شعر/به درگاهت به سجده سر به خاکم

کد خبر: 92186
حمیدرضا گلرخی
وارث

 

دل شب آمدم سویت الهی
صدایت می زنم با روسیاهی

زهر جا رانده و آواره گشتم
همه بودند رفیق نیمه راهی

به غیر از تو ندارم بهرِ این دل
انیسی تکیه گاهی سر پناهی

به درگاهت به سجده سر به خاکم
غلام حلقه برگوشم توشاهی

جوانی را ز دست دادم دریغا
به حسرت می کشم ازسینه آهی

سراسر زندگانیم گذشته
به عصیان و گناه  و در تباهی

کریما سیدی یاربی اَلعفو
تو می بخشی خطا و هر گناهی

رهایی دِه مرا از دام نفسم
به سر افتاده ام در قعر چاهی

به حقِّ حرمتِ ذکر حسین جان
نوازش کن مرا با نیم  نگاهی


افزودن دیدگاه جدید

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.