شعر/چشم انتظار مرگ من اهل مدینه اند

کد خبر: 89649
حسن لطفی
وارث

 

دیر است ای اجل به نجاتم شتاب کن
جانم بگیر و خانه ی غم را خراب کن

چشم انتظار مرگ من اهل مدینه اند
یارب دعای شهر مرا مستجاب کن

با التماس گفت بمان خوب میشوی
ای زخم سینه ام تو علی را جواب کن

دست شکسته ام که تکانی نمیخورد
زینب بیا و ظرف حسینم پر آب کن

سر را نمیشود که گذاری به سینه ام
جایی برای خفتن خود انتخاب کن

سنگینی دری که مرا پشت خود شکست
از زخمهای سرخ و کبودم حساب کن


افزودن دیدگاه جدید

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.