نماز شب/ تاک خویش از گریه های نیمه شب سیرآب دار
وارث:

تاك خويش از گريه هاى نيمه شب سيرآب دار
كز درون او شعاع آفتاب آيد برون
ذرّه اى بى مايه اى ترسم كه ناپيدا شوى
پخته تر كن خويش را تا آفتاب آيد برون
در گذر از خاك و خود را پيكر خاكى مگير
چاك اگر در سينه ريزى ، ماهتاب آيد برون
گر به روى تو حريم خويش را در بسته اند
سر به سنگ آستان زن ، لعل ناب آيد برون
(اقبال )
/س113