چرا مردم از مسئولان و علما رویگردان میشوند؟
در تحلیل قرآنی، علل متعدد و متنوعی موجب میشود تا تودههای مردم از عالمان و مسئولان و رهبران اجتماع رویگردان شده و به سمت و سویی دیگر متمایل شوند، به گونهای که بحرانی میان روابط دولت و امت یا ناس با خاص ایجاد میشود. در تحلیل روانشناسی اجتماعی قرآن و رفتار شناسی مردم و دولت و عالمان، دستکم میتوان عللی را شناسایی کرد که به سه دسته اصلی ناظر به رفتار عالمان و مسئولان، رفتار دشمنان و تبلیغات سوء آنان و در نهایت رفتار خود مردم تقسیم میشود. پس نمیتوان تنها عالمان یا مسئولان را مقصر دانست و علت رویگردانی را به آنان نسبت داد؛ زیرا دو دسته دیگر از عوامل و علل است که میتواند تاثیر شگرفی در این رویگردانی داشته باشد. نویسنده در مطلب حاضر بر آن است تا براساس نگرش قرآنی، این علل و عوامل را تبیین کند.
در آیات قرآن مجموعهای کامل از شرایط عالمان و رهبران الهی بیان شده که فقدان هر یک میتواند موجب رویگردانی امت از عالمان و رهبران و مسئولان امت شود. اما این تمام عامل یا علت تامه نیست، بلکه اینها علل ناقصی هستند و علل دیگری وجود دارد که موجب رویگردانی میشود؛ این علل در سه دسته تقسیم میشوند که در ادامه به آنهااشاره میشود:
الف: گفتار و رفتار عالمان و مسئولان
از نظر قرآن، مهمترین علل و عوامل رویگردانی امت از عالمان و رهبران، رفتارهای متناقض آنان است که بر خلاف شرایط و صفاتی که برای رهبران بیان شده، در این افراد یافت میشود. برخی از مهمترین این رفتارهای نادرست و خلاف آموزههای قرآنی عبارتند از:
1. بی تقوایی: مهمترین هدف عبادت بر اساس آموزههای اسلام در تمامی شرایع آن، کسب تقوای الهی است.(بقره، آیات 21 و 183 و 179؛ اعراف، آیه 171؛ انعام، آیه 153) نماز و روزه و حج و دیگر اعمال صالح عبادی موجب آن است که انسان به مقام متقین برسد(همان)؛ اما نزدیکترین راهکاری که قرآن برای کسب تقوای الهی بیان کرده است؛ نه این اعمال صالح و عبادی، بلکه دو امر اجتماعی است که شامل : الف: عدالت بویژه عدالت و قوامین بالقسط بودن(مائده، آیه 8)؛ ب: عفو و گذشت از حقوق مسلم خود است.(بقره، آیه 237) بنابراین، وقتی مردم از عالمان و رهبران خویش، نماز و روزه و حج را میبینند، اما خبری از اجرای عدالت و عدالت خواهی و مقسط بودن نمیبینند، به طور طبیعی از آنان رویگردان میشوند؛ این در حالی است که امام زمان(ع) از مسئولان و عالمان و رهبران میخواهد تا نسبت به امت با عدالت و شفقت و دلسوزی برخورد کنند.(دعای توفیق الطاعه از امام زمان عج)
2. قسط خوری: از نظر قرآن، همه پیامبران و کتب آسمانی برای بیان مکتوب حقایق هستی و حقوق هر آفریدهای فرستاده شدهاند تا ضمن آشناسازی مردم با حقایق هستی از جمله عوالم غیب، مردم را به هدف هستی و آفرینش و نیز حقوق مردم و دیگر موجودات آگاه کرده و آنان را تشویق به مطالبه و سهم خواهی و قیام بدان کنند.(حدید، آیه 25) و مومنان در این امر باید در جایگاهی قرار گیرند که همه هویت آنان قسط و عدالت خواهی باشد، به طوری که عالمان، رهبران و مومنان خاص، نه تنها قیام به این امر داشته باشند، بلکه باید «قوامین بالقسط» باشند حتی اگر علیه خودشان باشد یا حتی به نفع دشمنان ایشان باشد.(مائده، آیه 8؛ نساء، آیه 135) چنانکه بیان شد، از نظر قرآن، نزدیکترین راه برای کسب تقوایی که ملاک کرامت انسان(حجرات، آیه 13) و تقرب به خدا و نشانه بندگی است، اجرای عدالت و قوامین به قسط بودن است.(مائده، آیه 8) بنابراین، اگر عالمان مدعی ایمان و رهبران امت اسلام، بر خلاف این آموزه رفتار کنند، مردم از ایشان دور و رویگردان میشوند؛ زیرا بر خلاف مهمترین خواسته انسان رفتار کردهاند که تامین ابتداییترین و طبیعیترین خواستههای آنان از سوی مسئولان و عالمان است؛ چرا که با عدالت است که هر کسی میتواند از مسکن، امنیت غذایی، امنیت آسایشی و آرامش فراگیر بهرهمند شود و بتواند از کرامت ذاتی و الهی خود بهره برد.(اسراء، آیه 70) در حالی با عدم قوامین بالقسط بودن رهبران، به اقشار مردم آسیب میرسد و آنان به سبب برتری ثروتمندان از ابتداییترین و طبیعیترین حقوق خویش محروم میشوند.(نساء، آیه 135)
3. فقدان شفقت و عفو و گذشت: چنانکه گفته شد، نزدیکترین عمل عبادی برای کسب تقوای الهی، عفو و گذشت است.(بقره، آیه 238) بنابراین، اگر در عمل فردی، انسان میبایست از حقوق مسلم خویش بگذرد، عالمان و رهبران الهی نیز میبایست برای کسب تقوای الهی و نشان دادن آن، نسبت به امت اهل عدالت و شفقت باشند و عفو و گذشت داشته باشند.
4. تجاوز به حقوق ملت: عالمان و مسئولان امت، امنای الهی بر خلق هستند و میبایست ثروت علمی و قدرت عملی خویش را نعمتی از سوی خدا بدانند که در اختیار آنان به امانت گذاشته شده است. بنابراین، باید این نعمتهای الهی را به عنوان امانت بدانند و در آن خیانت نورزند و از آن سوءاستفاده نکنند. بنابراین، اگر انفال و دیگر منابع اقتصادی ملت در اختیار آنان گذاشته شده است نباید به آن تجاوز کنند، بلکه آن را برای مستحقان هزینه کرده و سهم هر کسی را ادا کنند. (انفال، آیه 1؛ حشر، آیات 7 تا 9) از نظر قرآن، کسی که در اموال شخصی دیگران خیانت میکند، شایسته نیست تا اموال عمومی و بیتالمال در اختیار او گذاشته شود، به طور طبیعی خائن در اموال شخصی، اصلا لیاقت ندارد تا اموال عمومی در اختیارش قرار گیرد؛ زیرا اگر امانت در اموال شخصی ، شرط است(قصص، آیه 26) در اموال عمومی میبایست به عنوان شرط اصلی دانسته و بر آن تاکید خاص شود؛ چنانکه عفریت جنی درانتقال تخت ملکه سبا به امانتداری خویش توجه میدهد.(نمل، آیه 39) از نظر قرآن، هر کسی هر چیزی دارد ، امانت الهی است که در اختیاراوست(نور، آیه 33؛ نحل، آیه 53) و باید امانت را به اهل آن بازگرداند.(نساء، آیه 58) پس اگر مسئولان و عالمان خیانتی در امانت کنند، مردم از آنان بریده میشوند و روی بر میگردانند.
5. تناقض گفتار و رفتار: هر گونه تناقض در گفتار و رفتار عالمان و مسئولان موجب رویگردانی مردم از ایشان میشود. از همین رو خدا به همگان هشدار میدهد که به آنچه میگویند عمل کنند تا موجب خشم الهی نشوند.(صف، آیات 2 و 3) از نظر قرآن، برخی مانند عالمان و رهبران یهودی، دیگران را سفارش به کارهای خیر میکنند، ولی وقتی به خودشان میرسند از هر کار نیکیگریزان هستند(بقره، آیه 44) و این گونه مردم را از خودشان رویگردان و بیزار میکنند؛ زیرا مردم نمیتوانند این تناقض در گفتار و رفتار را بپذیرند.
6. کتمان حقایق: از دیگر عواملی که موجب رویگردانی مردم از مسئولان و عالمان میشود، کتمان حقایق از سوی آنان است؛ زیرا در نهایت روزی این حقایق آشکار و کتمان کنندگان رسوا میشوند.(بقره، آیه 42)
7. تکاثرگرایی: تکاثرگرایی و زراندوزی رفتاری ضد انسانی است که بحران اقتصادی را موجب میشود و اقتصاد قوام بخش را به یک عامل بحران تبدیل میکند. از این رو در آیات قرآن از تکاثر بر حذر داشته است.(تکاثر، آیات 1 تا 7) از نظر قرآن، کنزاندوزی عالمان و مسئولان موجب خشم خدا و مایه رویگردانی مردم از ایشان است.(توبه، آیه 34)
8. مال مردم خوری: از دیگر کارهای باطلی که موجب بیزاری و رویگردانی مردم از عالمان و مسئولان میشود، مال مردم خوری در قالب قوانین وتغییر در آن است تا بدینوسیله به شکل قانونی تصاحب کنند.(توبه، آیه 34؛ مائده، آیه 24) راهاندازی نظام بانکی ربوی از مصادیق دیگر این حرام خوری است که موجب بیزاری مردم میشود.(بقره، آیات 277 تا 179)
9. مراجعه به طاغوت جهانی: هر گاه مردم و مسئولان به جای مراجعه به اولیای امور در نظام سیاسی به طاغوت و کشورهای باطل و دشمن مراجعه کنند، در حقیقت از مسیر نظام سیاسی ولایی خارج شده و تحت حاکمیتی طاغوت درآمدهاند که از موجبات رویگردانی امت از نظام سیاسی و رهبران و عالمان آن میشود.(نساء، آیه 60؛ ممتحنه، آیات 2 تا 8)
10. کم گذاری در کار: هر گونه کم کاری بویژه از سوی کارگزاران و مسئولان نظام سیاسی موجب خشم و نارضایتی مردم میشود؛ زیرا از نظر قرآن این نوعی بیعدالتی در کارها و ظلم است که باید از آن اجتناب شود.(رعد، آیه 85؛ شعراء، آیه 183)
11. تندخویی و غلظت در رفتار: از جمله عوامل جذب و جلب مردم به سوی عالمان و مسئولان، عطوفت و مهربانی و اخلاق خوش و نیک آنان است؛ در مقابل، هر گونه رفتار ضد اخلاقی موجب میشود تا مردم از ایشان رویگردان شوند.(آل عمران، آیه 159)
12. استبداد گرایی: شور و مشورت در نظام اسلامی در امور اجتماعی نه احکام شرعی، لازم و ضروری است و اگر عالمان و مسئولان در مسائل اجتماعی استبداد ورزند، موجب دوری مردم از خودشان میشوند.(آل عمران، آیه 159)
13. اجرت خواهی: از نظر قرآن، اجرت خواهی مالی از سوی عالمان و رهبران موجب رویگردانی امت از ایشان میشود؛ از همین رو پیامبران هرگز دنبال اجرت مالی و مادی نبودند؛ بر خلاف آنان برخی که دنبال آن رفتند گرفتار زراندوزی و خشم خدا و مردم شدند.(توبه، آیه 34)
14. عدم تحقق اهداف حکومتی و حاکمیتی: حاکمیت و قدرت سیاسی برای اهدافی از جمله ایجاد امنیت و آرامش و آسایش، اقامه نماز و جمعآوری زکات و توزیع آن در میان نیازمندان، توزیع انفال در میان نیازمندان، امر به معروف و نهی از منکر و ایجاد شرایط هنجاری و تشویق و گسترش ارزشهای الهی انسانی و جلوگیری از نابهنجاریهای رفتاری و ضد ارزشی است(حج، آیات 39 تا 41)؛ بنابراین، عدم تحقق این امور و یا رفتاری خلاف آن میتواند به معنای ناکارآمدی نظام سیاسی و مسئولان و رهبران نظام سیاسی و حتی عدم مشروعیت اسلامی و سیاسی آنان تلقی و موجب رویگردانی مردم از آنان شود.
ب: جنگ روانی و تبلیغات سوء دشمنان
دسته دوم از عوامل رویگردانی مردم از عالمان و مسئولان در نظام سیاسی اسلامی، تبلیغات سوء و زهرآگین دشمنان امت و نظام ولایی است که از جمله مهمترین این تبلیغات میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
1. اتهام اقتصادی: از شیوههایی که دشمنان علیه نظام سیاسی اسلامی و عالمان و رهبران آن به کار میبرند، انواع اتهامات بیاساس و دروغین از جمله اتهام اقتصادی است که حتی پیامبر اکرم(ص) را متهم به خیانت در امانت اقتصادی میکردند.(آل عمران، آیه 161)
2. اتهام سیاسی: در آیات قرآن بیان شده است که دشمنان برای تضعیف رهبران و عالمان اسلامی آنان را متهم به انواع رویکردهای نادرست سیاسی از جمله گرایش به دشمنان، ایجاد بستری برای کسب قدرت و حاکمیت، اخراج مردم از سرزمینهای آباء و اجدادی و مانند آنها میکنند تا این گونه مردم را از ایشان دور سازند.(اعراف، آیه 110؛ طه، آیه 63؛ شعراء، آیه 35؛ یونس، آیه 71) در حقیقت سوءاستفاده از قدرت از جمله عواملی است که در عرصه سیاسی ، عالمان و مسئولان از سوی دشمن متهم میشوند تا مردم از ایشان رویگردان شوند.
3. اتهام جنسی: اتهام جنسی به مسئولان و عالمان یا بستگان آنان از جمله روشهایی است که دشمنان برای ایجاد رویگردانی از آن بهره میگیرند.(نور، آیه 11)
4. اتهام روانی و جوسازی: از دیگر اتهامات که دشمنان علیه عالمان و رهبران مطرح میکنند، اتهاماتی چون جنون، سحر و شعر و مانند آنها است که در طول تاریخ پیامبران بدان متهم شدهاند تا مردم از ایشان رویگردان شوند.(ذاریات، آیه 52) اتهاماتی همانند سادهلوحی و مانند آن از جمله اتهاماتی است که دشمنان برای جلوگیری از گرایش مردم به پیامبر(ص) میزدند و همین رویه امروز نیز از سوی دشمنان تبلیغ و تاکید میشود.(توبه، آیه 61)
5. اتهام به سفاهت و بیخردی: سفاهت و بیخردی و سبک مغزی از دیگر اتهامات دشمن برای جلوگیری از گرایش مردم به عالمان و رهبران الهی است؛ درحالی که دشمنان، خود را اهل عقل و خرد دانسته و رفتارهای مفسدانه و هنجارشکنیهای خویش را در قالب راه برتر و سبک درست عقلانی زندگی مطرح میکنند.(بقره، آیات 7 تا 12؛ اعراف، آیه 66 و 67)
6. القائات شیطانی: از نظر قرآن، القائات شیطانی موجب میشود تا مردم از رهبران الهی و عالمان دور شوند و به معصیت به جای اطاعت بپردازند.(مجادله، آیات 9 و 10)
7. شایعه پراکنی و فتنهگری: از جمله عوامل تاثیرگذار در رویگردانی مردم میبایست به شایعات بیاساس و لرزه افکنیاشاره کرد که از سوی منافقان، این جاسوسان و همراهان و همکاران دشمنان در میان امتاشاره کرد که عامل رویگردانی مردم از عالمان و مسئولان است.(احزاب، آیات 60 و 61؛ مائده، آیات 41 و 42) از نظر قرآن، این گروه از دشمنان داخلی که خطرناکتر از کافران خارجی هستند، با نفوذ در موقعیتهای حساس نظامی و امنیتی و اقتصادی ضرباتی را بر امت و امام و نظام سیاسی وارد میکنند و بستری میشوند برای تضعیف سیاسی نظام ولایی. آنان با فتنهگری مردم را چنان دچاراشتباه میکنند که قدرت تشخیص حق و باطل و درست و نادرست را نداشته باشند.(توبه، آیه 47)
ج: مشکلات فکری و رفتاری مردم
همان طوری که عوامل بیرونی موجب رویگردانی مردم از عالمان و مسئولان میشود، برخی از عوامل و علل نیز مربوط به خود مردم است که مانع از گرایش به عالمان و رهبران الهی و رویگردانی از آنان میشود. از جمله مهمترین آنها میتوان به موارد زیراشاره کرد:
1. سفاهت و بیخردی: خدا میفرماید برخی از مردم به سبب سفاهت و بیخردی خودشان از عالمان و رهبرانگریزان هستند و به آن گرایش نمییابند.(بقره، آیات 130 و 142 و 170)
2. تقلید از نیاکان: از دیگر عواملی که موجب میشود تا مردم از عالمان و رهبران الهیگریزان شوند، تقلید از نیاکان است که کورکورانه و بدون تعقل و تفکر است.(جاثیه ، آیه 25)
3. اطاعت از مستکبران: اطاعت از مستکبران موجب میشود تا مستضعفان حاضر نشوند از عالمان و رهبران الهی اطاعت کنند و از آنان رویگردان شوند.(نساء، آیه 97؛ احزاب، آیات 66 و 67)
4. عادت بر باطل: عادت کردن و الفت به چیزی که سبک زندگی یا فکر و اندیشه و نگرش آنان را شکل داده، موجب میشود تا حاضر به پذیرش عالمان و سبک اسلامی نشوند و زیر بار حکومت اسلامی نروند و با آن مخالفت کرده یا رویگردان شوند.(بقره، آیه 170)
5. گرایش به مادیات و دنیاطلبی: از نظر قرآن بسیاری دنبال همین مادیات هستند و اگر این برایشان فراهم باشد، از ادامه همراهی باز میگردند و به همین مادیات بسنده میکنند و دیگر حاضر به همراهی و پیروی از رهبران و عالمان الهی نیستند.(توبه، آیه 42)
6. وجود مشکلات: برخی از مردم تا زمانی با حاکمیت و حکومت الهی و اسلامی هستند که همه چیز فراهم باشد و همین که مشقت و رنج و جنگی پیش آید از همراهی دست بر میدارند.(توبه، آیه 42؛ نساء، آیه 66) برخی از مردم ناسپاس به پیامبران میگفتند که بود و نبود شما هیچ فرقی برای ما ندارد؛ زیرا پیش از آمدن و پس از آن اوضاع ما نه تنها فرقی نکرده، بلکه بدتر هم شده است. از این رو از عالمان و رهبران الهی رویگردان میشوند.(اعراف، آیه 129)
7. ساده اندیشی و تفال گرایی: برخی از مردم گرایش به این دارند که وقایع را بر اساس اموری میسنجند که هیچ ارتباطی ندارد و در قالب اسباب و علل طبیعی برای معلولی قرار نمیگیرد. تطیر و تفال زدن از جمله عواملی است که موجب میشود تا شخصی را خوش گام و بدگام بدانند و این گونه از شخصیگریزان شوند و به شخصی گرایش یابند(نساء،آیه 78)؛ زیرا نسبت دادن «سيّئات» به پيامبر (صلی الله علیه و آله) از سوى مسلمانان ضعيفالايمان به معناى تطيّر به آن حضرت است. (الميزان، ج 5، ص 7) همین مسئله نسبت به دیگر پیامبران و عالمان نیز مطرح میشود.(یس، آیات 18 و 19)
آنچه بیان شد تنها گوشهای از علل و عواملی است که قرآن در تحلیل و تبیین علل رویگردانی مردم از عالمان و مسئولان و رهبران الهی و همچنین نظام سیاسی ولایی بیان کرده است. بنابراین، نمیتوان تنها به یک دسته از این عوامل بسنده کرد و در تحلیل جامع برای رسیدن به توصیه مناسب میبایست همه عوامل و علل که در اینجا برخی بیان شده مورد توجه قرار گیرد تا نتایج پژوهش و تحقیق، واقع گرایانه و توصیهها کاربردی و تاثیرگذار باشد.
منبع:ابنا
افزودن دیدگاه جدید