شعر/ گفت ارباب پس از بوسه زدن بر دهنش
حسّی از عشق فراتر متولّد شده است
نور در قالب اَختر متولد شده است
جبرئیل آیه ی تطهیر نخواند عجب است
ماه بانوی مُطهّر متولّد شده است
گفت ارباب پس از بوسه زدن بر دهنش
طفل نَه ، قند مکرّر متولّد شده است
فاطمه آمده از سلسله ی فاطمیون
کوثر از تیره ی کوثر متولّد شده است
می شود از حرکات و سکناتش فهمید
عشق عبّاس دلاور متولّد شده است
آخرین" فاطمه سادات " حسین آباد است
این که در خانه ی دلبر متولّد شده است
بی سبب نیست اگر حیدریون سرمستند
نوه ی حضرت حیدر متولّد شده است
دختر زینت دوش نبی آمد ، یعنی
زینت دوش برادر متولّد شده است
عطر مادر شده از هر نفسش ، استشمام
گر چه در کِسْوت خواهر متولّد شده است
أمّ اسحاق تو رفتی ولی از دامانت
غنچه ای ناز و مُعطّر متولّد شده است
توأمان است غم و شادی امروز حسین
همسرش رفته و دختر متولّد شده است
تا که آماده ی جُنباندن گهواره شود
زودتر از علی اصغر متولّد شده است
کوچ او مثل پرستوست ، غریبانه و تلخ
گر چه مانند کبوتر متولّد شده است
بعداً از " أَیتمنی " گفتن او می فهمیم
خبره ی روضه ی منبر متولّد شده است
محمد قاسمی
افزودن دیدگاه جدید