حجت الاسلام صراف: هرچه فاطمه دغدغه داشت ام البنین در حق فرزندان من ادا کرد
مراسم عزاداری وفات حضرت ام البنین (س) با سخنرانی حجت الاسلام صراف و مداحی حاج سید مجید بنی فاطمه در هیئت ریحانه الحسین(س)، برگزار شد.
در ادامه متن سخنرانی حجت الاسلام صراف را می خوانید:
ازدواج با حضرت ام البنین سلام الله علیها، یکی از وصایای حضرت فاطمه به حضرت علی علیهماالسلام
تا زمانی که امیرالمومنین علیه السلام و حضرت زهرا سلام الله علیها در قید حیات بودند، بر حضرت علی علیه السلام ازدواج با زن دیگری حرام بود. در جامعه ای که ازدواج های متعدد عرف بود، برایشان ازدواج با کس دیگری حرام بوده است. چنانچه بر رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله نیز ازدواج با کسی در قید حیات حضرت خدیجه سلام الله علیها حرام بوده است. و تمام ازدواج های ایشان بعد از حضرت خدیجه بود. نکته ای که قابل توجه می باشد این است که خانوم فاطمه زهرا سلام الله علیها باید اذن ازدواج نیز به حضرت می دادند. یعنی اگر حضرت زهرا سلام الله علیها اذن نمی دادند، حضرت علی علیه السلام تا روز قیامت ازدواج با زنی دیگر برایش حرام می بود. لذا شب شهادت خانوم سه وصیت نامه ای کردند که در یکی از آنها می فرماید: " ای علی جان! حتما بعد ازمن ازدواج کن ". ولی خانوم قیدی را در این وصیت آوردند که مشخص است فکر ایشان مشغول فرزندانشان بوده است. فرمود: " علی جان ! تو مخیر هستی باهرکسی که می خواهی ازدواج کنی اما با کسی ازدواج کن که به فرزندان من نیز توجه داشته باشد ".
در تاریخ هم امیرالمومنین و سیدالشهدا علیهماالسلام، دراین باره شهادت داده اند که لحظه ای خانوم ام البنین سلام الله علیها فرزندان خود را به فرزندان حضرت زهراسلام الله علیها مقدم ندانستند. زمانی که خانوم فاطمه زهرا سلام الله علیها به شهادت رسیدند، فقط خدا می داند که در مدت آن سه روز حضرت ام البنین چه خدمتی به امیرالمومنین علیه السلام کردند. در روز بیست ویکم قبل از اینکه حضرت علی علیه السلام به شهادت برسند، خانوم ام البنین را خطاب قرار داده و در حق ایشان دعا کردند و فرمودند: خدایا تو شاهد باش که هرچه فاطمه دغدغه داشت این خانوم در حق فرزندان من ادا کرد ".
زمانی که امام حسین علیه السلام در شب 28 رجب از مدینه خارج می شدند، با بانوانی که قرار نبود ایشان را در کربلا یاری کنند وداع کردند. یکی از این بانوان حضرت ام البنین سلام الله علیها بودند. احترامی که برای مادرشان قائل بودند برای این بانو نیز قائل بودند. اگر تمام ویژگی های برجسته ای که در حق این بانو وجود دارد در اسلام از بین برود، با یک جمله ای که حضرت سیدالشهدا علیه السلام به ایشان در وداع گفتند مقام و شأن حضرت ام البنین سلام الله علیها در تاریخ اثبات می شود. ایشان به بانو فرمودند : " خداوند به تو جزای خیر دهد که حق مادری را برای ما تمام کردی".
بررسی پدر و مادر ام البنین سلام الله علیها
مگر می شود که کسی آنقدر فهمیده و باشعور و مؤدب باشد! اگر ادب این خانوم را در عالم بشریت پخش کنند، تمام انس و جن و موجودات مؤدب می شوند. حضرت ام البنین سلام الله علیها بااین که دربین همسران حضرت علی علیه السلام کم سن وسال بودند، به همسران حضرت نیز مشاوره می داده اند. مانند این که از ایشان پرسیدند آیا صلاح است که ما بعد از امیرالمومنین با مرد دیگری ازدواج کنیم؟ ام البنین پاسخ دادند من هیچوقت این کار را انجام نمی دهم. بگذارید افتخار این که بدن شما با بدن امیرالمومنین برخورد داشته است در تاریخ بماند.
تاریخ نشان داده است که اهل بیت علیهم السلام افراد با ادب را بسیار تحویل می گرفته اند.
حضرت ام البنین سلام الله علیها از قبیله بنی کلاب است که بعد از قبیله بنی هاشم در شجاعت زبانزد بود. مادر حضرت ام البنین در تاریخ بعنوان زنان معبره ثبت شده است. معبره یعنی کسی که علم تعبیر خواب را دارد. زمانی از ایشان پرسیدند که چه شد خداوند ابن موهبت الهی را به تو روزی کرد؟ بدون درنگ پاسخ داد: " محبت به حضرت زهرا سلام الله علیها".
پدرش حزام بن خالد از اکابر بزرگان کوفه ست. در فضای مسمومی که معاویه ایجاد کرده بود و اجازه نمی داد که نام علی را بر زبان جاری کنند، این فرد در کوچه پس کوچه های کوفه راه می رفت و می گفت: «علی خیر البشر فمن ابی فقد کفر». باوجود دستگیری های زیاد و کتک های بسیاری که میخورد باز به این کارش ادامه می داد.روزی پرسیدند بااینکه عاقبت این کار را می دانی چرا به این کار ادامه می دهی؟ فرمود: "اگر کتک خوردن برای امیرالمومنین سرقفلی نداشت دختر پیغمبر بخاطر ایشان کتک نمی خورد".
*حضرت ام البنین در نوع جلوه محبت به حضرت علی علیه السلام خیلی خاص بوده است
اولین ازدواج ایشان با امیرالمومنین بود. همسر حضرت عباس علیه السلام زنی ست به نام لبابه که عروس حضرت ام البنبن و از کسانی بوده که در واقعه عاشورا حضور داشته است. نقل می کند که روزی از مادرشوهرم پرسیدم که حول ازدواج شما و امیرالمومنین حرف های زیادی وجود دارد. آیا درست است؟ می خواهم بدانم شما خواستگار هم داشته اید؟ فرمود: بله من از قبایل زیادی خواستگار داشته ام. پرسیدم پس چرا ازدواج نکردید؟ فرمود: " مردی ندیدم که بخواهم بااو ازدواج کنم و آنقدر منتظر ماندم تا خداوند مرد مردان عالم را روزیم کرد".
دربین خواستگار های ایشان معاویه نیز دیده می شود. دومرتبه جواب رد شنید. و در دفعه سوم یک طبق پراز جواهرات برای ام البنین فرستاد تا شاید اگر این سینی را دید جواب مثبت دهد. وقتی حضرت این موقعیت را دیدند از پدرش خواهش کردند که خودشان با فرستاده معاویه هم صحبت شوند. به او گفتند: برو به اربابت بگو دختر حزام بن خالد گفت که تو فضای دلت پراست از بغض علی بن ابیطالب اما من فضای دلم پراست از حب به علی بن ابیطالب. و من و تو هیچ سنخیتی نداریم. و طلاها را پس داد. و گفت کسی که حب علی را ندارد در نزد من هیچ ارزشی ندارد.
*چگونگی ازدواج حضرت ام البنین سلام الله علیها با حضرت علی علیه السلام
شخصی به نام عقیل نسب شناس بود. این علم نیز یک موهبت الهی به شمار می آید. حضرت علی علیه السلام عقیل را صدا کردند و فرمودند: عقیل من همسری می خواهم که دارای ویژگی های خاصی باشد. برای عقیل سوال شد که چرا چنین بانویی را می خواهند. حضرت فرمودند: می خواهم این چنین همسری را انتخاب کنم تا ثمره آن فرزندی باشد که برای حسین من ذخیره ای باشد. عقیل بعد از مدتها تحقیق حضرت ام البنین سلام الله علیها را به حضرت معرفی کرد. حضرت فرمودند شرایط خواستگاری را فراهم کن.
حزام از شنیدن این خبر بسیار خوشحال شد. خود نقل می کند که رفتم تا این خبر را به دخترم بدهم. مشاهده کردم که دخترم با مادرش خلوت کرده است. و در مورد خوابی که دیشب دیده با مادرش صحبت می کند. خلوت آنها را برهم نزدم و از دور به حرف های دخترم گوش دادم. دخترم گفت: مادر دیشب خوابم برد. دیدم در یک بیابان خوش آب وعلف و سرسبز نشسته ام. در همین حال فکر می کردم که چطور خداوند کره زمین را که کروی ست بدون عمود در عالم نگه داشته است. ناگهان دیدم ماه از آسمان پایین آمد و در دامن من قرارگرفت. و بعد از آن سه ستاره هم آمدند و دردامن من قرارگرفتند. بعد از خواب پریدم. تعبیر چیست؟ حزام می گوید: من وارد شدم و گفتم دخترم این بار تعبیر خوابت در نزد من است نه نزد مادرت. علی بن ابیطالب از تو رسما خواستگاری کرده است. و من شک ندارم ثمره این ازدواج چهار فرزند است که یکی از آنها مانند قمر می درخشد. و آن سه ستاره فرزندان دیگری هستند که از این قمر نور می گیرند و اسمشان در تاریخ ماندگار می شود. مادرشان فرمودند: حق دختر شرط ضمن عقد است. اما این مردی که به خواستگاری دخترم آمده مرد عادی نیست. اگر هرکس غیر از علی می آمد شرایط ضمن عقد را به عهده دخترم می گذاشتم اما چون علی ست خودم شرط ضمن عقد را تعیین می کنم تا موافقت خودم را اعلام کنم. حزام پرسید شرط ضمن عقدت چیست؟ مادر دست های خود را بر شانه ام البنین گذاشت و فرمود: " با این نگاه که برود جای فاطمه را بگیرد من قبول نمیکنم. اما اگر می خواهد برود و کنیز فرزندان حضرت زهرا سلام الله علیها شود من موافق این ازدواج هستم". ام البنین سرش را بلند کرد و نگاهی به پدر مادرش انداخت و فرمود:" به خداوند سوگند قبل از این که مادرم این سخن را بگوید خودم چیزی غیراز این را نمی خواستم".
حضرت علی خودشان عقد را خواندند و هرکدام از آیاتی که درقرآن را می خواندند دارای یک پیامی بود.
افزودن دیدگاه جدید