شعر/سنی و شیعه در کنار هم کشته از فتنه سعودی شد
صبح در مشعرالحرام آن روز
با توجه نماز برپا شد
بعد تکبیرِ عید قربان و
حرف حاجى که عید برپا شد
یاعلى گفته و همه همدل
جانب وادى منا رفتیم
چه منایى که گوییا آن روز
به سوى دشت کربلا رفتیم
همه آماده راهى جمرات
بهر رمى و برائت از ابلیس
بىخبر زانکه در کمین ماست
دام نیرنگ و خدعه و تدلیس
وارثان هجوم کوچه تنگ
راه بر روى حاجیان بستند
حرمت میزبان و مهمان را
با جنایات خویش بشکستند
شدت ازدحام و بیم و امید
سینه در موج اضطراب افتاد
روى لبهاى ذاکر حجاج
نقشى از سوز قحط آب افتاد
دست ناپاک خائنالحرمین
عامل نقشه یهودی شد
سنی و شیعه در کنار هم
کشته از فتنه سعودی شد
بین دستان خسته مردى
همسرش ناگه از نفس افتاد
مرد با لا اله الا الله
تشنه لب زیر دست و پا جان داد
نالهها یا حسین و یا عباس
ضجهها یا علی و یا زهرا
اشکها سوخت زیر تیغ عطش
چشمها گفت یا امام رضا
باز تاریخ میشود تکرار
حاجیانی غریب، مهمانی
کربلا، آفتاب، تیغ عطش
میهمانها شدند قربانی
افزودن دیدگاه جدید