق حضرت زهرا(س) ظلم نکردهایم که فرهنگ حضرت زهرا(س) را نمیشناسیم؟!
حضرت زهرا در پنج حوزه، سلوک ویژه داشته است؛ پنج حوزهای که قرآن دعوت کرده است سلوک داشته باشیم. ما پنج تا شبکه ارتباطی بیشتر در زندگیمان نداریم: ارتباط با خود، ارتباط با دیگران، ارتباط با طبیعت، ارتباط با خدا، ارتباط با تاریخ.
قرآن این پنج ارتباط را مطرح کرده است. دوستان کار بکنند که حضرت زهرا در هر کدام از این ارتباطهایش چگونه بوده است. با خودش چطور ارتباط برقرار میکرد؟ حضرت زهرا با فرزندانش چگونه رفتار میکرد؟ غروب که میشد با حسن و حسین چه میکرد؟ شب با بچههایش چه میکرد؟ با همسرش چه نوع ارتباطی داشت؟ با پدرش، با جامعه، با مردمی که اذیتش کردند؟ همهتان شنیدید، امام حسن(ع) میفرماید: شب - در همین شبها – میدیدم مادرم پاهایش آماسیده بود از بس ایستاده بود و عبادت میکرد. بعد من میدیدم دارد همسایهها را یکی یکی اسم میبرد و برایشان دعا میکند. همین همسایههایی که همین روزها به علی میگفتند: بگو فاطمه یا روز گریه کند یا شب گریه کند. حضرت فرمود دیگر چند روزی بیشتر نمانده است. دیگر این صدا را نخواهید شنید. همین حضرت زهرا برای این همسایهها، همسایههای بیمهر دارد این گونه مهربانی میکند، دعایشان میکند و امام مجتبی(ع) میفرماید اسمشان را که میگفت، مشکلاتشان را میگفت. یعنی حضرت زهرا(س) مشکلات را میشناسد، درد مردم را میداند، با مردم مرتبط است.
منبع:ایکنا
افزودن دیدگاه جدید