ترفندهای متوکل برای احضار امام به سامرا
امام علی النقی (ع) دومین امامی است که در سن کودکی به امامت رسید. حضرت در سال ۲۱۲ در اطراف مدینه در محلی به نام صریا چشم به جهان گشود و بعد از شهادت امام محمدتقی (ع) در سال ۲۲۰ هجری در هشت سالگی هدایت امت را بر عهده گرفت. از آنجایی که امامت آن امام هادی (ع) بر دشمنان اهل بیت خاصه حاکمان عباسی بسیار سخت آمد، به همین خاطر از همان روزهای نخستین سعی در جداسازی امام از امت داشتند.
ترسی که حاکمان بنیعباس از امام هشت ساله شیعه داشتند/ حیلهای که به سرانجام نرسید
حاکمان بنیعباس تلاش کردند از همان دوران کودکی امام را تحت سلطه خود داشته باشند و به همین منظور از عالمترین دانشمندان شهر مدینه کمک گرفتند تا به بهانه تعلیم و تربیت امام، او را در صریا زندانی کنند و مانع ارتباط مردم با او شوند. اما تلاش دشمنان به سنگ خورد و در مدت کوتاهی عبدالله جنیدی از عالمان مدینه به عظمت امام (ع) اعتراف کرد و در نهایت به امامت وی اعتقاد یافت.
مسعودی مینویسد: پس از رحلت امام جواد (ع)، عمر بن فرج رخجی پس از ادای مناسک حج به مدینه آمده، عدهای از اهل مدینه و مخالفان و دشمنان اهل بیت رسول خدا (ص) را جمع کرده، به آنها گفت: فردی که اهل کمال و ادب و دانش قرآنی او فراوان و عالم باشد، به من معرفی کنید. ضمناً کسی باشد که ولایت اهل بیت را نیز نداشته باشد، تا این غلام را جهت تعلیم به او بسپرم و به این بهانه، تماس رافضه را با او قطع کنم. آنان دانشمندی به نام عبدالله جنیدی را که در فضل و دانش بر اهل مدینه برتری خاصی داشت، به او معرفی کردند. عمر بن الفرج او را احضار و حقوقی را از طرف سلطان برای او تعیین کرد و نیز به او فهماند که سلطان همانند او را برای چنین کاری انتخاب کرده است.
وی در ادامه مطرح می کند: جنیدی پیوسته ملازم و همراه امام هادی (ع) در کاخی واقع در صریا بود و شب هنگام درب را به روی امام میبست و کلیدهای آن را همراه خود میبرد؛ به گونهای که پیروان حضرت از شنیدن سخنان او محروم شده بودند. محمد بن سعید گفت: روز جمعه مرد جنیدی را دیدم. به او گفتم: آن غلام هاشمی که تربیتش را به عهده گرفتهای، چه میگوید؟ او نگاه تندی به من کرد و گفت: کودک میگویی و شیخ هاشمی نمیگویی؟! تو را به خدا سوگند میدهم، آیا داناتر از من در مدینه سراغ داری؟ گفتم: نه. گفت: به خدا سوگند، گاه سخنی به او میگویم و به نظر خودم تلاش بسیاری کردهام، اما به گونهای به من پاسخ میدهد که از او استفاده میکنم. مردم نیز گمان میکنند که من به او میآموزم، در حالی که به خدا سوگند، من از او بهره میبرم.
محمد بن سعید گفت: سخن او را نشنیده گرفتم و در وقت دیگری او را ملاقات کردم و از حال آن حضرت پرسیدم و اظهار داشتم: حال آن جوان هاشمی چگونه است؟ در پاسخ به من گفت: از این سخن بگذر. سوگند به خدا که او بهترین فرد روی زمین است و او برترین کسی است که پروردگار آفریده است. او گوید: پس از گذشت چند روز بار دیگر جنیدی را در حالی ملاقات کردم که هدایت یافته و به امامت امام هادی(ع) اعتقاد پیدا کرده بود.
ماجرای سعایت امام جماعت مسجد پیامبر (ص) علیه امام دهم شیعیان/ ترفندهای متوکل برای احضار امام هادی (ع) به سامرا
عبدالله بن محمد امام جماعت مسجد پیامبر(ص) که بر مقام امام هادی (ع) حسد میورزید، از نفوذ مردمی امام (ع) به شدت خشمگین بود. وی برای تحریک حاکم وقت نامهای برای متوکل نوشت و در آن از هیچ تهمتی علیه امام خودداری نورزید. امام که از جریان نوشتن نامه او با خبر شد. بیدرنگ به متوکل نامه نوشت و به دفاع از خود پرداخت، اما متوکل که نمیتوانست موقعیت اجتماعی امام را در مدینه تحمل کند، یحیی بن هرثمه را به همراه ۳۰۰ نفر برای احضار امام هادی به سامرا به مدینه فرستاد.
درباره ترفندهای متوکل در ماجرای احضار امام هادی (ع) به سامرا میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
۱- در پاسخ نامه امام هادی (ع)، نامهای به امام مینویسد و با اعتراف به مقام والای آن حضرت از او میخواهد تا به شهر سامرا سفر کند؛ چرا که امیرمؤمنان به شدت مشتاق دیدارش است.
۲- برای دلجویی امام (ع)، فوراً عبدالله بن محمد را که علیه امام هادی سعایت کرده بود، از منصب خویش بر کنار میکند.
۳- به محمد به فضل که جایگزین عبدالله شده بود، دستور میدهد تا به اکرام و احترام امام پردازد و فرمانبر او باشد.
۴- فرستادن ۳۰۰ نفر به همراه یحیی بن هرثمه.
اگر امام این جایگاه را در مدینه نداشت، هرگز متوکل عباسی این اقدامات محتاطانه را انجام نمیداد و اگر ترس از درگیر شدن نیروهای طرفدار امام با نماینده اعزامی از سوی خلیفه نبود، هرگز ۳۰۰ نفر را به همراه یحیی نمیفرستاد و این هزینه سنگین را متحمل نمیشد. در غیر این صورت، رساندن نامه به دست امام این همه نیرو نیاز نداشت.
۱۸ سال حصر در سامرا/ روش مبارزاتی امام علی النقی (ع) در یک پایگاه نظامی
با این جود امام هادی(ع) از روزی که به اجبار در سامرا اقامت کرد، ۱۸ سال تحت نظارت و مراقبت شدید مزدوران حکومت عباسیها قرار گرفت. با وجود این کنترل شدید، او هرگز دست از هدایت امت اسلامی به ویژه پیروان و شیعیان برنداشت و نقش هدایت خود را با شدت بیشتری ایفا کرد که از جمله آنها تعیین وکلا، تقویت پایگاههای علمی، تأیید فقها و ارجاع به آنها، ملاقات حضوری، ارتباط پنهانی با پیروان، نامهنگاری، موضعگیری در برابر انحرافات میباشد.
به طور مثال در این نامهنگاریها، در پاسخ امام به پرسشهای فقهی و اعتقادی مردم دریایی از معارف الهی نهفته است. این گونه نامههای مردم بسیار است که در کتابهای حدیثی و فقهی نام نویسنده، متن نامه و پاسخ امام آمده است. به گونهای که در تاریخ نامههایی نظیر ابراهیم بن محمد بن عبدالرحمن همدانی درباره وضو پس از غسل جمعه، سلمان بن حفص مروزی درباره سجده شکر، علی بن محمد بن سلیمان درباره قضای نماز شخص بیهوش و حسین بن علی بن کسان درباره سجده بر پنبه و کتان ثبت شده است.
منبع: فارس
افزودن دیدگاه جدید