ز هجر تو شده ابری هوای چشمانم
غبار مقدم تو، توتیای چشمانم
ز هجر تو شده ابری هوای چشمانم
سحر که سفرۀ دل وا کنم به راز و نیاز
فقط وصال تو باشد دعای چشمانم
اگر که بغض گلویم کمی ترک بخورد
پر از ستاره شود این فضای چشمانم
تمام عالم هستی، غریب در نظرم
فقط فراق تو شد آشنای چشمانم
دو دیده ام شده تاریک در حجاب گناه
نگاه مست تو باشد ضیای چشمانم
نظر به روی تو آداب و سعی خود دارد
سرت چو مروه و پایت صفای چشمانم
به غیر دامن خیسم ز قطره قطرۀ اشک
کسی دگر نشنیده صدای چشمانم
قسم به فاطمه داغی به سینه دارم من
به دل هوای بقیع و مدینه دارم من
شاعر : قاسم نعمتی